اولین اظهارات سحر تبر پس از آزادی از زندان؛

توبه‌نامه نوشتم / نه سحرم نه تبر! + فیلم

فاطمه خویشوند دختر ۱۹ ساله روزی از سحر تبر بودن لذت می‌برد، اما حالا انگار سحر تبر بودن برایش جذاب نیست. زندان برایش کابوس است، دلش نمی‌خواهد دیگر به آنجا برگردد.

به گزارش سایت خبری پرسون، همین سحر تبر بودنش دردسر‌های زیادی برای او درست کرده بود. هر چند در ابتدا شهرت او به خاطر گریم‌های عجیب و غریب و وحشتناکش برای او و مخاطبان جذاب بود؛ اما این جذابیت دوامی نداشت. سحر تبر دنبال راهی می‌گشت تا دراوج شهرت بماند. حالا در کنار معروفیت به محبوبیت هم فکر می‌کرد که این بار سر از زندان درآورد و حالا می‌گوید فاطمه بعد از آزادی از زندان با سحر تبر دنیای مجازی فرق کرده تا جاییکه دوست دارد سحر تبر از خاطره‌ها و فضای مجازی حذف شود.

فاطمه از سحر تبر بگوید
من فاطمه خویشوند هستم که در گذشته معروف به سحر تبر بودم. امروز آمدم تا در مورد ابهامات پرونده ام توضیح بدهم. از هم سن و سالان خودم که این گزارش را می‌بینند تقاضا دارم چند دقیقه توصیه‌های من را گوش کنند. همچنین دلم می‌خواهد در ابتدای صحبتم همه مخاطبان این را بدانند که من به تقاضای خودم برای مصاحبه آمدم و دلم می‌خواست این کار را انجام بدهم.

فاطمه، تو می‌دانستی کار‌هایی که انجام می‌دهی چنین اتهاماتی به تو وارد می‌کند؟
نه به هیچ وجه نمی‌دانستم اعمال و رفتارم جرم محسوب می‌شود و کار‌های من از روی هیچ قصد خاصی نبود. از اشتباهاتم واقعا پشیمانم.

وقتی متوجه شدی که این رفتار‌هایی که در فضای مجازی انجام دادی جرم بوده چه احساسی داشتی؟
مسلما خیلی ناراحت شدم. اما در قلبم این باور را داشتم که خدا کمکم می‌کند و مورد بخشش و عفو قرار می‌گیرم.

فکر می‌کردی بازداشت تو چقدر طول بکشد؟
هیچ تصوری نداشتم. فقط امیدوار بودم زودتر تمام شود.

چند روز است که آزاد شدی؟
۲۲ آذر ماه با تلاش‌های وکیلم و مساعدت قاضی دادگاه به قید وثیقه آزاد شدم. تا تعیین تکلیف دادگاه فعلا آزاد هستم.

فاطمه‌ای که به زندان رفت با فاطمه‌ای که الان آزاد شده است چه فرقی دارد؟
این مدت در بازداشت فرصتی بود که به رفتار اشتباه خودم فکر کنم. دلم می‌خواهد الان در کنار خانواده ام زندگی عادی‌ای داشته باشم.

در زندان به چه چیز‌هایی فکر می‌کردی؟
به خیلی چیز‌ها فکر می‌کردم. مثلا به این فکر می‌کردم که از زندان که بیرون آمدم به فقرا و زندانیان کمک کنم. فکرش را نمی‌کردم یک روز در زندان گرفتار شوم آن هم برای مدت طولانی. در زندان خیلی وقت‌ها فکر می‌کردم که فعالیت‌های من در اینستاگرام ارزش این رنجی که می‌کشم ندارد. پدر و مادرم هم خیلی اذیت شدند. ارزشش را نداشت.

پدر و مادرت مخالف بودند تو سحر تبر باشی؟
بله، ولی من آرزوی معروفیت داشتم و حتی آن‌ها را تهدید به خودکشی می‌کردم. از کودکی رویای شهرت داشتم، اما راهی که انتخاب کردم غلط بود.

اگر برگردیم به روزی که تصمیم گرفتی سحر تبر باشی، چه راهی را انتخاب می‌کنی؟
آرزو می‌کردم سحر تبر نباشم؛ و معروف هم نبودم. یا لااقل اگر مشهور بودم از راه درست مشهور می‌شدم.

تجربه سحر تبر بودن تجربه خوبی بود؟
در ابتدا خیلی خوشایند بود. اما الان که تاوان آن را پس دادم از آن خیلی پشیمانم.

وقتی خبر آزادی ات را شنیدی چه حسی داشتی؟
انگار بال در آوردم. حس خیلی خوبی داشتم اصلا نمی‌دانستم زمان آزاد شدنم چه وقت است.

