به گزارش سایت خبری پُرسون، برجام، توافقی که در سال ۱۳۹۴ نتیجه فشارهای بینالمللی و تحمیل شرایط بود، اغلب بهعنوان نقطهای از ضعف تیم دیپلماسی مورد نقد قرار میگیرد. اما تحلیل ریشهای نشان میدهد که بسیاری از این نقدها، بدون در نظر گرفتن سوءمدیریت گذشته و تلههای ذهنی شکل گرفتهاند.
۱. ریشههای شکلگیری برجام
برجام محصول یک ضرورت تحمیلشده بود، نه صرفاً انتخاب آزادانه تیم مذاکرهکننده. پیش از سال ۱۳۹۲، ذهنیت «تقابل محض» در سیاست هستهای کشور حاکم بود؛ سیاستی که با نادیده گرفتن هشدارهای بینالمللی، به تصویب شش قطعنامه الزامآور شورای امنیت منجر شد، از جمله قطعنامههای ۱۷۳۷ و ۱۹۲۹. این قطعنامهها پرونده هستهای ایران را تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار دادند و شدیدترین تحریمها را مجاز دانستند.
وقتی تیم جدید دیپلماسی به میدان آمد، کشور در آستانه بحران اقتصادی و احتمال درگیری نظامی بود. در چنین شرایطی، برجام نه کامل بود و نه بینقص، اما «تنها راه تنفس» از شرایط تحمیلی و لغو قطعنامهها به شمار میرفت. سرزنش تیم مذاکرهکننده بدون توجه به ریشه بحران، نادیده گرفتن واقعیتهای سیاستگذاری گذشته است.
۲. تلههای سوپر انقلابی و کنترل ذهن جمعی
یکی از مهمترین ابعاد تحلیلی، توجه به «کنترل ذهن جمعی» در جامعه و هوشیاری در برابر پروپاگاندا است. برخی گروهها که امروز برجام را خیانت مینامند، همانانی هستند که با سیاستهای گذشته، زمینهساز این ضرورت تلخ شدند.
این جریانها اغلب «کاسبان تحریم» نامیده میشوند؛ کسانی که از تحریمها به سود و رانت دست یافتهاند و بازگشت به فضای تقابل محض را به نفع خود میدانند. استراتژی آنها بر پایه سادهسازی واقعیتهای پیچیده و دو قطبیسازی جامعه است: «انقلابی ناب» یا «خائن و غربزده».
مردم باید به این الگوها آگاه باشند: استفاده از رسانهها و فضای مجازی برای تحریک خشم و نفرت، مانع تحلیل منطقی میشود. پرهیز از تصمیمگیری بر اساس احساسات لحظهای و تمرکز بر تحلیل ریشهای، کلید اجتناب از تکرار اشتباهات گذشته است.
۳. درسهایی برای سیاستگذاران آینده
• ثبات بر شعار: سیاست خارجی باید بر منافع ملی پایدار بنا شود، نه شعارهای هیجانی. ثبات اقتصادی، قدرت چانهزنی دیپلماتیک را افزایش میدهد.
• پرهیز از دو قطبی «قهرمان / خائن»: نقد باید سازنده و معطوف به ساختار باشد، نه تخریب فردی.
• مدیریت ذهنیت بحران: ورود با ذهنی آرام و تحلیلی به مذاکرات، از افتادن در دام سازوکارهایی مانند مکانیسم ماشه جلوگیری میکند.
به صورت خلاصه باید گفت: برجام، بهای سنگین سوءمدیریت گذشته بود. نقد بدون توجه به ریشهها، نه تنها حقیقت را کمرنگ میکند، بلکه راه را برای بازگشت همان سیاستهای ناکارآمد هموار میسازد.
منبع: مهر