به گزارش سایت خبری پُرسون، اگرچه رفع فیلترینگ انتظار جدی جامعه از دولت است، اما وجود اینترنت سفید هم قابل پذیرش نیست! در این راستا یادآور میشود که «نظام معنایی» (۱) در رسانههای نوین با حضور اینترنت سفید دچار تغییرات جدی و تصویر واقعی آن با چالشهایی از جنس ناواقعیت یا هدایت همراه میشود. دارندگان اینترنت سفید که عموما با وابستگیهای سیستماتیک به چارچوب دولتی- حاکمیتی، ادبیات و رویکردی را در این رسانههای تولید و بازتولید میکنند؛ این ادبیات و اصول معنایی آن با آنچه به طور طبیعی در این نوع رسانهها وجود دارد، دارای فاصله قابل لمسی است.
به عبارت دیگر نوعی هدایتشدگی یا همراهشدگی خاصی به صورت مداوم به دلیل محدودیت وارد شده بر اثر فیلترینگ به این رسانهها در حال شکلگیری است.
آنگونه که میتوان اینترنت سفید را مجموعهای از سیاستها و فناوریها تعریف کرد که دسترسی به بخشهایی از وب و تاکیدا رسانههای نوین را برای برخی بدون محدودیت میکند! به عبارتی با دسترسی آزاد این کاربران محتواهای آنان برجسته شده و امکان دیده شدن برای آنها بیشتر فراهم میشود. از اینرو اینترنت سفید به معنای محدودسازی و «سفیدسازی» دسترسی است.
در این راستا اینترنت سفید اگرچه ممکن است نظم ظاهری را در فضای رسانهای ایجاد کند، اما در سطح معنا و مفهوم باعث تضعیف مرجعیت، افزایش ابهام و رشد اطلاعات خاص میشود. به کارگیری این نوع اینترنت گذشته تغییر را در ساختار معنایی و نظام معنایی این شبکهها که دسترسی عموم به آنها آزاد نیست، تبعیضی را بر مردم وارد میکند که شاید در انسجام اجتماعی و اعتماد عمومی با مشکلاتی روبهرو شود. این دسترسی فارغ از نوع وابستگی هر یک از دارندگان این نوع اینترنت به بخشهای مختلف سیاسی و غیرسیاسی امکان ایجاد ظرفیتهایی متفاوت را در این رسانهها شکل میدهد.
امکاناتی که با ارایه پستهای مختلف یا توییتهای گوناگون با سبک فکری خاص انتشار مییابد و بازنشرشان فضایی از معانی خاص را منتشر میکند که شاید متعلق به عموم مردم نباشد.
این مهم به نوعی مالکیت بخشی از جامعه است که از این ظرفیت برخوردار هستند و قادرند در هر شرایطی با انتشار پستهای گوناگون مفاهیم مورد نظر خود را به دیده مخاطبان بیاورند؛ در حالی که بقیه مردم ایران از این امکان برخوردار نیستند! به عبارتی به دلیل دسترسی آزاد آنها قادرند ادبیاتی را در این شبکهها به طور مداوم تولید و بازتولید کنند که بستری برای شکلگیری خوشههای شبکهای از یک سو و معانیسازی و معنا انتشاری را از سوی دیگر ایجاد کنند. آنها ناخواسته فضای واقعی را تحت تاثیر قرار میدهند و دیگر شکل اصلی برگرفته از حقیقت در این خوشههای معنایی قابل مشاهده نیست! هر یک از دارندگان بدون آنکه خواسته باشند در شکلگیری این نوع معناگذاری سهمی را ایفا میکنند. این مهم در بستر اقتصاد رسانه نیز در مقالهای که از طرف(۲) Staab & Thie منتشر شده، آمده است.
