از ارز ترجیحی تا رشوه بانکی

چگونه پول‌های دبش به ویلا تبدیل شد؟

قوه قضائیه روز گذشته اعلام کرد یک ویلای 8‌هزار متری متعلق به اکبر رحیمی درآباد متهم ردیف اول پرونده چای دبش که قیمت اولیه آن 4 هزار میلیارد تومان اعلام شد، به نفع دولت ضبط شده است. نکته جالب گزارش قوه قضائیه، این بخش است که رحیمی درآباد این ملک را وسط رسیدگی قضایی به پرونده به نام یکی از کارمندان خود کرده بود.
تصویر چگونه پول‌های دبش به ویلا تبدیل شد؟

به گزارش سایت خبری پُرسون، روزنامه ایران نوشت: این گزارش یک سؤال مهم را مطرح می‌کند؛ این سؤال که: پول‌های بادآورده ناشی از فساد اقتصادی صرف چه چیزهایی می‌شود؟

پاسخ به این سؤال، بسته به رویکردهای متهمان فساد و نوع فساد اقتصادی، متفاوت است. مثلاً در پرونده فساد امیرمنصور آریا بخشی از منابع حاصل از فساد و زدوبند از بانک‌ها، خرج خرید شرکت‌های جدید شد که زیرمجموعه شرکت‌های آریا قرار گرفتند. بخش دیگر هم صرف پرداخت اقساط همین شرکت‌ها می‌شد. به این ترتیب در آن پرونده خاص، متهمان با پول ناشی از فساد عمدتاً به شرکت‌های تحت تملک خود اضافه می‌کردند. اما در پرونده فساد چای دبش این قصه متفاوت است. بخش عمده پول‌هایی که در این پرونده از روش‌های خلاف و نامشروع به دست آمد، صرف خرید ملک، ویلا و آپارتمان شد.

منشأ پول‌های کثیف در چای دبش
منشأ پول‌های کثیف در پرونده فساد چای دبش، ارزهای دولت و سپرده‌های ملت در بانک‌ها بود. در مرحله اول متهمان توانستند نوعی انحصار در واردات چای ایجاد کنند. یعنی از شهریور 1400 تا زمان کشف، بیش از 90 درصد ارزی که وزارت جهاد کشاورزی وقت برای واردات اختصاص می‌داد، به شرکت چای دبش تعلق می‌گرفت.

این میزان تخصیص چند برابر نیاز سالانه کشور بود، باوجود این 80 درصد ارز چای به یک شرکت و 20 درصد به بقیه شرکت‌ها داده می‌شد. توجه وزارت جهاد کشاورزی وقت به شرکت چای دبش به گونه‌ای بود که به گزارش «میزان»، در آذرماه 1401 «در حالی که وزارت جهاد کشاورزی اولویت تخصیص ارز را برای چای اختصاص داده بود، ارز به شرکت‌های مباشر این وزارتخانه برای ترخیص کالاهای اساسی سبد خرید مردم اختصاص پیدا نمی‌کرد.» اما سرنوشت ارزهایی که به شرکت دبش داده می‌شد، چه شد؟

به گزارش «میزان»، «صرف نظر از اینکه بیش از یک میلیارد و 400 میلیون یورو از حواله‌های ارزی صادره بابت واردات چای از متهم ردیف اول و شرکت‌های وابسته بازگشت نشده است؛ بلکه درباره حواله‌های ارزی که کالاهای آنها حسب ظاهر وارد کشور شده هم تقلب و هم تخلف بیش اظهاری ارزش ارزی کالا وجود دارد.» یعنی متهم ارز را می‌گرفت، اما نه تنها چای وارد نمی‌کرد، بلکه در آن میزان واردات کمی که داشت هم فساد می‌کرد.
بنا به گزارش میزان، «متهم در ثبت سفارش‌های منتهی به دریافت حواله‌های ارزی، چای مرغوب هندی را اظهار می‌کرد، اما آنچه که وارد می‌شد، چای کنیایی یا چای هندی نامرغوب با ارزش بسیار پایین‌تر از چای اظهار شده بود.» به عبارت دیگر، هم ارز را می‌گرفت و چای وارد نمی‌کرد، هم چای‌ای وارد می‌کرد که بسیار بی‌کیفیت و گاهی فاسد بود.

اما این تنها یک منبع پول‌های حرام این شرکت بود. به گزارش «میزان» «شرکت دبش با ارتباطات گسترده ای که در شبکه بانکی کشور داشت، نسبت به دریافت تسهیلات ریالی اقدام می‌کرد.
این شرکت اقدام به ثبت سفارش‌های متعددی در حوزه واردات چای، با اظهار قیمت‌های چندین برابری برای واردات چای بی‌کیفیت می‌کرد، که پس از دریافت تسهیلات مذکور، نسبت به دریافت ارز مربوطه در صرافی‌های خارج از کشور اقدام کرد.

اما از آنجایی که قیمت ارز تخصیص یافته به شرکت، عمدتاً تفاوت قیمت چندین برابری با نرخ بازار آزاد داشت، این شرکت در قدم اول، به فروش بخشی از ارز دریافتی در امارات به نرخ بازار آزاد اقدام می‌کرد از این طریق، توانست «ریال» تعهدات بانکی را به مرور زمان و در زمان معین تصفیه کند، لذا بانک‌های داخلی شرکت دبش را به عنوان مشتری خوش حساب قلمداد می‌کردند و در دریافت تسهیلات بعدی نیز شرکت دبش امتیاز بالاتری داشته و در اولویت بوده است.» به طور خلاصه، کاری که این شرکت در طول سال‌های 1401 تا زمان کشف می‌کرد؛ این بود: ثبت سفارش چای بیش از نیاز کشور؛ اظهار قیمت چای وارداتی بالاتر از قیمت واقعی آن در کشور مقصد، چای ارزان و بی‌کیفت از کشور دیگر می‌خرید، بخشی از تعهدش را با واردات چای بی‌کیفیت انجام می‌داد و برای همین از بانک‌ها ارز دریافت می‌کرد و ارز را در بازار می‌فروخت و بخشی را هم اصلاً وارد نمی‌کرد. این چرخه، فسادی هنگفت را رقم زد.

