یادداشت‌ها

این که در یک «شورش مصنوعی»، بسیجی، طلبه، پلیس و حتی مردم عادی سلاخی، شکنجه یا زنده زنده به آتش کشیده شوند را چگونه «انقلاب» آن هم از نوع «عشق» می‌نامد، هم حیرت‌انگیز است هم مایه تاسف! همین به اصطلاح جامعه‌شناس اما وقتی به تبیین شورش‌های فرانسه می‌رسد، آن را در چارچوب «جامعه‌شناسی خشونت» تحلیل می‌کند! تحلیلی که در نهایت نیز خروجی‌اش، تبرئه نظام سیاسی حاکم بر فرانسه است. اما این‌جا در ایران، متهم ساختن نظام سیاسی!
ما اصولگراها روی پوست خربزه‌ای که آقای حجاریان زیر پای ما انداخته است سر خورده‌ایم. روش‌های کهنه و پوسیده رسانه‌ای که تاکنون در پیش گرفته‌ایم، آورده‌اش همین وضعیتی است که الان با آن روبه‌روییم. چاره‌ای نداریم جز آنکه انتقاد از روش‌های نادرست شورای نگهبان، دولت و... را هوشمندانه و قبل از آنکه به مرکبی برای رقیب تبدیل شود، نزد افکار عمومی مطرح کنیم.
حداقل این را می توانیم بگوییم سیاست هایی که در حوزه مسکن داشتیم در طول دهه های اخیر- مربوط به این دوره هم نیست- نتوانسته دغدغه مردم نسبت به تامین یکی از نیازهای اساسی شان مثل مســکن را برطرف کند و این ناکارآمدی دولت ها در حوزه مسکن فشــار را فقط بر مردم اضافه کرده است.
قالب کشورهای جهان این نظریه رایج را پذیرفته‌اند و آنهم این است که هرجا که تورم هست حتما یک اتفاقی در شاخص‌های کل پولی افتاده است.
هنگامی که نتوانستید مانع از سرریز فرهنگ از خانه به خیابان شوید، چگونه می‌توانید مانع از سرریز آن از خیابان به اماکن شوید؟ این کار قرار دادن مردم جلوی یکدیگر است. در واقع نارسایی قدرت در اجرای قانونی که غیرقابل اجرا است را می‌خواهند با یک اقدام نادرست و غیرقانونی دیگر جبران کنند.
در دولت قبل، یکی از دولتمردان گفته بود: «شما می‌خواهید با دنیا مذاکره کنید؟ شما بلد هستید که با دنیا مذاکره کنید و آیا زبان دنیا را می‌دانید؟»؛ حال در پاسخ به طرفداران این رویکرد باید گفت که «بنشینید و زبان مذاکره با دنیا را یاد بگیرید»؛ در دنیایی که به واسطه اقدامات مخرب و جنایتکارانه دولت‌های سلطه‌گر، «قانون جنگل» بر آن حاکم است، این اقتدار و دیپلماسی عزتمندانه است که احترام می‌آورد. احترامی که میوه‌های آن را می‌توان در حوزه‌های مختلف از جمله امنیت، عزت ملی و اقتصاد چید و از آنها بهره برد.
آمار رسمی بانک‌ مرکزی از تولید بخش صنعت پیشرفتی را نشان نمی‌‌‌دهد. بر اساس همین معیار، اگر بخش صنعت را ارزیابی کنیم، انگار ۱۱سال صنعت ایران در یکجا مانده است و اگر ماهیت بخش صنعت را بررسی کنیم اوضاع از این هم غمناک‌‌‌تر است.
بازنشستگی در همه کشورها به معنای پایان کار یک کارمند یا کارگر است و درحقیقت وقتی فردی بازنشسته می شود، با دریافت مستمری مشخص، می تواند زندگی خوبی را برای خود و خانواده اش مهیا ، یا لااقل مایحتاج اولیه زندگی اش را تامین کند؛ اما بازنشستگی در ایران، تعاریف و ویژگی های دیگری دارد که نمی توان مورد مشابهی برای آن در جهان یافت!
مضحکانه و البته تلخ‌تر اینکه بازرس سازمان ملل متحد نسبت به اینکه «پیشرفت‌هایی در برخورد با زندانیان گوانتانامو»رخ‌داده ( بدون توجه به ماهیت غیرقانونی بنای این زندان و اشغالگری آمریکا در کشورهایی مانند عراق و افغانستان)، ابراز خرسندی کرده است!
برای یک مرتبه هم که شده لازم است آمار وقوع جنایات خانوادگی در چند ســال اخیر از جمله قتل رومینا توسط پدرش و قتل بابک خرمدین و حوادثی از این دست که فرزندی توسط پدرش به قتل رسیده، از مراجع ذیربط مطالبه شده بلکه صدای زنگ خطری که مدت هاست به صدا درآمده شنیده شود که جامعه ایرانی به شدت نیازمند اصلاح ساختار تربیتی- آموزشی است. تا متولیان فرهنگی جامعه تکانی به خود داده و دست به کار شوند.
شاید مقامات دولتی معتقد باشند که ما کارهای خود را می‌کنیم و کاری به سخن دیگران نداریم و رضایت خداوند ما را کفایت می‌کند. فارغ از اینکه افراد چگونه می‌توانند از رضایت خداوند نسبت به اعمال خود اطمینان یابند، باید گفت که در هر حال رضایت بندگان خدا قرینه‌ای بر احتمال رضایت خداست و در دنیای امروز پاسخ دادن به پرسش‌های افکار عمومی آزمونی برای موفقیت احتمالی در پاسخگویی در آن دنیاست.
