سایت خبری پرسون- سیزده یا دوازده ساله است. با آن قد و قامت کوچک و نحیف اش باچشمانی سراسر استرس و ترس ایستاده کنار مردی که سن پدر و یا برادر بزرگ ترش را دارد.
خانواده ها دور از حال و روز روحی روانی دختر مشغول جشن و پایکوبی هستند.
پدر گوشه ای ایستاده و همچون معامله گران بفکر سود حاصل از این ازدواج است و مادری که چشم به عروس کوچک خود دارد و در دل جان داده است.
کودک همسری پدیده ای شوم ناشی از فقراقتصادی و فقر فرهنگی با تعصب و سنت های خشک سالهاست که بلای جان و سرنوشت دختران کم سن سال برخی از نواحی کشورمان شده است. پدیده کودک همسری به ازدواجی گفته میشود که یک یا هر دو همسر زیر سن ۱۸ سال داشته باشند.
این تعریف در ظاهر بسیار روشن به نظر میرسد، اما واقعیت پیچیدهتر است. هر دو واژه «کودک» و «ازدواج» در جوامع مختلف به صورتهای متفاوت تعریف شدهاند. جامعه بینالملل به «افراد زیر ۱۸ سال» کودک میگوید. اما تعریف قانون از کودک در قسمتهای مختلف دنیا متفاوت است. در برخی کشورها از جمله کشور ما بر اساس قانون افراد «پیش از ۱۸ سالگی» به سن بلوغ میرسند. در بعضی کشورها نیز مانند نپال بر اساس قانون افراد برای ازدواج باید حداقل ۲۰ سال داشته باشند.
با وجودی که کودک همسری بر اساس قوانین بینالمللی و بر اساس قوانین و حقوق کودکان منع شده، اما هنوز سالانه میلیونها دختر، حدود ۱۲ میلیون دختر، پیش از رسیدن به سن ۱۸ سالگی در گوشه و کنار دنیا ازدواج میکنند؛ یعنی تقریباً هر دو دقیقه یک ازدواج زیر ۱۸ سال رخ میدهد. کودک همسری دختران را از تحصیل محروم میکند و آنها را به یک زندگی با چشماندازی از فقر روانه میکند. خطر خشونت، آزار جنسی و فیزیکی، سوءاستفاده، بیماریهای گوناگون و سرانجام مرگ زودهنگام از مضرات پدیده کودک همسری است.
حال این سوال پیش می آید که علت کودک همسری چیست ؟
عوامل مختلفی برای ایجاد و گسترش پدیده کودک همسری دست به دست هم میدهند که مهمترین آنها فقر است. این برداشت که ازدواج «محافظ دختران» است و همچنین هنجارهای اجتماعی، قوانین سنتی، تنگناهای چارچوب قانونی و سیستم ثبت احوال ناپسنده در سطوح بعدی اهمیت قرار میگیرند. همانطور که گفتم مهمترین عامل کودک همسری فقر است. خانوادهها معمولاً برای ازدواج دخترشان پولی بابت مهریه و شیربها و... مطالبه میکنند. بنابراین، ازدواج دختر در سنین کودکی نه تنها از هزینههای خانوار شامل هزینه تغذیه، تحصیل و پوشاک کم میکند، بلکه سود و منفعت مادی و اقتصادی نیز برای خانواده فراهم میکند.
در مواردی که خانواده داماد بهای عروس را میپردازد، خانواده دختر در شرایط سخت اقتصادی از دختر به عنوان منبع درآمد استفاده میکند. از سوی دیگر، برخی والدین به خصوص در جوامعی که با بحران انسانیت مواجه هستند، ازدواج زودهنگام دختر را راهکاری برای محافظت او از خشونت جنسی میدانند. به همین دلیل پدیده کودک همسری در هنگام بروز جنگ، بیثباتیهای اقتصادی و رسیدن جامعه به خطوط قرمز خشونت افزایش مییابد. اما در عین حال، باید توجه داشت که کودک همسری در بطن خود پدیدهای است که با سطوح بالایی از خشونتهای جنسی، فیزیکی و احساسی همراه است. در نتیجه پرسشی در ذهن مطرح میشود که آیا آقایانی که با پدیده کودک همسری موافق هستند، فکر میکنند در جامعه میزان خشونت به وضعیت بحرانی رسیده یا پیشبینی میکنند که جنگی رخ خواهد داد؟ یکی دیگر از دلایل کودک همسری فساد اخلاقی جامعه است.
گرچه بر اساس قانون، بارداری پس از ازدواج رخ میدهد، اما در مواردی بارداری پیش از ازدواج نیز دیده میشود. همین موضوع بخصوص در جوامعی که بارداری خارج از حریم ازدواج موجب شرمساری خانوادهها است، خانوادهها به پدیده کودک همسری تمایل نشان میدهند. باز این سؤال مطرح میشود آیا افراد موافق کودک همسری فکر میکنند که جامعه ما تا آن حد از فساد اخلاقی تنزل یافته است؟ اما باید توجه داشت که اکثر ازدواجهای پدیده کودک همسری بر اساس عقلانیت صورت نمیگیرد. به همین دلیل این پدیده مخصوص طبقه ضعیف جامعه است؛ نه طبقه مرفه و نه حتی طبقه متوسط.
