به گزارش سایت خبری پُرسون، رسول سعیدیزاده، پژوهشگر، نویسنده و روزنامهنگار، در یادداشتی به ضرورت انصاف و واقعنگری در شناخت دیگران" میپردازد. او با مرور بازنمایی رسانهای دونالد ترامپ در ایران، تأکید میکند که برای شناخت درست دشمن و آموختن از جهان باید از نگاههای تکبعدی و سیاهوسفید فاصله گرفت و به نقاط قوت و دلایل موفقیت رقیب نیز منصفانه نگریست تا در برخورد و مقابله با سیاست های خصمانه او در هر حالت بهترین تدبیر را داشت.
رسول سعیدی زاده نوشت:
ضرورت انصاف در شناخت «دیگران»: درسهایی از عصر ترامپ
در فضای رسانهای ایران، روایت حاکم از غرب - بهویژه ایالات متحده - سالهاست که در چارچوبی ثابت از "بدی"، "دشمنی" و "توطئه" محبوس شده است. البته که چنین نیز هست و قاتل سردار دلها یعنی سردار سلیمانی در شر و جنایت سرآمد است اما در این قالب یکسویه، که اخبار، تحلیلها و برنامههای رسمی را در بر میگیرد، نشانی از نگاه دیگر به این کشورها به چشم نمیخورد. این رویکرد نهتنها تصویری مخدوش از واقعیتهای جهان ارائه میدهد، بلکه فرصتِ یادگیری از تجربیات موفق دیگر ملل را نیز از بین میبرد. در عصری که مرزهای اطلاعاتی درنوردیده شده و هر شهروندی با چند کلیک به منابع خبری متنوع جهان دسترسی دارد، چنین نگرش تکبُعدی نهتنها کارایی گذشته را از دست داده، بلکه میتواند اثرات معکوس نیز به دنبال داشته باشد و شناخت دشمن را به محاق ببرد.
نمونۀ بارز این مسئله، نحوۀ بازنمایی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در رسانههای کشورمان است. ترامپ در این رسانهها عموماً به عنوان کاریکاتوری از شرّ مطلق تصویر میشود؛ سیاستمداری که با خروج از برجام، اعمال شدیدترین تحریمها و اعمال فشار حداکثری، زندگی مردم ایران را با دشواریهای فراوانی روبهرو کرد. بیتردید، سیاستهای خصمانۀ او در قبال ایران سزاوار نقد و نکوهش است؛جنایت های او علیه ملت ها و کشورها را باید گفت و نوشت اما پرسش بنیادین اینجاست: چرا عملکرد داخلی و بینالمللی او در خدمت به منافع ملی کشور خودش - آنگونه که بخشی از جامعه آمریکا میبیند- کاملاً نادیده گرفته میشود؟ اگر تحلیل درست، معیار تحلیل باشد، همانگونه که جنبههای منفی یک دولت برشمرده میشود، باید نقاط قوت و دستاوردهایش نیز مورد توجه قرار گیرد؛ رویکردی که شاید بتواند زنگ هشداری برای مسؤولان داخلی نیز باشد.
برای مثال، ترامپ در دوران پیش از همهگیری کووید-۱۹، موفق شد اقتصاد آمریکا را به یکی از پویاترین حالتهای خود در دهههای اخیر برساند. نرخ بیکاری در سال ۲۰۱۹ به پایینترین سطح در پنجاه سال گذشته رسید و شاخصهای بورس و اعتماد مصرفکنندگان رکوردهای بیسابقهای را ثبت کردند. اصلاحات مالیاتی سال ۲۰۱۷ او با هدف احیای تولید و جلب سرمایهگذاری داخلی اجرا شد و مشوّقهایی برای بازگرداندن صنایع به خاک آمریکا ایجاد کرد. همچنین، سیاست کاهش مقررات دستوپاگیر، به بسیاری از کسبوکارهای کوچک و متوسط رونق دوباره بخشید.
در عرصۀ سیاست خارجی نیز ترامپ رویکردی متفاوت، غیرمتعارف و تهاجمی در پیش گرفت. او با اعمال فشارهای اقتصادی سنگین بر چین و انعقاد توافقهای تاریخی برای عادیسازی روابط بین برخی کشورها، کوشید تا معادلات قدرت را به سود منافع ملی آمریکا- آنگونه که خود تعریف میکرد- تغییر دهد. اگرچه این رویکردها با انتقاد و اعتراض متحدان سنتی آمریکا همراه بود، اما از منظر بخشی از جامعه آن کشور، ترامپ نماد "اقتدار و استقلال اقتصادی" قلمداد میشود.
هدف از برشردن این موارد، دفاع از شخص ترامپ یا توجیه سیاستهای خصمانۀ او علیه ملت عزتمند ایران نیست، بلکه فراخوانی است برای اتخاذ نگاهی منصفانه، واقعبینانه و تحلیلی. اگر رسانهها تنها چهرهای تاریک و یکبُعدی از "دیگری" نمایش دهند، مردم از درک واقعیتهای جهان محروم میمانند و فرصتِ بهرهگیری از تجربیات جهانی از دست میرود. همانگونه که نقد و بررسی عملکرد غرب حقّی طبیعی است، انصاف در داوری نیز وظیفهای اخلاقی و حرفهای به شمار میآید. شناخت دشمن، بدون توجه به نقاط قوت و دلایل توفیقش، شناختی ناقص و گمراهکننده خواهد بود.
در جهانی که آگاهی مرزی نمیشناسد، واقعنگری نه نشانۀ ضعف، بلکه نماد بلوغ فکری یک ملت است.
منبع: پُرسون