یکی از مهمترین عوامل پرنوسان بودن بازار بورس ایران تأثیر پذیری شدید آن از تصمیمات و مصوبات متعدد و متکثر و گاه متناقض دولت و حکومت است. اگر در بورس‌های جهانی فقط تغییر و تحولات جهانی و بین‌المللی بیشترین نقش را دارند، در اینجا هر تصمیم دولت یا پارلمان و هر صلاحدید سیاسی یا اقتصادی خارج از اراده بورس یا شرکت‌های بورسی در نوسانات فراوان آن موثرند.
اروپا، آبستن حوادث مهمی است که در اثر تبعیت برده‌وار از آمریکا و عواقب خسارت‌بار آن پدید آمده است. مردم اروپا در اثر مصائب ناشی از آمریت جبارانه آمریکا، به ستوه آمده و سر به عصیان گذاشته‌اند. دولتمردان اروپایی‌ها اگر استقلال رای داشتند، می‌توانستند با قدرت منطقه‌ای بی‌نظیری در تراز ایران کار کنند و خود را از بحران نجات دهند.
رشد اقتصادی 4درصد، هر چند رشد بالایی نیست، ولی مثبت است. این رشد می‌تواند موقتی باشد. اگر رشد اقتصادی بلندمدت منظور نظر تصمیم‌گیران اقتصادی است، راهی نیست به جز شناخت ریشه‌های رشد و به تبع آن موانع رشد. قطب‌نمای رشد پایدار را می‌توان چنین خلاصه کرد: انحصارات را کاهش دهید و از خطاهای بزرگ سیاستگذاری بپرهیزید، رشد پایدار را مردم ایجاد می‌کنند.
جمهوری اسلامی مانند هر نظام سیاسی دیگری، خود را نمایندۀ اکثریت مردم و در نتیجه نظامی قانونی و مشروع می‌داند که اوامرش باید مطاع باشد. شاهد و قرینه‌ای که برای اثبات برخورداری نظام از حمایت اکثریت مردم معمولاً ارائه شده است، حضور بیش از نیمی از واجدان شرایط رأی دادن در انتخابات مختلف بوده است.
شورش واگنرها که شاخص‌ترین شناسنامه شخصی فرماندهش «سرآشپزی» برای پوتین و «کرملین» بود، با بی‌تدبیری و عجله در جنگ روانی ـ تبلیغاتی علیه پوتین و دولت مستقر در مسکو از سوی مجموعه رسانه‌های غربی شکست خورد و پس لرزه این شکست را در پرسش یک خبرنگار از بایدن رئیس جمهوری آمریکا می‌توان مشاهده کرد که:آقای رئیس جمهور! چه شد، که فرمانده واگنرها شکست خورد و به بلاروس گریخت؟ بایدن که این روزها بیماری فراموشی و زوال حافظه او دستاویز، اغلب گزارش‌های رسانه‌ای شده است، این بار هم به اشتباه گفت: «پوتین در حمله به عراق و اوکراین شکست خورده است!» با پخش این گزارش، بایدن بار دیگر مضحکه در افکار عمومی شد.
مذاکرات مسقط و دوحه در شرایطی انجام شد که ایران و ایالات‌متحده چاره‌‌‌ای جز توافق در دورنمای منطقه‌‌‌ای برای خود متصور نبودند. آمریکا تا این مرحله تاریخی همواره درصدد بوده است تا شکل خاصی از سیاست امنیتی و محدودیت‌های اقتصادی پردامنه را در ارتباط با ایران اعمال کند. امنیتی‌سازی ایران را می‌‌‌توان در زمره شاخص‌‌‌های محوری سیاست امنیتی آمریکا در ارتباط با ایران دانست. به همین دلیل است که هرگونه مذاکرات دیپلماتیک در روابط ایران و آمریکا با نشانه‌‌‌هایی از شوک و ابهام همراه می‌شود.
لایحه عفاف و حجاب همان‌گونه که به آن ‌اشاره شد، ضمن آن که نقش قابل قبولی در پیشگیری از بی‌حجابی ندارد، مسیر ارتکاب این جرم را هموارتر نیز می‌کند و در دیگر سوی، از هنگامی که خبر تهیه این لایحه مطرح شده است، همان برخورد نیم‌بندی که بر اساس قوانین موجود با پدیده کشف حجاب صورت می‌گرفت نیز کاهش چشمگیری داشته است! چرا؟! آیا این حرکت مصداق «‌بازی دو سر باخت‌» نیست؟!
این روشن است که با افزایش شدید قیمت ارز، صادرات با قیمت حتی پایین‌تر ارزی هم به صرفه شده و بیش از پیش از سفره مردم حذف شده است، به همین علت است که سرانه مصرف لبنیات ایرانیان به طرز چشمگیری کاهش یافته است و نیز حجم و وزن صادرات افزایش یافته بدون اینکه معادل ارزی آن افزایش خاصی پیدا کرده باشد.
بی شک این گونه اقدامات ضد اخلاقی وانســانی باعث ترویج خشنونت و نفرت پراکنی می گردد و هیچ ســنخیتی با آزادی بیان و آزادی اندیشه ندارد بلکه خلاف قوانین و مقررات اسلامی و اعلامیه جهانی حقوق بشــر است.
سازمان مجاهدین از آغاز یک سبک زندگی برای خود انتخاب کردند و بعدا با تکیه بر سازماندهی و امکانات نظامی و مالی و تشکیل قلعه در بسته سازمانی یا اردوگاه نظامی شبه گتو، آن سبک زندگی سنگواره‌ای شد و دیگر اعضای سازمان نمی‌توانستند از دیواره سخت و چدنی آن قلعه خارج شوند.