محمدصادق کوشکی، چهره سیاسی تندرو در اقدامی عجیب در واکنش به تحولات سوریه نوشت: اگر مجلس و دستگاه قضایی در انجام وظیفه خود در مهار دولت و مقابله با قانون شکنیها و تخلفات مکرر رئیس جمهور و اطرافیانش عمل نکند آنگاه تشبیه این دو نهاد به ارتش شکست خورده سوریه، بی راه نخواهد بود!
حمید رسایی که گویا کابوس محمدجواد ظریف رهایش نمی کند و واقعاً هنوز کسی نمی داند ریشه این ترس او از ظریف چیست، در گفت و گویی به عادت مألوف به او تاخته است.
اگر کسی از فراز آسمان بتواند عبور کند و نقشه جامع رفتارهای سیاسی در هر کشوری را ببیند، هنگامی که به آسمان ایران میرسد تعجب میکند از اینکه عدهای اندک قدرتطلب و غیرمسئول و تحریمچی و فیلترینگچی؛ سیاست در ایران را به ابتذال کشانده و به گروگان خود درآوردهاند و کسی هم اقدام موثری علیه آنان نمیکند.
تفکری که آقای نبویان از آن میآید، باور نمیکند که ریشههای اعتراض در ایران وجود دارد و برای اینکه خود را راحت و صورت مسئله را پاک کند، با صدور یک حکم کلی اغتشاش ماجرا را تمام کند و همین حکم را به عنوان شاخص دستش بگیرد و دیگران را اندازهگیری کند که چقدر با معیارش همخوانی دارد.
نباید از نظر دور داشت که در شرایطی که اصولگرایی سنتی پایان یافته است و از تشکلهایی مثل جامعتین در تصمیمگیریهای انتخاباتی نام و یادی آورده نمیشود، در زمانی که چندین تشکل رقیب و همپای جمنا و شانا تشکیل شده مدل سنتی رقابت با اصلاحطلبان دیگر برای جریان اصولگرا کارآمد نیست.
تبلیغ علیه پزشکیان به معنای این بود که به او رای ندهید و این یعنی مشارکت نکنید؛ چون بخش مهمی از رای به پزشکیان از جانب کسانی بود که تصمیم قطعی داشتند که به نامزدهای دیگر رای ندهند و اگر به او نیز رای نمیدادند، طبعاً باید در خانه مینشستند و عطای مشارکت را به لقای آن میبخشیدند.
وزیر کشور دولت دوازدهم میگوید: اگر تندروها بخواهند دست و پای دولتی که در حال پیش رفتن است، را بگیرند، چوب لای چرخ آن بگذارند و مانع حرکتش شوند، شاید از نظر حزبی و سیاسی خود را موفق قلمداد کنند اما بدانند ضربهای که به کشور و منافع و قدرت ملی وارد میکنند و منجر به نارضایتی مردم میشود، واقعاً غیرقابل جبران و اصلاً قابل مقایسه با موفقیت یک جریان یا یک حزب نیست.
یک نماینده مجلس خطاب به پزشکیان گفت: محمد جواد ظریف بردارد در کارگروهایش آدمهایی را که اصل روحانیت و جمهوری اسلامی را نفی میکنند قرار دهد تا برای شمایی که میخواهید وحدت را در کشور برقرار کنید وزیر به مجلس معرفی کند.
«غایب حاضر» توصیف این روزهای مردی است که حتی نامش به کابوس جریان رادیکال تبدیل شده و تنها راه توجیه ناکامیهای برآمده از مدیریت یکدستشده اجرائی خود را در تخریب چندباره چهره او میبینند.
«هجمه، حمله، تخریب، تسویه حساب» اینها مفاهیمی است که تندروها در ادبیات سیاسی ایران باب کردهاند و هر زمان که چه در قدرت بودهاند و چه نبودهاند این رویکرد را اتخاذ کردند تا به هر نحوی طرف مقابل را چه از جریان رقیب یا میانه باشد و چه از جریان خودی از میدان به در کنند.
مهاجری در پاسخ به این سوال که آیا تندروها به سمت واقعیت روی خواهند آورد گفت: باید پاسخ منفی بدهم. آنها اگر میخواستند به سمت عقلانیت روی بیاورند، فرصتهای زیادی داشتند. اتفاقا الان فرصتهایی در مجلس پیدا کردهاند که دقیقا مخالف عقلانیت است.
اتفاقی که از سال 98 کلید خورد داستان خالصسازی و حذف چهرههای موثر در مسائل سیاسی و فرهنگی کشور بود و همان موقع نیز میشد پیشبینی کرد کسانیکه این بازی را شروع کردند ممکن است روزی علیه خودشان تمام شود.