سایت خبری پرسون - و آنگاه که در بصیرت به مرتبه فرقان رسیدی و حقیقت حیات را دریافتی و خوب دانستی که از کجا آمده ای، کجا هستی و به کجا خواهی رفت، بجای آنکه خود را وابسته و دلبسته دنیای فانی نمایی و خود را در معرض تایید صلاحیت برای کسب پست و مقامی قرار دهی، پارچهای در جیب میگذاری، همان که میخواهی فردا در کفنت بگذارند، و از مؤمنان هم روزگار خود، برای سرای باقی خود تایید صلاحیت می گیری. چون باور داری که مؤمن نزد خدای خود محترم است و به حرمت گواه چهل مؤمن، آمرزیده ای و این نهایت بی ادعایی و فروتنی توست که کوله بار چهل ساله جهاد فی سبیل ا... خودت را به هیچ می انگاری و به آن غره نیستی و تنها به لطف ومغفرت خدای مؤمنان امیدواری شجاعانه در برابر پرادعاترین اشرار خلایق می ایستی اما خود اینگونه فروتن و بی ادعایی.
آری وقتی شجاعت با فروتنی در آمیزد، تو با آنکه خود نام آشنای آسمانیان و نامور زمینیانی، و مؤمنان راستین هماره آرزوی همگامی با مرام و مکتب تو را دارند، اینچنین صادقانه و خوش باورانه برخورد میکنی و فروتنانه از مؤمنان، شاهد و گواه برای روز جزایت میگیری. دیگران برای رسیدن به قدرت فانی دنیا لابی دارند، اما تو هم لابی داری، ولی اینگونه وبرای سرای آخرت. چهل سال گوشه گیرانه و فروتنانه، مخلصانه و بی ادعا، فقط برای خدا جهاد کردی و از جبهه ای به جبهه دیگر رفتی. بعد از دفاع مقدس به دنبال شهرت و آقای دکتر شدن نرفتی و در پی کسب عنوان و مقام و موقعیت برای خود نبودی. هرجه کردی برای خدا کردی و خدای هم که اراده وسنت همیشگی اش ضایع نکردن آجر نیکوکاران است، به زیبایی وکمال هرچه تمام تر آجر تو را داد و آنچنان عزت و آبرویی به تو بخشید تا همواره سرمشق و الگوی جهانیان، در تاریخ و تمدن انسانی باشی.
بیشتر بخوانید؛
روایتی تازه از سردار سلیمانی توسط همرزم یزدی اش
در روایت داریم « هر کس چهل شبانه روز اعمالش را خالصانه و خدایی کند چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری میشود.» و تو در چله چهل ساله ات آنچنان از چشمه های حکمت سیراب شدی که از زلال وجود خویش نه تنها یک سرزمین بلکه جهانی را سیراب نمودی، و به پاس اخلاص گامهای پیوسته در جهادت، کلامت هم سرشار از حکمت و تاثیر گذاری الهی شد. از زلال وجود و برکات حضورت، نه تنها یک منطقه، بلکه جهانی از شر شرورترین خلایق روزگار رها یی یافت، هر چند ارزش وجودی تو، چون قدر خدای تو، هنوز ناشناخته است. با محبتی ایزد نشان در دلها، و با نفوذ کلامی خدادادی در عمق جانها نشستی. کام های شجاعانه و کلام حکیمانه ات هر دو فاتح هر میدانی بودند که تو در آن حضور داشتی. تو دیپلمات نبودی اما به اقرار خود آن دست اندر کاران کلام و موضع تو، فصل الخطاب هر تلاش دیپلماتیک بود.
مهدی مجاهدی