به گزارش سایت خبری پُرسون، سعید ارکانزاده یزدی پژوهشگر و دانشآموخته علوم ارتباطات در یادداشتی نوشت: اینترنت و ارتباطات نوین در ایران میتوانست موتور توسعه کشور باشد؛ اگر فیلترینگ کنونی وجود نداشت. متخصصانی که در دهه ۱۳۷۰ از بزرگراههای ارتباطی و پدیده نوظهور اینترنت صحبت میکردند و سیاستگذارانی که در دهه ۱۳۸۰ از اقتصاد دانشمحور و کاربرپایه و کسبوکارهای نوپا و کلاندادهها میگفتند، اینترنت را همچون منبع لایزال رشد اقتصادی و امکان بالقوهای برای درآمدزایی اقشار متنوع مردم میدیدند.
اما اینترنت مدنظر آنان -یا دستکم اینترنتی که در آن روزها توصیف میکردند- اینترنتی نبود که اکنون در دسترس عموم مردم است. ابتدا ببینیم در این سالها، بیش از دو دهه از گذشت رواج اینترنت در بین عامه مردم، چه اتفاقاتی رخ داده است. خیلی زود، پس از اینکه شیفتگیها از بین رفت و سیاستگذاران دوباره به فکر کنترل یک رسانه جدید افتادند، فیلترینگ در قالب کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه شروع به کار کرد و بسیاری از سایتهای پرمخاطب فیلتر شدند. این اقدامات پیش از رواج رسانههای اجتماعی و پیامرسانها در ایران بود، اما با ظهور رسانههای اجتماعی متوقف نشد. در سال ۱۳۸۸ پلتفرمهای مهمی همچون توییتر، فیسبوک و یوتیوب فیلتر شدند. در این سالها هر پلتفرمی که بهبهانه وضعیت ناآرام جاری کشور فیلتر شد، پس از آرام گرفتن جامعه دوباره از فیلتر درنیامد.
فیلترینگ، جادهای یکطرفه بود. به تدریج که رسانههای اجتماعی و پیامرسانها جایگاه والایی در بین کاربران کسب کردند، حساسیت به این پلتفرمها هم افزایش یافت. کار تا جایی بالا گرفت که حتی بدون اینکه جامعه ایران غلیان چندانی داشته باشد هم پیامرسانها فیلتر شدند؛ ازجمله پیامرسان محبوب و کارآمد تلگرام که در سال ۱۳۹۸ فیلتر شد. در رویدادهای سال ۱۴۰۱، اینستاگرام و واتساپ هم فیلتر شدند و حتی ابزارهایی همچون گوگلپلی به محاق فیلتر رفتند. تصمیمگیران ارتباطات کشور آنقدر جلو رفتند که برای مدتی لینکدین هم فیلتر شد. حالا میشود گفت که اگر واتساپ را کنار بگذاریم، ایران همه پلتفرمهای مهم جهانی را فیلتر کرده است.
در کنار انواع و اقسام فیلترینگ، اینترنت قطعی محض را نیز تجربه کرد. در آبان ۱۳۹۸ اینترنت کل کشور بهمدت ۱۰روز قطع شد. در مواردی هم اینترنت بخشهایی از کشور قطعی را تجربه کرده است. از همه این موارد و فیلترینگ و قطعی اینترنت گذشته، کاهش پهنای باند و سرعت اینترنت نیز در دستور کار بوده است. در سالهای منتهی به ۱۳۹۲، طی چند سال، کاربران خانگی اجازه نداشتند اینترنتی با پهنای باند بالای ۱۲۸کیلوبیت بر ثانیه داشته باشند. تا همین امروز هم اختلال و کاهش سرعت یک اتفاق روزمره در اینترنت ایران بوده است.
انجمن تجارت الکترونیک تهران تاکنون چهار گزارش درباره کیفیت اینترنت در ایران منتشر کرده و بهروشنی نشان داده است که کاهش سرعت و اختلال عمدی و انسداد سه اتفاق مهمی است که در حوزه اینترنت به شکلی مستمر و روزمره در حال وقوع است.
اکنون این سوال پیش میآید: در شرایطی که اینترنت ایران قرار دارد، چه عقلانیت اقتصادیای تصمیم میگیرد در حوزههای کسبوکارهای اینترنتی ایران سرمایهگذاری کند؟
سرمایهگذاری در هر حوزهای به ثبات اقتصادی و آرامش اجتماعی و سیاسی نیاز دارد. چطور میتوان از ساختاری که خود دست به فیلترینگ با این حجم گسترده و روزمره میزند و بر شاخه نشسته و بن میبرد، انتظار داشت که زمینه را برای رونق کسبوکارهایی که به نحوی از انحا به اینترنت و ارتباطات دیجیتالی وابستهاند آماده کند؟
اگر از چند سال ابتدایی رواج و رونق اینترنت در بین مردم ایران بگذریم، سیاستگذاری در زمینه بهاصطلاح «فضای مجازی» در کشور تا امروز براساس ایجاد مانع برای دسترسی ایرانیان به شبکههای مجازی خارج از کشور و ایجاد یک یا چند شبکه داخلی برای کاربران ایرانی است.
