به گزارش سایت خبری پُرسون، دکتر سید محمد رضا صیدایی از پژوهشگران حوزه برنامه ریزی و مدیریت پروژه های ملی و صنعتی در یادداشتی با رویکردی تحلیلی، به مقایسه نظام فنی و اجرایی کشور با استاندارد بینالمللی PMBOK پرداخته و نشان میدهد که تمرکز بیشازحد بر امور فنی و قراردادی، جایگزین برنامهریزی جامع و نظاممند شده است. او با تأکید بر مفهوم "ارزشآفرینی" و مدیریت کل چرخه حیات پروژه، ضعف چارچوب فرایندمحور را علت اصلی ناکامی و نیمهتمامماندن پروژههای عمرانی کشور میداند.
دکتر سید محمدرضا صیدایی نوشت:
با گذشت بیش از سی سال از تصویب اولین آیین نامه های مرتبط با نظام فنی و اجرایی کشور و همچنین مصوبات بعدی در سالهای آتی ، علیرغم اجرای طرح ها و پروژه های عمرانی در سطوح مختلف ملی و استانی، حجم زیاد پروژه های نیمه تمام، عدم دستیابی به اهداف هزینه، زمان و کیفیت، کمبود منابع بودجه ای برای پیشبرد پروژه های نیمه تمام و اجرای پروژه های جدید در کنار نیاز کشور به توسعه زیرساخت ها، ازجمله دلایلی اند که در این مقاله تلاش شده است با بررسی تطبیقی استاندارد PMBOK به عنوان یکی از جامعه ترین و مدون ترین نظام های موجود در سطح بین المللی برای مدیریت و اجرای پروژه ها در حوزه های مختلف، که ماحصل تجمیع تجربیات انباشته هزاران پروژه است، پرداخته شود.
تعیین خطوط راهبردی کلی در نظام فنی و اجرایی باعث خواهد شد تمرکز فرایندها در یک گروه یا ناحیه دانش بیشتر از سایرین باشد، این موضوع در استاندارد PMBOK به این صورت می باشد که گروه فرایندی برنامه ریزی بیش از نیمی از فرایند های مرتبط را به خود اختصاص داده و پس از آن گروه فرایندی پایش و کنترل، دارای بیشترین وزن می باشند. این مسئله منعکس کننده دو راهبرد کلی است:
اول اهمیت برنامه ریزی مدون و صحیح، دوم اهمیت پایش برنامه و سنجش انحرافات و انجام اصلاحات، این مسئله در وضعیت فعلی نظام فنی و اجرایی به این نحو است که در حوزه برنامه ریزی تمرکز بر حوزه های فنی است و پس از آن بیشترین وزن در حوزه تدارکات، واگذاری قرارداد ها و نظام های هزینه ای و پرداختی، قرار دارد این بدان معناست که اساساً در خصوص کنترل و پایش و جزییات برنامه ریزی های مورد نیاز، آنطور که باید، اقدامی صورت نگرفته است. لذا ضروری است که مصوبات فنی و اجرایی جدید به گونه ای تدوین شوند که حوزه هایی که تا کنون کمتر به آنها توجه شده است تقویت گردد.
سر واژه PMBOK در واقع مخفف « Project Management Body Of Knowledge» به معنای «پیکره دانش مدیریت پروژه» یا «مجموعه دانش مدیریت پروژه» در حال حاضر معتبرترین استاندارد و مرجع مدیریت پروژه در صنایع گوناگون محسوب می شود این استاندارد را موسسه مدیریت پروژه به اختصار PMI منتشر کرد تا مرجعی برای مدیریت کارآمد و موثر پروژه در صنایع گوناگون باشد و متخصصان بتوانند از آن به عنوان چارچوبی حرفه ای و اصولی برای پیشبرد پروژه های خود استفاده کنند.
نظام فنی و اجرایی کشور پیش از همه نیازمند ایجاد چارچوبی مشخص و قوی است تا بتواند فرایند ها و رویه های متنوع و متکثر مورد نیاز برای طرح ها و پروژه ها را ساماندهی نماید و بعد از آن است که امکان توسعه روش های مختلف پیشبرد پروژه، حل مشکلات در زمینه هزینه، زمان و کیفیت امکان عملیاتی شدن پیدا خواهند کرد.
