چرا مکرون پای اسرائیل را در مذاکره وسط می‌کشد؟

مانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه که پیش از این، از لزوم حضور عربستان در مذاکرات قدرت‌های جهانی با ایران سخن گفته بود، در تازه‌ترین اظهارنظر خود، از نوعی حضور اسرائیل در چنین مذاکراتی نیز سخن به میان آورده است.

سایت خبری پرسون- مکرون، عربستان و اسرائیل را دو شریک جهان غرب دانسته که از هرنوع توافق احتمالی بین ایران و قدرت‌های جهانی تاثیر می‌‌پذیرند و از همین رو تاکید کرده است که باید به‌دنبال راهی بود که این دو کشور نیز به نحوی در مذاکرات آینده با ایران سهیم شوند.

جمهوری اسلامی پیش از این درخواست مکرون برای مشارکت عربستان در مذاکرات آتی را به‌تندی رد کرده است و اینک با به میان آمدن نام اسرائیل به‌عنوان کشوری که تهران اساس موجودیت آن را نفی می‌کند، احتمالا واکنشی به مراتب تندتر نشان خواهد داد.

مکرون قاعدتا از میزان حساسیت ایران نسبت به اسرائیل بی‌خبر نیست، اما چرا وی برای ایفای نقش «میانجی امین» بین ایران و آمریکا، پای اسرائیل را هم وسط کشیده است؟ به نظرم رهبران آمریکا و اتحادیه اروپا به این نتیجه رسیده‌اند که تمام بحران‌های جاری در خاورمیانه به نحوی به هم پیوند خورده‌اند و حل یکی از آنها بدون توجه به دیگر بحران‌ها نهایتا به ثبات پایدار در این منطقه پرتنش منجر نمی‌شود. از همین رو، ظاهرا مکرون با دلگرمی به حمایت دولت جو بایدن، برای حل یا مهارِ جدی بحران‌های خاورمیانه، ابتکاری در سر دارد که امیدوار است با آغاز مذاکرات قدرت‌های جهانی با ایران، در دستورکار بین‌المللی قرار گیرد و اجماعی بر سر آن حاصل شود.

از نگاه مکرون، اگر بر سر یک دستورکار دیپلماتیک مشخص، اجماعی جهانی شکل گیرد، ایران و دیگر کشورهای منطقه، امکان مقابله با آن را نخواهند داشت. در واقع، چنین دستورکاری اگرچه عمدتا علیه سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی قابل تفسیر است، اما درگیر کردن اسرائیل در چنین مذاکراتی نیز به خلاف ظاهر امر، چندان موردپسند دولت بنیامین نتانیاهو نیست.

نتانیاهو و دیگر رهبران راستگرای رژیم صهیونیستی، در حقیقت خواهان برخورداری از«حق وتو» در برابر هرگونه توافق تازه آمریکا و اروپا با ایران هستند. از نگاه مکرون و مقام‌های دولت بایدن اما دولت راستگرای نتانیاهو به دلیل اصرار بر ادامه شهرک‌سازی در کرانه باختری رود اردن و مخالفت با شکل‌گیری یک کشور خوداتکای مستقل فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی، خود بخشی از مشکل خاورمیانه است و بنابراین، از نگاه آنان، اگر قرار به حل «مساله ایران» باشد، چه بهتر که منازعه اسرائیلی - فلسطینی هم در پرتو آن به نحوی متوازن فیصله یابد.

روشن است که راستگرایان اسرائیلی با چنین دیدگاهی موافق نیستند و احتمالا برای خنثی کردن آن ممکن است تمام لابی‌های خود را به‌خصوص در کنگره آمریکا بسیج کنند. در این میان اما کشورهای عرب که دولت نتانیاهو به عادی‌سازی رابطه اسرائیل با آنها چشم طمع دوخته است، می‌توانند به‌عنوان ابزار فشاری برای تغییر رویکرد راستگرایان اسرائیلی مورد استفاده قرار گیرند. در واقع کشورهایی مانند امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان که اخیرا روند عادی‌سازی رابطه با اسرائیل را در پیش گرفته‌اند، در کنار مصر و اردن قادرند دولت عبری را تحت فشار قرار دهند و آن را به انعطاف در برابر حقوق فلسطینی‌ها وادار سازند.

سعودی‌ها اما از چنین دستورکاری عمدتا نفع می‌برند، گرچه آنها هم به‌ناچار باید سیاست خود را در برخی زمینه‌ها به‌خصوص ماجرای جنگ یمن تعدیل کرده و به مشارکت واقعی حوثی‌ها در قدرت سیاسی تن در دهند. این در حالی است که همراه شدن جمهوری اسلامی با چنین دستورکاری بی‌نهایت مشکل به نظر می‌رسد. گره خوردن پاره‌ای منافع جناحی با نوع خاصی از سیاست منطقه‌ای در جمهوری اسلامی، تغییر جهت سیاست‌ها را با موانع جدی روبه‌رو کرده است.

با این همه، به‌دلیل مشکلات انباشت‌شده اقتصادی و اجتماعی، جمهوری اسلامی نمی‌خواهد به‌صورت مانع اصلی هر نوع ابتکار تازه بین‌المللی معرفی شود. از همین رو، سران ایران احتمالا برخوردی گزینشی را در برابر دستورکار مشترک اروپا و آمریکا در پیش خواهند گرفت. مساله در واقع این است که آیا آمریکا و اروپا به امید تغییرات تدریجی با برخورد گزینشی ایران در برابر ابتکار خود کنار خواهند آمد و یا اینکه فرمولی مبتنی بر «همه یا هیچ» را روبه‌روی آن قرار خواهند داد. به نظرم این مساله ذهن رهبران تازه آمریکا را سخت به خود مشغول کرده است و هنوز در این زمینه به جمع‌بندی مشخصی نرسیده‌اند.

احمد زیدآبادی - روزنامه‌نگار و فعال سیاسی

231673