به گزارش سایت خبری پُرسون، سالها ایران به پشتوانه ذخایر عظیم نفت و گاز، یکی از بازیگران کلیدی بازار جهانی انرژی بود. خط لولهها در مرزهای شرقی و غربی کشور روزانه میلیونها متر مکعب گاز و هزاران بشکه نفت را به مقصد ترکیه، عراق، ارمنستان، جمهوری آذربایجان هدایت میکردند. «صادرات انرژی»، نماد قدرت اقتصادی، ثبات ارزی و حتی ابزاری برای ارتقای روابط سیاسی بود.
اما طی دهه اخیر، ورق برگشته است. رشد بیسابقه مصرف داخلی، کاهش سرمایهگذاری در توسعه میادین، فرسودگی زیرساختها و ناکارآمدی سیاستهای مصرف، همه دست به دست هم دادهاند تا ایران از موقعیت مطمئن یک صادرکننده بزرگ، به مرز واردات انرژی نزدیک شود؛ موضوعی که حتی تصورش تا چند سال قبل عجیب به نظر میرسید.
چه شد که صادرات سقوط کرد؟
سادهترین پاسخ، جهش عجیب مصرف داخلی است. جمعیت ایران از ۵۵ میلیون نفر سال ۱۳۷۵ حالا به بالای ۸۵ میلیون نفر رسیده، همزمان تعداد مشترکین برق و گاز چند برابر شده است. افزایش رفاه نسبی، رشد شهرنشینی، عادت مصرف بیمهار، یارانههای سنگین و عدم اصلاح قیمت حامل انرژی، دست به دست هم دادهاند تا هر آنچه تولید میشود، در داخل صرف شود و فرصت صادرات کمتر و کمتر گردد.
وحید موسوی، استاد دانشگاه و متخصص اقتصاد انرژی، با نگاهی نقادانه به این روند به خبرنگار مهر میگوید: «تا دیروز صادرات گاز و نفت برای دولتها ابزار دیپلماسی و منبع درآمد ملی بود، اما امروز برای تأمین گاز زمستان ناگزیر به مذاکره با همسایگان شدهایم. سرعت رشد مصرف داخلی ما از هر رشد امکانپذیر تولید بالاتر بوده و این یعنی تراز صادراتی کشور در آستانه منفی شدن است.»
سرنوشت میدانهای مشترک و تهدید آینده
وی ادامه میدهد ایران به لحاظ ذخایر جزو کشورهای کمنظیر جهان است، اما میزان برداشت سالانه از بسیاری میدانها حتی کمتر از همسایگان است. میدان مشترک پارس جنوبی که بزرگترین مخزن گاز جهان محسوب میشود، زنگ خطر را به صدا درآورده است. در سمت دیگر خلیج فارس، قطر هر سال برداشت خود را افزایش میدهد تا ناهمترازی در صادرات روز به روز بیشتر شود.
به گفته موسوی نگرانی دیگر این است که فرسودگی شبکه خطوط انتقال، نشتیها و قدیمی بودن بخش عمده نیروگاهها باعث میشود بخش معناداری از انرژی تولیدی اصلاً به بازار مصرف یا صادرات نرسد. کارشناسان هشدار دادهاند با ادامه این روند، ممکن است ایران ظرف ده سال آینده واردکننده خالص انرژی شود.
از فرصت تا تهدید: قیمت داخلی انرژی و بیانضباطی مصرف
یکی از عوامل جدی مشکل صادرات، قیمتگذاری انرژی در بازار داخلی است. موسوی در این باره هشدار میدهد: «وقتی قیمت گاز و برق برای مصرفکننده داخلی تقریباً رایگان یا بسیار پایینتر از قیمت جهانی است، عملاً فرهنگ صرفهجویی شکل نمیگیرد و حجم مصرف غیرضروری افزایش مییابد. در نتیجه دولت ترجیح میدهد نارضایتی اجتماعی نداشته باشد و به جای صادرات، نیاز داخل را تأمین کند.»
به اعتقاد وی، تا زمانی که واقعیسازی قیمت حاملهای انرژی جدی گرفته نشود و سیاست هوشمندی برای مدیریت تقاضا اعمال نشود، صادرات واقعی انرژی حالاحالاها یک آرزوی دستنیافتنی خواهد بود.
پیامدهای از دست رفتن بازارهای صادراتی
با کاهش یا توقف صادرات، درآمد ارزی کشور دچار آسیب جدی میشود. از دست رفتن بازارها فقط یک افت اقتصادی نیست؛ به زبان کارشناسان، «بازاری که از دست رفت، بازگرداندنش غیرممکن خواهد بود». در سالهای اخیر ترکیه، عراق و ارمنستان به دنبال تنوعبخشی به منابع واردات انرژی خود رفتهاند و ایران در برخی ماهها حتی نتوانسته تعهدات صادراتی را به دلیل کمبود داخلی اجرا کند.
آیا واردات انرژی واقعیت خواهد شد؟
نشانهها جدیاند. دولت در زمستان ۱۴۰۲ مذاکراتی برای واردات گاز از ترکمنستان و روسیه انجام داد؛ رخدادی نمادین که نشان میدهد زنگ بیدارباش به صدا درآمده است. روزی که ایران تنها واردکننده انرژی باشد و دیگر خبری از ارزآوری صادرات نباشد، چالشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تازهای رقم خواهد خورد.
موسوی تأکید میکند: «سرمایهگذاری در توسعه میادین جدید، نوسازی شبکه انتقال، واقعیسازی قیمت، و بخصوص اصلاح فرهنگ مصرف، تنها راههای بازگشت ایران به جایگاه صادرکننده انرژی است. اگر همه چیز به همین روال پیش رود، بزودی ایران به کشوری با دارایی عظیم اما دستهای خالی تبدیل خواهد شد.»
بنابراین وقت آن رسیده راهبرد کلان انرژی را از نو تعریف کنیم و تکیه بر صادرات را به جای مصرف بیضابطه داخلی قرار بدهیم. سرنوشت اقتصادی ایران بیش از همیشه به مدیریت تراز انرژی گره خورده است.
منبع: مهر