دیده میشود برخی مدارس، به بهانه ایجاد فضای شاد اقدام به برگزاری جشنهایی با رقص و موسیقیهایی که هیچ تناسبی با اهداف تربیتی و فرهنگی نظام آموزش و پرورش ندارد میکنند.
در روزهای اخیر، برخی رسانههای زرد و جریانهای فعال در شبکههای اجتماعی با انتشار ارقام ساختگی درباره بودجه صداوسیما تلاش کردهاند تصویری اغراقآمیز و نادرست از هزینهکرد این سازمان ملی ارائه دهند. اما یک بررسی ساده نشان میدهد بخش عمده این ادعاها فاقد مبنای درست محاسباتی است و نسبتسازیهای اشتباه تهیه شده تا افکار عمومی را نسبت به بزرگترین رسانه ملی کشور تحریک کند.
دو هفته قبل نامهای از سوی رئیسجمهور محترم کشورمان خطاب به بنسلمان، ولیعهد (بخوانید همه کاره) عربستان سعودی نوشته شد. این نامه توسط آقای رشیدیان، رئیس سازمان حج و زیارت کشورمان در دیدار با شاهزاده عبدالعزیز بنسعود بننایف، به وی تسلیم شد.
عادل فردوسیپور، در یک برنامه اینترنتی به حرکت نمادین وحید شمسایی، سرمربی تیم ملی فوتسال کشورمان در ادای احترام به حضرت علی(ع) در جریان مسابقات ورزشی همبستگی کشورهای اسلامی حمله کرد و گفت که این حرکت موجب تفرقه بین فرق اسلامی میشود.
عضو حزب منحله مشارکت ادعا کرد: حاکمیت نه خود از مجرای «دولتهای هماهنگ» توانست گامی به سوی «تعالی» بردارد، و نه اجازه داد دولتهای دارای پروژه توسعه (ولو با قرائتهای مختلف) امر «توسعه» را پیش ببرند.
مدتهاست مواضع مهدی نصیری، سردبیر سابق روزنامه کیهان، بهشدت مورد نقد طیفهای مختلف قرار گرفته است؛ شاید کمتر کسی مثل او را میتوان پیدا کرد که آدمهایی با دیدگاههای سیاسی و اعتقادی کاملاً متضاد هم، همزمان منتقدش باشند.
مدتی است که جناب دکتر پزشکیان، رئیسجمهور محترم کشورمان که در سلامت نفس و دلسوختگی ایشان برای نظام و مردم جای کمترین تردیدی نیست، در سخنرانیها و اظهارات رسمی خود به نکاتی اشاره میفرمایند که صرفنظر از صحت و یا نادرستی آن، از یکسو موجی از یأس و ناامیدی را به جامعه تزریق میکند و از سوی دیگر زبان دشمنان تابلودار و گوش خوابانیده جمهوری اسلامی ایران را به شماتت باز کرده و پیامی از ضعف و ناتوانی را به آنها مخابره میکند!
روزنامه کیهان در یادداشتی نوشته است که رئیس جمهور نباید ایران را تضعیف کند زیرا شدت گرسنگی مردم ایران به شدت پایین است و کشور هایی مانند افغانستان مردمش بسیار گرسنه هستند. همین مقایسه اشتباه نوعی خود تحقیری است. علاوه بر این که سانسور واقعیت برای اهداف سیاسی نتیجه ای جز از دست رفتن اعتماد عمومی ندارد.
متاسفانه شاهد انفعال و وادادگی عجیب بسیاری از مسئولان در ردههای بالای اجرائی و نظارتی و کمتوجهی آنها به وظایف قانونی، بیبرنامگی عجیب دستگاههای تبلیغی و فرهنگی کشور و به نوعی با کمال تأسف عادیانگاری در بین مسئولان و نهادهای فرهنگی در این خصوص هستیم.
انتشار فیلم خصوصی مربوط به مراسم دختر آقای شمخانی و حمله به شمخانی به این بهانه موجب بحثهای گسترده در فضای رسانهای شد. عدهای با هیجان دنبال این افشاگری (پردهدری) دویدند و گروهی دیگر به نکوهش بیاخلاقی پرداختند.
جریان غربگرای داخل ایران به نیابت از روابط عمومی ارتش اسرائیل دست از انتشار و توزیع تحلیلهای کممایه با هدف تحقیر جبهه مقاومت و زیر سؤال بردن عملیات «طوفانالاقصی» برنمیدارد.