سایت خبری پرسون- ایرانیان از دیرباز علاقهی زیادی به شیرها داشتهاند؛ نشان این عشق و علاقه را در ورای داستانهای اساطیری و ادبی نیز میتوان بازجست.
جالب اینکه اغلب نمادهای کهن ایرانی که در آثار باستانی به جای مانده است دربردارنده نقش شیر است.
کافی است سری به تختجمشید یا موزههای دنیا بزنیم تا حضور پر رنگ این حیوان باشکوه را در اساطیر ایران درک کنیم. رد شیرهای ایرانی را در هنر و فرهنگ اینگونه میتوان بازجست: «در نقش برجستههای تخت جمشید، تصاویری از شیر ایرانی، در حال شکار گاوی نر و یا پادشاه هخامنشی در حال شکار شیر ایرانی، روی سنگهایحجاری شدهاست.
در نقوش شکارگاهها و فرشهای دستباف ایرانی شیرهای ایرانی دیده میشوند. در مینیاتورهای خمسه نظامی بهرام گور در حال شکار شیر ایرانی به تصویر کشیده شدهاست».
گویا استان فارس هم از جمله اقلیمهای ایران بوده است که شیرش به شرزگی و مهابت شهره بوده است. حتی برخی بر این باورند که نام شیراز در اصل در پیوند با نام این حیوان است و این بعید هم نیست چرا که تا حوالی قرن نوزدهم منطقهی دشتارژن شیراز، شیر داشته است و امروزه میدانیم این اقلیم فاصله چندانی با شیراز ندارد.
علاوه بر دشتارژن، مکان دیگری از استان فارس که شیر پارسی را در خود جای داده بود منطقهی کامفیروز است؛ در فارسنامه ناصری دربارهی شیر این منطقه چنین میخوانیم: « کامفیروز مرغزاری است، پاره پاره در کنار رودکُر و بیشهای است که معدن شیران است و شیران کامفیروزی سخت شرزه[خشمگین] و مکابر[جنگی]، باشند...» در همین کتاب دربارهی دشتارژن و شیرهای آن منطقه نیز چنین میخوانیم: « این مرغزار که بر کنار بحیره[دریاچه] ارزن است و بیشه است و معدن شیر، طول آن ده فرسنگ و در عرض یک فرسنگ». با در نظر گرفتن اینکه روزگاری شیراز هم دره و بیشهای پر آب بوده است، فرضیه شیر شیراز قوّت مییابد.
به طور کلی دربارهی شیر ایرانی و علت انقراض آن آمده است: « اطلاعات ذکر شده سفرنامهها و گزارشهای محققان نشان میدهد که تا حدود ۱۵۰ سال قبل این حیوان در شمال خوزستان و جنوب فارس تا بوشهر حضور داشتهاست.
دشت ارژن از بهترین زیستگاههای شیر بود.
بلنفورد جانورشناس معروف در قرن نوزدهم مینویسد: هر سال تعداد ۴ تا ۵۵ شیر در منطقه دشت ارژن شکار میشد و بچه شیرها را در بازار شیراز به فروش میرساندند. بدون شک مهمترین دلیل انقراض شیر آسیایی در ایران، شکار بیرویه تفریحی آن به دست شاهزادگان سلسله قاجار و افراد محلی و نظامیان و مستشاران خارجی بوده است. البته تخریب و اشغال زیستگاههای طبیعی آن توسط انسان و کمشدن طعمه نقش بسزایی در وقوع این فاجعه زیستمحیطی تا حدودی برگشتناپذیر داشته است.
بر اساس یک روایت آخرین شکار شیر در ایران توسط ظلالسلطان پسر ناصرالدین شاه انجام شده است اما خود او در خاطراتش (که در ۱۳۲۳ ه. ق تنظیم شده) به حسرت در شکار شیر اشاره کردهاست. ظلالسلطان که شکارکشیهای دیوانهوار او بسیار معروف است در این کتاب گفته که در دشت ارژن به شکار شیر میرود و علیرغم جرگه کردن منطقه با ۱۰۰ هزار نفر، موفق نمیشود شیری شکار کند.
بیشتر بخوانید:
«شیر سنگی» همدان تندیسی از عهد باستان
نمایشگاه آثار هنری در گورستان تاریخی شیراز
او همچنین ضمن توصیف رود قرهآغاج (در جنوب شیراز) مینویسد: «شیر فراوان و زیاد است ولی از قراری که شنیدم به قرب پانزده سال است که دیگر هیچ شیری در شیراز دیده نشده است.» به علاوه این شاهزاده قاجار به منطقه کامفیروز اشاره میکند که با سران ایل قشقایی برای شکار شیر میرود آنها دو شیر شکار میکنند اما ظلالسلطان دست خالی برمیگردد.». گزارشهایی از مشاهده شیر در اواسط قرن بیستم هم در دست است.
مشاهده یک ماده شیر در سال ۱۹۴۱ یا ۴۲ در ۶۴ کیلومتری شمال دزفولتوسط یک نقشهبردار هندی قشون انگلیس یکی از آخرین گزارشهاست بر اساس یکی از منابع برای واپسین بار شیر ایرانی در پیرامون دزفول از سوی مهندسان آمریکایی که مشغول ساخت راه آهن در خوزستان بودند دیده شدهاست و احتمالاً تا چند سال پس از آن نیز چنین شیری در ایران وجود داشتهاست».
آنگونه که میدانیم سرزمین هندوستان فاقد شیر بوده است و مستشرقان خارجی یک جفت شیر ایرانی را در قرن هجدهم به هندوستان میبرند و نسل آنها تکثیر مییابد و از آن پس زیرگونه شیر ایرانی به شیر هندی شهره میشود. پس از آن ایرانی ها بارها تلاش کردند که نماد کشور خود را به ایران بازگردانند اما پیش از انقلاب اسلامی تلاش ها برای گرفتن شیر ایرانی از هندوستان با مخالفت مسئولان این کشور مواجه شد. دریافت شیر ایرانی از هند پس از انقلاب نیز بارها از سوی ایران پیگیری و حتی طرح تعویض شیر ایرانی و یوزپلنگ آسیایی از سوی هندی ها مطرح شد که ایران با این طرح مخالفت کرد.
شیر ایرانی بصورت آزاد تنها در طبیعت کشور هند زندگی می کند اما این زیرگونه در برخی از باغ وحش های جهان نیز نگهداری می شود. امید که روزی شاهد حضور شیران ایرانی در بیشههای سرزمینمان باشیم».