به عبارت دیگر، باید این واقعیت را مورد تأکید قرار داد که مدیریت پروژه فرایندی ذیل پدیدآوری پروژه ها نیست، بلکه چارچوبی برای مدیریت کل چرخه حیات پروژه ها است. استاندارد PMBOK با تعریف 48 فرایند و تقسیم بندی آنها به 5 گروه فرایندی مرتبط با چرخه حیات پروژه ها و همچنین 10 ناحیه دانش تلاش کرده است تا اقدامات اساسی برای دستیابی یک پروژه به اهداف آن را از ابتدای تعریف تا انتها اجرا مشخص و طبقه بندی نماید، این موضوع دقیقاً حلقه مفقوده نظام فنی و اجرایی کشور است که نیازمند توجه مضاعف می باشد.
با وجود قوانین و مقرره های مختلف در این حوزه و تاکید بر رویکرد فرایند محور در اسناد بالا دستی، فقدان چارچوبی منسجم که بتواند فرایندها را از دیدگاه های اساسی مورد نیاز سازماندهی، طبقه بندی و همچنین ارتباط بین آنها را مشخص کند بشدت احساس می شود. مؤسسه PMI بنا به تعریفی که از استاندارد PMBOK ارائه داده، این استاندارد را دانش مورد نیاز در حوزه مدیریت پروژه ها که شامل رویه های تجربی که از گذشته کارایی شان در این حوزه اثبات شده و همچنین رویه های نوآورانه و جدید می داند.
این استاندارد متمرکز بر ارائه رویه های شناخته شده و فراگیر است، فراگیر بودن آنها به این معنی است که در بیشتر پروژه ها قابلیت استفاده دارند و به سبب اجماع متخصصان در خصوص کارایی آنها، به عنوان رویه مناسب، شناخته می شوند. تأکید استاندارد PMBOK بر این نکته نیز حائز اهمیت است که مجموعه ابزارها، فنون و روشهای ارائه شده در این استاندارد نه به عنوان یک نظام روش شناسی، بلکه مبنایی است که هر سازمانی قادر است سیاست ها، دستورالعمل ها، قوانین و هرآنچه برای مدیریت بهتر پروژه نیاز دارد، براساس آن طراحی و اجرا کند، ارزش آفرینی در پروژه ها و ضرورت توجه به آن در تعریف پروژه ها از دیگر مباحث مطرح در استاندارد PMBOK است، ارزش آفرینی به این معناست که پروژه ها باید پیشران تغییرات در سطوح مختلف اثرگذاری باشند و میزان تغییراتی که می توانند ایجاد کنند مورد ارزیابی قرار گیرد.
نکته حائز اهمیت این است که هرچند دستیابی به اهداف مرتبط با تحویل دادنی های یک پروژه جز معیارهای ارزیابی میزان موفقیت یک پروژه است، اما میزان تغییری که پروژه توانسته است در وضعیت یک منطقه، سازمان و ... ایجاد کند نیز برای ارزیابی میزان اثربخشی و موفقیت پروژه حائز اهمیت است و باید مورد توجه قرار گیرد.
در مصوبه مربوط به نظام فنی و اجرایی کشور موضوع مهندسی ارزش و الزام به ارزیابی پروژه ها را شاید بتوان از همین زاویه مورد توجه قرار داد که به دنبال ارزش آفرینی در پروژه ها هستند، هرچند که مهندسی ارزش بیشتر متمرکز بر ارزش سنجی داده به ستانده و معطوف به تحویل دادنی های پروژه در برابر منابعی است که در پروژه مصرف می شود اما موضوع ارزش آفرینی مدنظر در استاندارد PMBOK معطوف به این نکته است که با فرض توجیه پذیری داده به ستانده پروژه، تأثیرات مثبت جانبی باعث می شود که پروژه ها ارزش آفرین باشند و صرف توجیه پذیری پروژه از منظر مهندسی ارزش، کفایت نمی کند.
منبع: پُرسون