به مناسبت هفته نکوداشت اصفهان بررسی شد؛

از پارتاکنا تا اسپاهان

یادداشت/ محدوده جغرافیایی ایران زمین، مجموعه ای از کهن شهرهایی است که هریک گوشه ای ازتاریخ پرفراز ونشیب این سرزمین را به رخ جهانیان می کشانند. اصفهان امّا، همواره همچون نگینی تابناک برتارک این مجموعه درخشیده است. شهری که درپیش ازسه هزارسال پیش، با مهاجرت تیره ای ازقوم ماد که (پارتاکنا) نامیده می شدند، شکل گرفت ومسیری آزگار که به اصفهان امروزمنتهی می شود را درنوردید.(پارتاکنا) از نخستین عناوینی است که براین شهر نهاده اند.

سایت خبری پرسون- درطول پانصد سال پس ازآن، به تدریج بر تعداد مهاجرینی که جوار پربرکت زاینده رود را برای زندگی برگزیده بودند افزوده گردید. درآن دوران، اصفهان که در ایالت اَنشان قرارداشت، به اَنزان موسوم بوده و از ایالات پادشاهی پارس بشمار می آمد.

پس ازچندی آن را (گابیان) خوانده اند. (گابه)، (گابس) و (گابی ین) از دیگر عناوین این ناحیه بودند. کاوه آهنگر که در تواریخ به ( گابی اصفهانی) موسوم است نیز در همین دوران در ناحیه اصفهان می زیست.

همزمان با تشکیل کشور ایران توسط کورش هخامنشی و فتح بابِل، بسیاری از یهودیان اسیر نبونید، پادشاه ستمگر بابِل، پس از آزادی به ناحیه اصفهان کوچانده شدند. این رویداد، فصل نوینی از تاریخ این منطقه را رقم زد. مورّخین یونان باستان که هم دوره با آن روزگاران بوده اند ، بارها در نوشته های خود به اصفهان اشاره کرده اند.

این تاریخ نگاران براین باورند که نام اسپاهان برای این شهر، ریشه عِبری داشته و برگرفته از واژه (سِپان) به معنی مَامن و پناهگاه می باشد. برخی دیگر نیز عنوان این شهر را اِسفاهان دیده اند و آن را به محل تجمّع سپاه معنی کرده اند. هرآنچه هست، این نام هم پیشینه ای چند هزارساله دارد.

در خصوص نام های باستانی شهر اصفهان و نیز وجه تسمیه آنها ، روایات گوناگونی نقل گردیده است. روایاتی که چندان مبنای مستند تاریخی نداشته و بیشتربه افسانه شباهت دارد. ازاین دست می توان به روایت (ابن درید) اشاره نمود. این مورّخ در خصوص عنوان اصفهان معتقد است که نام این شهر (اَصبهان) بوده و ازدو واژه (اصب) و (هان) تشکیل گردیده است. واژه(اَصب)به اسب و واژه (هان) رابه سواری توانا وبه عبارتی(یکّه سوار)معنا کرده واهالی این شهررا ازبزرگترین پرورش دهندگان اسب ومجرّب ترین سوارکاران دوران باستان می داند.در نظری مشابه این ، (آسورحادون) نیز روایاتی از مردمان اصفهان آن روز و مهارت آنها در پرورش اسب ذکر می کند.

آخرین حکایت از این مقال هم به افسانه ای ازسلیمان نبی می پردازد. مشهوراست که روزی سلیمان از جنّی خواست که برای اودرروی زمین منطقه ای رابیابد که دارای بهترین آب وهوا وخاک حاصلخیز باشد. جنِّ مامور، اصفهان را که در زیر آب بوده است، به خشکی بدل کرده و به پیامبرمعرفی می نماید.سلیمان درزمان بازدید ازاین ناحیه ، ضمن اشاره به محاسنِ آن، وزیر خود (آصف) را خطاب قرار داده و می گوید:(آصف هان). یعنی ای آصف بر این زیبایی ها نظر کن. برمبنای این حکایت، این ناحیه از آن زمان به (آصفهان) معروف گردیده است.

با هجرت یهودیان، روند آبادانی این شهر شتاب بیشتری گرفت ولی ظاهرا" درزمان هجوم اسکندرمقدونی به ایران، از آنجا که اصفهان توسط او ویران نشد، هنوز تکمیل نشده و نیمه ساز بود. باری سردارِ فاتح، نام(اِسپادا) را براین شهر نهاد که این نام نیزبه پادگان ترجمان شده است. این نام قرن ها براین ناحیه مانگار شد و هرچند اسامی این شهر بازهم تغییر یافت ولی این ناحیه همواره به نام اسپادان شناخته می شد.

پس ازگذشت چند دهه و دردوران حاکمیّت اشکانیان بر ایران زمین ، نام اسپادا به ( گی ) تغییر یافت . (گِی) را در واژه به پاک معنا کرده اندو این عنوان را مرتبط با مرام و کردار اهالی این ناحیهدیرینه دانسته اند. یکی از کهن ترین اسناد وشواهد مرتبط با قدمت اصفهان، درسنگ نگاره ای درنقش رستم، درحوالی پاسارگاد خودنمایی می کند. این سنگ نگاره به دستورِ نرسی،پادشاه ساسانی حک گردیده و درآن ازشهر(گِی) بعنوان شهری مهم ازشهرهای تحت سلطه آن پادشاهی نام آورده اند.

درآن روزگاران، نواحی (گی) و (یهودیه) که هریک به وسعت شهری بودند، درجوار یکدیگر قرار داشتند. یهودیان مهاجر بیشتر در ناحیه یهودیه مستقر بودند.

با ورود اسلام، نام (گِی) معرّب گردیده وبه (جِی) تغییر یافت. ناحیه (گِی)یا(جِی) درمشرق اصفهان کنونی قرار داشت که از شهرستان تا خوراسگان امتداد داشت و محلّات و آبادی های بسیاری را در خود جای داده بود. با گسترش شهر ودرسده های نخستین اسلامی، ناحیه (جِی) درمجاورت شهر بزرگ دیگری قرار گرفت که باری دیگر (اسپاهان) نام گرفت.

با آغاز هزاره نخست اسلامی، شهر (اصفهان) به کانون ایران زمین مبدّل شد و روزگار شکوه وعظمت این شهر آغاز گردید.اصفهان امروز، نه تنها شهری کهن و بجای مانده از اعماق تاریخ، که خود همچون میراثی گران بها برای ایران و ایرانی است . کدامین شهر را درمشرق زمین می شناسیم که به اندازه اصفهان دارای سبک ها و مکاتیب گوناگون در حوزه های هنری و فلسفی باشد ؟

نویسنده: پیمان کلانترمعتمدی-پژوهشگر و شاعر

221135

سازمان آگهی های پرسون