به گزارش سایت خبری پرسون، فرزین پورمحبی در یادداشتی نوشت:
راههای مطرحشدن به اندازه راههای رسیدن به خدا زیاد نیست:
یا باید مردم را فیلم کنی یا خودت را !
این درست که سلبریتیها صرفا در راه اعتلای هنر و فقط بخاطر مردم از جان مایه گذاشته و جان میکنند و مادیات برایشان کشک است؛ اما قد یک بند انگشت هم که شده، از دستمزدهای میلیاردی و شهرت هم، استقبال میکنند.
ستارگان برعکس ساکنین سیاره زمین 3 بار میمیرند!
1- در اثر شایعات قلابی(بدون شرح)
2- در اثر مریضیهای قبلی و قلبی(بدون شرح)
3- در اثر دیدهنشدن (مانند: ممنوعالکاری؛ بیکاری؛ خشکیدن ذوق هنری؛ پیریزودرس و دیررس؛ کاهش تواناییهای لازم؛ دیدهنشدنتوسط تهیهکنندگان و...)
جلوی دو مرگ اولی را به هیچ عنوان نمیتوان گرفت. اما خوشبختانه علم برای «مرگ از نوع سوم هنرمندان» دوا و درمان و واکسن کشف کرده تا آنها بتوانند در دوره افول، خودی نشان داده و یا بهتر بگوییم: خودشان را نشان دهند!
اما اعجازهای زندهکردن سلبریتیها برای تاکید بر اینکه «من هستم» :
1- شنا کردن خلاف جهت آب:
در این روش برای جلبتوجه چیزی باید گفت که فقط به عقل جن میرسد:
مثالها: کن جشنواره دگرباشان جنسی است! - الابلا هواپیمای مسافربری اوکراین را در آسمان آمریکا کرده داغان! - من ماسک نمیزنم! - ماسک کار آمریکا و اصولا کار، کار انگلیس است! – منتقدین فیلم هم باید به فیلمی که همه با آن حال میکنند گیر بدهند و بگویند: «درنیامده؛ مزخرف است!»
2- شنا کردن جلوتر از جریان آب:
این روش آسانتر از روش قبلی است؛ تنها کافیست؛ فرار به جلو کرد!
مثالها: - هر کس جشنواره فجر را تحریم کند خیلی بد است. - من فیلمساز نظامم؛ من وابستهام؛ - من از جشنواره برلین و سفارت هلند پول نمیگیرم، بجاش نان بازوی خودم و پشت بازوی چند جای دیگر را میخورم؛ خوب کاری هم میکنم که میخورم! اگه شما از این «پشت بازوها» ندارید؛ مشکل خودتان است!
3- شنای ترکیبی (خلاف جهت آب + جلوتر از جریان آب):
این روش آنقدر پیچیده است که خود بنده هم چندان از آن سردرنمیآورم اما به هر حال کارراهانداز است!
مثال: - من در حالی که وابسته به نظامم در جشنواره نظام شرکت نمیکنم و جایزههایی که دادند را نمیگیرم!
4- اعتراض به جریان آب:
در این روش باید از ترک دیوار بسته تا در باز گنجه (ترجیحا با داد و بیداد و هوار) گله و شکایت کرد! این روش از فوتبال به سینما آمده است. در فوتبال، هر مربی که تیمش میبازد ازکجی زمین چمن تا راستی شیر سماور شاکی میشود. ترک جلسه به نشانه اعتراض هم یک حرکت شیک محسوب شده و تیترخورش، ملس است!
مثالها : - من در حالی که 17 سیمرغ بلورین در دست دارم از بیتوجهی شکایت میکنم! -اساسا من به خدا شکایت میکنم! فلان کارگردان و فلان بازیگر؛ بهمان هستند! - به جز فیلم من بقیه فیلمها سیاه و ناامیدکننده اند! - من از جشنواره و جد و آباد سیاستهای سینما شاکیم! - در مورد باند بازی سینما سکوتم را میشکنم! - وای به حال این سینما! من به نشانه اعتراض جلوی دانشگاه تهران دستفروشی میکنم!
5- شنا نکردن با یک سکوت معنیدار
در این روش به استناد شعر: «تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد» اصولا لازم نیست واکنش خاصی داشت. باید به این تیتر پرحاشیه و پرطرفدار فکر کرد: «او در انزوا چه میکند؟»
توضیح: اگر حرف نزنید و دیگران فکر کنند چیزی حالیتان نیست خیلی بهتر از این است که حرف بزنید و دیگران مطمئن شوند که چیزی حالیتان نیست!