از نظر این مقاله مالکیت پلتفرمها، منطق سودآوری و «کنترل دیجیتال-رفتاری» مخاطبان را تفردی میکند و ساختارهای مالکیتی و منافع سیاسی/اجتماعی میتواند بستری را در تحلیل نظامهای معنایی وارد کند. بر اساس این مقاله که با تکیه به نظریه عرصه عمومی هابرماس تدوین شده، فضای این نوع رسانهها با تاسی از این شرایط نظام معنایی مورد نظر آنها را با توجه به تواناییهای خاص ایجاد میکند.
به نظر میرسد این مهم نیز به شکلی با استفاده از اینترنت سفید، مالکیتی نانوشته بر فضای مجازی را در ایران از آن خود کند که بستر تولید معنا و نظام معنایی شکل گرفته از سوی آن را هویت میبخشد! از این رو اگر با نگاهی دیگر به اینترنت سفید بپردازیم، به نظر میرسد فارغ از تمامی تعارضات و مشکلات ارتباطی، شکلی از ارتباط در این شبکهها ایجاد میشود که با حقیقت موجود در جامعه فاصله دارد! برای فهم نظامهای معنایی در شبکههای اجتماعی، معمولا سه عنصر، چه چیزی، توسط چه کسی و نحوه انتشار مورد توجه قرار میگیرد. نحوه خوشهبندی معانی با تکیه بر این سه عنصر کاملا متفاوت است.
از این رو ساخت ایجاد شده در فضایی دیگر تبیین میشود. این مهم حتی روی رسانههای جریان اصلی هم کم اثر نیست!
از اینرو اگر از نگاه نظریات قدرت به این واقعه نگریسته شود، قدرت اثرگذاری و شکلدهی در نظامی معنایی شبکههای اجتماعی که فارسیزبانان از آن استفاده میکنند با تکیه بر سه عنصر ذکر شده، به نوعی تغییر میکند.
توزیع قدرت گفتوگو متفاوت و گروهی که بیشترین دسترسی را دارد، میتواند فرصتهای بیشتری برای انتشار در همه ارکان این شبکهها ایجاد و ظرفیت تازهای از نظام معنایی خاص را فراهم کند. به عبارتی این همان مرجعیت رسانهای است که ناخواسته از آن این گروه میشود و شکلی از نابرابری را در این شبکهها ایجاد میکند.
از اینرو اگر در اختیار داشتن اینترنت سفید را نوعی تبعیض مثبت تلقی کنیم که برای برخی سیاسیون و ... فراهم شده؛ در واقع به این مهم نیز تکیه زدهایم که دسترسی به تولید معنا و تقویت گفتمانهای خاص را ایجاد کردهایم که این مهم حقیقتا با روح دموکراسی که انتظار میرفت رسانههای نوین پیامآور و ایجادکننده آن باشد، فاصلهدار میشود. در حقیقت وقتی بخشی از جامعه از امتیاز انتشار برخوردار شوند، عبارتها و روایتها و تصاویر و ... آنها فرصت بیشتری برای جا پیدا کردن در بستر این رسانهها مییابند و به نوعی گفتمانی خاص غالب و معنایی انحصاری قدرت بقا پیدا میکند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه رسانههای جریان اصلی یا سنتی دیگر مرجعیت خبری خود را به نوعی از دست دادهاند و آنچه در شبکههای اجتماعی و رسانههای نوین منتشر میشود، بستر اصلی برای کسب خبر است.
لذا وقتی این مهم در تغییر نظام معنایی ایجاد شده از سوی دارندگان اینترنت سفید هویت میگیرد، نوع خبرها و استفاده از آنها نیز به نوعی دستخوش تغییر میشود، تغییری که شاید از حقیقت این رسانهها و اخبار واقعی فاصله زیادی دارد.
اینترنت سفید نه تنها قادر به حل مساله فیلترینگ برای عموم مردم نیست، بلکه مرجعیت رسانه و اعتماد عمومی را با چالش همراه میکند. از اینرو بازنگری بر این مهم ضرورتی انکارناپذیر است!
منبع: اعتماد