حملات اخیر به قاضیالقضات سه دلیل دارد: قطع شدن منابع مالی از نهادهای عمومی، صدور قریبالوقوع احکام پرونده چای دبش و سوم، فشار برای تغییر رویکرد نسبت به وفاق.
زود خشمی، که از ویژگیهای نیاموختگی است، اگر با عدم تشخیص اخلاقی و عمل گرایی هم راستا شود، به سرعت به جرقه آتشی تبدیل میشود که ممکن است این بار به سادگی مساله ترور حجاریان نتوان طومار ان را در هم پیچید.
تندروهای ایرانی امروز یک حلقه سیاسی ورشکسته محسوب میشوند. آنها همه سنگرهای قبلی را واگذار کرده و امروز به فکر آن هستند که به هر آب و آتشی بزنند تا دیده شوند و اعلام موجودیت کنند.
چیز عجیبی که در ایران وجود دارد آگاهی عمومی از واقعیتی انکارناپذیر است که عدهای افراد آن را با شدت کتمان و انکار میکنند. این واقعیت که تندروها هیچ آیندهای در ایران ندارند. بهطور طبیعی آنان هستند و زندگی میکنند ولی به لحاظ سیاسی فاقد حداقلی از شانس برای بقا هستند.
قالیباف روزی که میگفت: «هر کسی که وارد کوی دانشگاه شود و بخواهد این کارها را انجام دهد، من قالیباف به عنوان فرمانده ناجا محکم لولهاش میکنم.» حتی وقتی که گازانبری عمل میکرد و حسن روحانی در مناظرات ۹۲ ریاست جمهوری به آن اشاره کرد هم به فکرش خطور نمیکرد که روزی خودش گرفتار رفتارهای گازانبری شده و در مقابل مجلس لوله شود.
«واژهسازی آقای هاشمی با «افراطیون» نیز یک واژهسازی جعلی و بیمحتواست که نوعی استفاده از ادبیات سیاسی دشمن محسوب میشود. در ادبیات غرب و جریان غربگرا «میانهرو» کسی است که در مقابل غرب تسلیم باشد و «تندرو» یا به تعبیر آقای هاشمی «افراطیون» کسانیاند که پایبند به انقلاب هستند.»
روزنامه دانشگاه آزاد با انتقاد از اظهارات اخیر یاسر جبرائیلی نوشت: این چه دکمهای است که از دولت نئولیبرال روحانی تا دولت حزباللهی شهید رئیسی تا دولت پزشکیان، نتوانستهاند آن را پیدا کنند و فشار بدهند تا اقتصاد کشور از این وضعیت خارج شود و یکباره ارزش پول ملی ۴ برابر شود؟
محمدصادق کوشکی، چهره سیاسی تندرو در اقدامی عجیب در واکنش به تحولات سوریه نوشت: اگر مجلس و دستگاه قضایی در انجام وظیفه خود در مهار دولت و مقابله با قانون شکنیها و تخلفات مکرر رئیس جمهور و اطرافیانش عمل نکند آنگاه تشبیه این دو نهاد به ارتش شکست خورده سوریه، بی راه نخواهد بود!
حمید رسایی که گویا کابوس محمدجواد ظریف رهایش نمی کند و واقعاً هنوز کسی نمی داند ریشه این ترس او از ظریف چیست، در گفت و گویی به عادت مألوف به او تاخته است.
اگر کسی از فراز آسمان بتواند عبور کند و نقشه جامع رفتارهای سیاسی در هر کشوری را ببیند، هنگامی که به آسمان ایران میرسد تعجب میکند از اینکه عدهای اندک قدرتطلب و غیرمسئول و تحریمچی و فیلترینگچی؛ سیاست در ایران را به ابتذال کشانده و به گروگان خود درآوردهاند و کسی هم اقدام موثری علیه آنان نمیکند.
تفکری که آقای نبویان از آن میآید، باور نمیکند که ریشههای اعتراض در ایران وجود دارد و برای اینکه خود را راحت و صورت مسئله را پاک کند، با صدور یک حکم کلی اغتشاش ماجرا را تمام کند و همین حکم را به عنوان شاخص دستش بگیرد و دیگران را اندازهگیری کند که چقدر با معیارش همخوانی دارد.
نباید از نظر دور داشت که در شرایطی که اصولگرایی سنتی پایان یافته است و از تشکلهایی مثل جامعتین در تصمیمگیریهای انتخاباتی نام و یادی آورده نمیشود، در زمانی که چندین تشکل رقیب و همپای جمنا و شانا تشکیل شده مدل سنتی رقابت با اصلاحطلبان دیگر برای جریان اصولگرا کارآمد نیست.
تبلیغ علیه پزشکیان به معنای این بود که به او رای ندهید و این یعنی مشارکت نکنید؛ چون بخش مهمی از رای به پزشکیان از جانب کسانی بود که تصمیم قطعی داشتند که به نامزدهای دیگر رای ندهند و اگر به او نیز رای نمیدادند، طبعاً باید در خانه مینشستند و عطای مشارکت را به لقای آن میبخشیدند.
وزیر کشور دولت دوازدهم میگوید: اگر تندروها بخواهند دست و پای دولتی که در حال پیش رفتن است، را بگیرند، چوب لای چرخ آن بگذارند و مانع حرکتش شوند، شاید از نظر حزبی و سیاسی خود را موفق قلمداد کنند اما بدانند ضربهای که به کشور و منافع و قدرت ملی وارد میکنند و منجر به نارضایتی مردم میشود، واقعاً غیرقابل جبران و اصلاً قابل مقایسه با موفقیت یک جریان یا یک حزب نیست.
یک نماینده مجلس خطاب به پزشکیان گفت: محمد جواد ظریف بردارد در کارگروهایش آدمهایی را که اصل روحانیت و جمهوری اسلامی را نفی میکنند قرار دهد تا برای شمایی که میخواهید وحدت را در کشور برقرار کنید وزیر به مجلس معرفی کند.