آیا کودک همسری مختص ایران است ؟
خیر! کودک همسری در سراسر دنیا به چشم میخورد؛ حتی در آمریکا و انگلستان هم وجود دارد. کودک همسری در جوامع مختلف با قومیتها و مذاهب متفاوت رخ میدهد. بنابراین، پدیدهای وابسته به قومیت یا مذهب نیست. اما بیشتر در کشورهای در حال توسعه یا کم توسعه دیده میشود، زیرا عامل اصلی پدیده کودک همسری فقر است. به طور متوسط در کشورهای کمتر توسعه یافته پدیده کودک همسری حدود ۲۶ درصد و در سراسر جهان ۱۲درصد است.
اما پراکندگی یا توزیع جغرافیایی کودک همسری نیز متفاوت است. این پدیده در برخی مناطق به خصوص کشورهای آفریقایی از شیوع بیشتری برخوردار است، به طوری که آمارها نشان میدهد در این کشورها ۳۸ درصد از دختران در سنین کودکی ازدواج میکنند. تقریباً ۳۰ درصد از دخترانی که در جنوب آسیا زندگی و رشد میکنند، ازدواج زودهنگام را تجربه میکنند. این در حالی است که این رقم در آمریکای لاتین و کارائیب به ۲۵ درصد، در خاورمیانه و شمال آفریقا به ۱۷ درصد و دراروپای شرقی و آسیای مرکزی به ۱۱ درصد میرسد.
آیا قانونی برای برخورد با این پدیده شوم در ایران وجود دارد ؟
سهراب سلیمزاده، وکیل پایه یک دادگستری و حقوقدان نیز با اشاره به ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی بیان میکند: عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال و پسر قبل از رسیدن به ۱۵ سال منوط به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه است. در واقع، دختر در سن ۱۳ سال براحتی میتواند ازدواج کند و قبل از آن بدون محدودیت سنی با اجازه پدر میتواند ازدواج کند. قانون به دلیل اینکه طبق ماده یک کنوانسیون حقوق کودک هر فرد زیر ۱۸ سال کودک شناخته میشود و حق تصمیمگیری در خصوص ازدواج و مسائل جنسی خود را ندارد و دیگران هم نمیتوانند در این خصوص برایش تصمیمگیری کنند، نقص دارد.
به گفته او، کودک همسری در واقع به نوعی به ازدواج دختران زیر ۱۸ سال مصداق پیدا میکند و براساس اسناد بینالمللی، ازدواج زیر ۱۸ سال به نوعی خشونت جنسیتی تلقی میشود، البته این بحث فقط در کشور ما مطرح نیست و در خیلی از کشورها وجود دارد. در مجلس شورای اسلامی هم در مقاطع مختلف طرحها و لایحههایی تحت عنوان کودکهمسری یا اصلاح ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی مطرح شده، ولی هنوز راه به جایی نبرده است. این وکیل دادگستری، در ادامه میافزاید: بر اساس آمارهای موجود، ازدواج کودکان در کشور، بر اثر تحریمهای امریکا افزایش پیدا کرده و تعلق گرفتن وام ازدواج یکی از دلایل مطرح شده است. بدین صورت که با ازدواج یک کودک وام ازدواج بین خانوادهها تقسیم میشود، البته در روستاها و جوامع کوچک این قضیه بیشتر مصداق دارد و چنانچه پدر توانایی تأمین معاش نداشته باشد، سعی میکند، دختر خود را زودتر شوهر دهد و در این قضیه وام ازدواج نیز کمککننده است. از سویی دختران در جوامع کوچک شهری یا روستایی به نوعی نمیتوانند برای خانواده درآمدزایی داشته باشند و ازدواج راهی است تا از خانواده قطع شده و هزینههای خانواده پایین بیاید.
سلیمزاده با اشاره به ابعاد فرهنگی کودک همسری، توضیح میدهد: مسائل فرهنگی و باورهای غلط فرهنگی نیز در این زمینه مؤثر است، از طرفی برخی نمایندگان مجلس معتقدند که اگر دختر در سنین پایین ازدواج کند، کمتر به فساد کشیده میشود، این نگاه ممکن است در برخی خانوادهها هم وجود داشته باشد، این در حالی است که آمار طلاق نشان میدهد، طلاقها در ازدواجهایی با سنین پایین آمار بیشتری را به خود اختصاص میدهند، چرا که افراد در سنین پایین به شعور و عقلانیت نرسیده و شخص دیگری برایشان تصمیمگیری کرده است و قطعاً با بالا رفتن سن ازدواج به طلاق ختم میشود.
سلیمزاده، عدم حمایت قانونی و وجود خلأ قانونی را نیز از دلایل دیگر افزایش آمار کودک همسری دانسته و بیان میدارد: وجود خلأ قانونی، چراغ سبزی به والدین این کودکان نشان میدهد که کودکان خود را وادار به ازدواج کنند. همانطور که قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوبه 23/02/99 با پیگیریهای دولت به تصویب رسید و منشأ آثار بسیاری در نظام حقوقی کشور شد، دولت میتواند همین نقش را در اصلاح لایحه کودک همسری هم ایفا کند.
نویسنده: مهدی بیرانوند روژمان