سؤال مهم: چرا این همه پول ردیابی نشد؟
بخش عمده فساد چای دبش از طریق ثبت سفارش واردات چای با کمک وزارت جهاد کشاورزی صورت گرفت.
وقتی که این فساد کشف و حتی وزیر جهاد کشاورزی وقت برکنار شد، این بار فساد به صورت دیگری ادامه پیدا کرد؛ گرفتن ارز به بهانه واردات ماشین‌آلات چای از وزارت صمت، آن هم برای شرکت‌هایی که حتی زمین هم نداشتند، چه رسد به سیلو. به گفته فولادی بازپرس پرونده، «در زمان وزیر جهاد کشاورزی وقت به‌طور متوسط روزانه بیش از ۴ میلیون یورو ارز به چای اختصاص داده می‌شد.»
باز هم به گفته فولادی که در «میزان» منتشر شد، «وقتی جلوی ثبت سفارش چای در وزارت جهاد کشاورزی وقت گرفته شد، در یک چرخش قابل تأمل، ثبت سفارش از کالای چای در وزارت جهاد کشاورزی به ماشین‌آلات در وزارت صمت تغییر کرد. از مردادماه ۱۴۰۱ تا اسفندماه همین سال، وزیر وقت صمت بیش از یک میلیارد و ۲۴۴ میلیون دلار ثبت سفارش دبش را تأیید کرد.»
اکنون دو وزیر به حکم زندان خود اعتراض کرده و درخواست اعاده دادرسی داده‌اند. اما سؤال مهم‌تر این است: با توجه به حجم بالای پولی که در این فساد جابه‌جا شد، چرا هیچ یک از سامانه‌ها، از سامانه‌های تجارت تا سامانه‌های بانکی نتوانستند وقوع فساد را تشخیص دهند؟

زیرا در این پرونده‌ها پول‌های کلانی جابه‌جا شده و برخی ناگهان به ثروت‌هایی دست یافته‌اند، چرا سامانه‌ها و سیستم‌های بانکی و دیگر شیوه‌های شناسایی و کشف فساد و مبارزه با پولشویی، در این زمینه موفق نبوده‌اند؟ زیرا بهترین راه مقابله با فساد، تقویت ظرفیت‌ها و امکانات شناسایی فساد در مراحل اولیه است، نه در انتهای پرونده.
به این معنی که نظام‌های داده‌ها و سامانه‌های مختلف، از سامانه جامع تجارت تا سامانه‌های بانکی برای این طراحی و تولید شده‌اند تا منشأ همه پول‌ها را شناسایی و جلوی بروز مفاسد را در هنگام وقوع آنها بگیرند. از این رو سؤال را باید این گونه طراحی کرد که چرا سامانه‌های موجود، از جمله سامانه جامع تجارت یا سایر سامانه‌های بانکی نتوانستند این فساد را در ابتدای شکل‌گیری خود شناسایی کنند؟
به عنوان مثال، آیا نظام بانکی کشور متوجه افزایش ناگهانی گردش مالی و افزایش ناگهانی میزان سپرده‌های متهم ردیف اول یا سایر متهمان نشد؟ یا در سؤالی دیگر، آیا سامانه‌های موجود در بانک مرکزی و وزارتخانه‌ها از ابتدا نتوانست تشخیص دهد که بیش از 80 درصد چایی که قرار است وارد کشور شود و نیز بیش از 80 درصد ارز واردات نهادها و کالاهای اساسی چون چای، فقط به یک شرکت و یک نفر و شرکت‌های زیرمجموعه‌اش پرداخت می‌شود؟

در این پرونده، محکوم شدن وزیر جهاد کشاورزی دولت سیزدهم و وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت سیزدهم، به همراه محکوم شدن برخی مدیران بانک‌های دولتی و غیردولتی به اتهام دریافت رشوه و پرداخت وام‌ها و تسهیلات خارج از ضابطه، نشان داد که مدیران و افراد می‌توانند سامانه‌ها را دور بزنند یا کاری کنند که سامانه‌ها و سیستم‌های طراحی شده برای مقابله با فساد از کار بیفتند.
اما در مجموع، حتی اگر این مدیران سابق چنین خدمات غیرقانونی به مدیران شرکت چای دبش داده باشند، مسأله این است که گستره این فساد زیاد بوده و شبکه‌ها و سامانه‌ها و بانک‌ها و نظام داده‌ای بسیاری را شامل می‌شده است.
از این رو این انتظار طبیعی است که حداقل یکی از این سامانه‌ها می‌بایست زنگ هشدار را به صدا دربیاورد. اما به جای سامانه‌ها، این وزارت اطلاعات دولت سیزدهم و نیز نامه دادخواهی فعالان صنعت چای بود که با گزارش‌های مکتوب خود، به مسئولان ارشد دولت و قوه قضائیه هشدار دادند. بنابراین، می‌توان از درس بزرگ فساد بزرگ چای دبش دریافت که نقص بزرگ همچنان در سامانه‌های ماست، سامانه‌هایی که نمی‌توانند پول‌های کثیف را شناسایی کنند. پس مسأله این است که باید به سمت FATF داخلی رفت.

منبع: ایران

1046711

سازمان آگهی های پُرسون