به گزارش سایت خبری پُرسون، به نقل از آسمان اقتصاد؛ کسری بودجه یعنی فاصله درآمدهای واقعی دولت با هزینههای جاری و عمرانیاش، و در کشوری مانند ایران که سهم قابلتوجهی از بودجه به هزینههای جاری نظیر حقوق و یارانه اختصاص دارد، این کسری عملاً هر ساله بازتولید میشود.
دولتها برای جبران این کسری، معمولاً دو مسیر اصلی در پیش میگیرند: استقراض از بانک مرکزی (که به معنای چاپ پول است) یا برداشت از منابع صندوق توسعه ملی و فروش داراییها. هر دو مسیر در بلندمدت تورمزا هستند، چرا که پایه پولی را افزایش داده و نقدینگی را در اقتصاد بالا میبرند. در نتیجه، با حجم بالای پول در گردش و عدم رشد متناسب تولید، قیمتها افزایش مییابند و قدرت خرید مردم کاهش مییابد.
این وضعیت زمانی بحرانیتر میشود که بدانیم بخش عمدهای از درآمدهای دولت نیز وابسته به منابع ناپایدار مانند فروش نفت و صادرات خام است. با کوچکترین نوسان در بازار جهانی یا تحریمها، این درآمدها کاهش مییابد و کسری بودجه تشدید میشود. در چنین شرایطی، اصلاح ساختار بودجه بیش از هر زمان دیگری ضرورت پیدا میکند.
چالشهای ساختاری بودجه در ایران شامل وابستگی شدید به درآمدهای نفتی، فقدان شفافیت در هزینهکرد منابع، تعدد دستگاههای مصرفکننده بودجه و ناکارآمدی نظام مالیاتی است. بدون یک جراحی اقتصادی در ساختار بودجه، تورم نهتنها مهار نمیشود بلکه در سالهای آتی میتواند به ابرتورم و بحران معیشتی گستردهتر منجر شود.
امروز بیش از هر زمان، ضرورت دارد تا دولت با رویکردی مبتنی بر افزایش درآمدهای پایدار مالیاتی، کاهش هزینههای غیرضروری، شفافیت مالی و بازنگری در یارانهها، بودجه را از یک سند شعاری به ابزاری واقعی برای سیاستگذاری اقتصادی تبدیل کند. تنها در این صورت میتوان امیدوار بود که چرخه معیوب کسری بودجه و تورم شکسته شود و اقتصاد ایران به ثبات نسبی برسد.
منبع: آسمان اقتصاد