مثالها: - من جشنواره را اساسا تحریم میکنم. - من سکوت اختیار میکنم! با چنین وضعی پا به جلسه نقد و بررسی نخواهم گذاشت! - فیلم من را از جشنواره خارج کنید! - هیچ حرفی برای گفتن ندارم! - این سینما جای من نیست! - ترجیح میدهم پاسخی ندم!
6- حاشیهسازی
این روش آنقدر راه دست و دستمالی شده است که نیاز به توضیح و آموزش خاصی ندارد: فقط این را بدانید با حاشیهسازی یک تابلوی نقاشی را میتوان 12 میلیارد فروخت!
مثالها:
- سلبریتیهای مرد: «سینمای ایران فاحشهخانه است»
- سلبریتیهای زن: «70 درصد کسانی که در سینما کار میکنند فاسدند و پیشنهادات وقیحانه و بیشرمانه میدهند»؛
از جملات زیر در مواقع مناسب استفاده کنید!
-فیلم من را با سانسور سلاخی کردند؛ به فیلم من، مجوز پخش نمیدهند! - تماشای این فیلم برای افراد زیر 15 سال اصلا مناسب نیست! - راه انداختن یک قهر و دعوای تاکتیکی میان عوامل؛ - کارگردان و بازیگر! چند هنرپیشه بخاطر پارتنر فوتبالیست؛ -حاضر به بازی در فیلم نشدند! -گرانترین فیلم تاریخ سینمای ایران! -شرکت در یک تبلیغ مسئلهدار یا توهین به گروهی از مردم بدونمسئله و دست آخر پیش کشیدن مسئله معذرت خواهی ! -تا چند وقت دیگر خیلی چیزها را افشا خواهم کرد!(نگران نباشید؛ نه لازم است در آینده چیزی را افشا کنید نه کسی پیگیرشان خواهد شد) – برچسب زدن به فیلم(مانند: تماشای این فیلم برای افراد زیر 15 سال ممنوع است، گرانترین فیلم تاریخ سینمای ایران؛ استفاده از جمله: «برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران»)
7 - مظلوم نمایی
انگلیسها میگویند مظلوم شو؛ قهرمان شو ...
مثالها: -دستهایی در پشت پرده میخواهند سر ما را ببرند. -حق ما را در جشنواره مثل آب خوردن خوردند! -ما از هیج جا حمایت نشدیم و نمیشویم. -چیزی نمیگم خودتان ببینید! -آقایان با ما چه مشکلی دارید؟ -این نبود مزد ما! -من در این سینما دیگر کار نمیکنم!
تبصره مهم: اگر دیدید همه ترفندها را بکار بستید و بازهم مطرح نشدید حتما کرونا بگیرید! کرونا در بیشتر مواقع معجزه کرده و توانسته حس ترحم نردم را جلب کرده و یک سلبریتی مریض را از روی زمین بلند کند!
8 - مشاغل متفرقه:
حرفه خود را عوض کنید و نشان دهید همه فن حریف هستید و از هر انگشت تان یک هنر می ریزد بالاخره شانس تان از یک جایی بیرون خواهد زد.
مثال: مجری گری مسابقات تلویزیونی – شرکت در تبلیغات چای ؛ فرش ماشینی؛ ساندیس؛کفش؛ چرم و.... – خوانندگی با صداسازی دیجیتالی – حضور فراوان در تاک شوها و برنامه های گفتگومحور- حضور در مسابقات تلویزیونی بعنوان شرکت کننده مانند: مافیا،شوت بال،ادابازی و لب خوانی در خندوانه، شام ایرانی - برگزاری نمایشگاه عکس و نقاشی- چاپ کتاب- شعرسرایی و...
9- مهاجرت و کشف حجاب
بعد از مهاجرت اگر سلبریتی زن هستید کشف حجاب کنید حتی بیشتر از مفهوم واقعی کشف حجاب! اجازه دهید مردم خودشان چیزهای بیشتری را از شما کشف کنند! مرتبا از وضعیت خودتان در آنجا پست بگذارید و ترجیحا با شاخ های اینستاگرام ارتباطهای خاص برقرار کنید!
10 – مردن در اوج
اگر هیچکدام از روش های فوق افاقه نکرد سرتان را بزنید به دیوار و بمیرید چون خوشبختانه مردم کشور ما فقط «مهمان دوست» نیستند آنها «مرده پرست» هم هستند! هر چقدر جوانمرگ تر و درماتیکتر و رمانتیکتر بمیرید بیشتر محبوب خواهید شد و جایتان در قلب مردم و قطعه هنرمندان همواره بر صدر خواهد بود! یادتان باشد مشهور شدن سخت نیست محبوب شدن سخت است حتی به اندازه از دست دادن جان!
شعار ما این است:
آنها که نمیتوانند؛ بالاخره روزی میرسد که میتوانند! چه در این دنیا چه آن دنیا !