به عنوان انسان مشهور وارد زندان شدی. تو را شناختند؟
بله شناختند، اما من اصرار می‌کردم من را به نام سحر تبر صدا نزنند. بعد از مدتی هر قدر به سحر تبر بیشتر فکر کردم، بیشتر از کار خودم پشیمان شدم. من کار‌هایی کرده بودم که با قوانین کشور متضاد بود و داشتم مجازات می‌شدم.

وقتی فهمیدی حکم ۱۰ سال زندان داری اولین تصویری که در ذهنت نقش بست چه بود؟
برای پدر و مادرم خیلی ناراحت بودم. فکر می‌کردم چطور می‌توانند تحمل کنند؟ خیلی آن‌ها را اذیت کردم و دوست دارم جبران کنم.

سحر تبر بیشتر با چه چیز معروف شد؟
با گریم‌های عجیب. خیلی‌ها نمی‌دانستند گریم و فوتوشاپ است و فکر می‌کردند چهره خودم است.

چه شد که کارکتر سحر تبر با آن شکل و شمایل به وجود آمد؟
شخصیت کارتون عروس مردگان را خیلی دوست داشتم و دلم می‌خواست شبیه او باشم. برای همین با برنامه‌های کامپیوتری و گریم سعی داشتم شبیه او باشم. برای همین نرم افزار‌های کامپیوتری را نصب کرده بودم و کم کم استفاده از آن را یاد گرفتم. گاهی هم کارم خیلی خوب نبود، اما تا حدی که می‌خواستم افکت‌های لازم را انجام می‌دادم.

نظرت نسبت به بازتاب رسانه‌ها درباره سحر تبر چه بود؟
وقتی جهانی شدم خوشحال نشدم من برای داخل ایران بودم حتی وقتی مخاطبانی از کشور‌های خارجی من را فالو کردند پیام می‌دادم که از خارج کشور چه کسانی در پیج هستند و افرادی زیادی را بلاک کردم. من شهرت می‌خواستم، اما در نه در حد جهانی.

فاطمه فعلی قرار است چه باشد که می‌گویی دلم نمی‌خواهد سحرتبر باشم؟‌
نمی‌خواهم متفاوت باشم. علاقه به تفاوت برای من بد شد. الان دلم می‌خواهد مثل مردم عادی کار و زندگی کنم و ادامه تحصیل دهم.

اولین باری را که با فضای اینستاگرام آشنا شدی یادت هست؟
عده‌ای از شاخ‌های مجازی را شناخته بودم و به این فکر بودم که می‌شود مثل آن‌ها بود. اما فکرش را نمی‌کردم در اینستاگرام این همه معروف شوم.

احتمال دارد باز سحرتبر به فضای اینستاگرام برگردد؟
گفته بودم برنمی گردم. اما اگر هم برگردم فقط برای انجام کار‌های خیر و کمک به فقرا و بچه‌های یتیم از آن استفاده می‌کنم. دیگر شهرت را دوست ندارم و دنبال هیجان نیستم.

دلتنگ اینستاگرام شدی؟
به هر حال فضای مجازی است که اگر استفاده درست را افراد بلد باشند بد نیست.

سحر تبر برای عده‌ای الگو بودی. برای آن‌ها چه حرفی داری؟
از لحاظ موقعیت اجتماعی از من درس بگیرند. نه تنها به خاطر زندان رفتن، بلکه جایگاه فرد در جامعه هم پایین می‌آید.

گفته بودی خودم هم دیگر سحر تبر را دوست نداشتم. چرا این حرف را زدی؟
چون کامنت‌های مردم و برخورد آن‌ها من را پشیمان کرده بود. انتقاد‌ها و برخورد‌ها و نظرات منفی خیلی زیاد شده بود. دلم می‌خواست مردم دوستم داشته باشند.

از فضای مجازی چه می‌خواستی؟
من فقط معروفیت را می‌خواستم و رسیدن به شباهت زیاد به کاراکتر عروس مردگان! در آمد هم داشتم، اما واقعا زیاد نبود.

گفته می‌شود بیماری روحی داری؟!
من از مدت‌ها قبل مبتلا به بیماری دو قطبی بودم. من دلم می‌خواهد در آینده مادر شوم و باید اول درمان شوم. برای درمان هم هر کاری لازم باشد انجام می‌دهم.

تصور برگشت به زندان برایت چطور است؟
برایم مثل کابوس است. من وقتی در زندان بودم با سختی‌هایی که کشیدم این را هم فهمیدم که رئیس قوه قضائیه راه بازگشت را برای کسانی که واقعا پشیمانند باز می‌گذارد. امیدوارم رافت اسلامی شامل حالم شود. توبه نامه‌ای هم تنظیم کردم که به دست ایشان می‌رسانم.

منبع: رکنا

225428

سازمان آگهی های پرسون