در واقع، سیاستها طوری پیش رفته است که ایران از نظر ارتباطات نوین و فناوریهای دیجیتالی منزوی شود، درصورتیکه یکی از خصلتهای ذاتی چنین فناوریها و شبکههایی باز بودن و سهولت ارتباط با سراسر جهان است.
سیاستگذاری در حوزه اینترنت در ایران رسما مانع توسعه کشور شده است. ایران در طول دهههای گذشته مزیتهای سرمایهگذاری در بسیاری از حوزهها را از دست داده است و به اصطلاح ناترازیهایی که اکنون سربرآورده، نشان از کمتوجهیهای دهههای گذشته دارد. با وضعیت پیچیدهای که اقتصاد و جامعه ایران پیدا کرده و با جدا افتادن اقتصاد ایران از جهان، سرمایهگذاری در حوزههایی همچون لوازم خانگی، خودرو، برق، گاز و نظایر آن توجیهپذیر نیست. اما حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات یکی از شاخههایی از کسب و کار بود که میشد آن را پیشرفت داد و به منبعی برای رشد اقتصادی تبدیل کرد. دریغ که نظام کلان فیلترینگ با همه اجزایش باعث شد همین حوزه هم از نفس بیفتد. بسیاری از مهندسان حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات از ایران رفتهاند یا به دورکاری با شرکتهای خارجی مشغولاند.
به تدریج زیرساختهای ارتباطات نوین در ایران هم فرسوده شده و خرابی تا جایی رسوخ کرده است که باتریهای آنتنهای موبایل فرسوده شدهاند و دیگر شارژ نگه نمیدارند و وقتی بهعلت کمبود انرژی، برق قطع میشود، چند دقیقه بعد اینترنت همراه هم قطع میشود. شبکه فیبر نوری و شبکه اینترنت ثابت آنطور که باید گسترده نشده و بار زیادی از دسترسی به اینترنت بر دوش اینترنت همراه باقی مانده است. سرمایهها و نیروهای انسانی در حال ترک ایران هستند و ارتباط ابزارهای مجازی با شرکتهای خارجی دائما محدودتر میشود. به این ترتیب، حوزهای که میتوانست چشموچراغ رشد اقتصادی در ایران باشد، با تصمیمگیریهای سیاستزده و ایجاد مانع از سوی خود ساختار، به دردسر افتاده است و بار خودش را هم نمیتواند بکشد.
از بیست و چند سال پیش تاکنون سیاستگذاری اینترنت عوض نشده است و هنوز درها بر همان پاشنه میچرخند و نشانههایی از اینکه سیاستگذاریهای حوزه ارتباطات و مشخصا سیاستهای فیلترینگ، تغییر کرده باشد نیست. دولت کنونی با شعار روشن رفع فیلترینگ بر سر کار آمد؛ اما تاکنون تنها توانسته یک پیامرسان را از آتش فیلترینگ دور کند. معلوم نیست در ازای همین کار نیز چقدر امتیاز به حامیان انزوای اینترنت ایران داده شده است. در جلسه ۴دی ۱۴۰۳ شورای عالی فضای مجازی، طبق گفته برخی از اعضا، یک مصوبه مفصل با ۳۲بند تصویب شده است که فقط یک بند آن مربوط به برداشتن فیلترینگ پیامرسان واتساپ است. هنوز پس از گذشت پنجماه، با تمام پیگیریهایی که خبرنگاران و کنشگران عرصه اینترنت کردهاند، روشن نشده که بقیه بندهای آن مصوبه چه بوده است.
چرا باید سرمایهگذاران در چنین فضای فیلترشدهای و با چنین ذهنیتی که پشت سیاستهای فیلترینگ میبینند، پولهای خود را در قالب دلار و طلا و ملک و سهام حوزههای مطمئن و سودبخش بیرون بکشند و در زمینه ارتباطات و فناوری اطلاعات سرمایهگذاری کنند؟
طبیعتا چنین کاری را در این حوزه که هر روز در حال محدود شدن و تعلیق بیشتر است نخواهند کرد. هر عقل اقتصادیای چنین میکند. فیلترینگ نهتنها قاتق نان اقتصاد ایران نشد، بلکه قاتل جان آن هم شده است.
فیلترینگ اینترنت فقط حوزه خود را تخریب نخواهد کرد و ویروسش در همه اقتصاد کشور نفوذ میکند. فیلترینگ فقط به اقتصاد دانشپایه و نرمافزارمحور ضربه نمیزند، فیلترینگ میتواند تا اعماق اقتصاد حوزه مالی را درگیر کند و حوزههایی از اقتصاد را که مستقیما به ارتباطات مربوط نیستند، اما از حوزه ارتباطات اثر میپذیرند تضعیف کند یا حتی بخشهایی از تولیدات عرصه فرهنگ را متاثر سازد. اینترنت و ابزارهای ارتباطی یکی از زیرساختهای مهم و پیشنیاز بسیاری از فعالیتهای اقتصادی است. همانطور که نمیتوانیم بدون ساختار بانکی یا شبکه برق پایدار اقتصاد پویایی داشته باشیم، بدون ساختار اینترنتی سالم و باکیفیت هم نمیتوانیم به توسعهای درخور مردم ایران دست پیدا کنیم.
منبع: دنیای اقتصاد