به گزارش سایت خبری پُرسون، محمدمهدی سیدناصری در یادداشتی نوشت: در سرزمینی که ریشههای آن در تمدن، فرهنگ و خردورزی تنیده شده، اکنون نسلی از کودکان قد میکشد که بار ناگفتهترین دردهای جامعه را بر شانههای نازک خود میبرد؛ کودکانی که در سایهی تحریم، تورم، کاهش کیفیت آموزش، نابرابریهای فزاینده و اضطرابهای خانوادگی، نهفقط از فرصتهای طبیعی رشد و بالندگی محروم میشوند، بلکه در خاموشی و بیصدایی، قربانی تصمیمهایی میشوند که هیچ نقشی در آن نداشتهاند. امروز، کودک ایرانی بیش از هر زمان، در تلاقی سیاست و زندگی گرفتار آمده است. دیپلماسی اگر روزی امری نخبگانی و در حاشیهی زندگی مردم تلقی میشد، امروز مستقیماً بر سبد معیشت خانواده، کیفیت تغذیه کودک، دسترسی به آموزش باکیفیت، دارو، امنیت روانی و حتی رؤیای آیندهی فرزندان تأثیرگذار شده است. در چنین شرایطی، نمیتوان صرفاً از حاکمیت و منافع ملی سخن گفت، بیآنکه حقوق کودکان را بهعنوان ذینفعان اصلی آینده و شهروندان فعلی جامعه در متن گفتوگوها و تصمیمگیریها گنجاند.
مذاکرات اخیر ایران و ایالات متحده آمریکا، از مسقط تا رم و باز به مسقط، نه فقط از حیث سیاسی و استراتژیک، بلکه از منظر منظومه حقوق کودک نیز حامل پیامدهایی تاریخی است. هیچ توافقی، اگر نتواند کودکان را از فقر، بیعدالتی آموزشی، اضطرابهای امنیتی و فروپاشی روانی خانوادهها نجات دهد، ارزش ادعای پیروزی ندارد. از نگاه حقوقی، «مصالح عالیه کودک» نه یک شعار اخلاقی، بلکه اصلی الزامآور در سیاستگذاری داخلی و بینالمللی است که بیتوجهی به آن، میتواند مصداق نقض آشکار حقوق نسل آینده باشد. نسل زد و آلفا که امروز جوانان پرسشگر و تحلیلگر این سرزمیناند، و نسل آلفا که با ذهنی جهانیشده در حال رشدند، دیگر در برابر تصمیمات بالا به پایین، خاموش نمیمانند. آنان آیندهای میخواهند که در آن «امنیت» نه به معنای مرزهای بسته، که به معنای آرامش روانی، فرصتهای برابر و امید به فردا باشد. اینک پرسش بزرگ این است: آیا سیاستگذاران ما حاضرند بهخاطر این نسل، و برای آیندهای که متعلق به آنهاست، پای میز مذاکره بمانند و تصمیمی انسانی بگیرند؟
کودکان امروز، آینهی فردای این سرزمیناند. آیندهی ایران عزیزمان، نه در محاسبات ژئوپلیتیکی قدرتهای جهانی، که در قلب کودکانی رقم خواهد خورد که امروز در تنگنای اقتصادی، بحرانهای زیستمحیطی، نابرابری آموزشی و بیثباتی روانی زیست میکنند. و اگر این بحرانها، حاصل امتداد بیتدبیریها و تعللهاست، پس چاره نیز در بازگشت به عقلانیت، گفتوگو و دیپلماسی است. پای میز مذاکره، بیش از آنکه مسئلهای صرفاً سیاسی حل شود، مسیری برای بازگشت امید به جامعه، برای ترمیم زخمهای پنهان بر روان کودک، و برای احیای اعتماد عمومی گشوده میشود. اگر امروز پدر و مادری نتواند فرزند بیمارش را درمان کند، یا کودکی از تحصیل باز بماند، مسئولیت آن متوجه ساختارهایی است که مصالح کودک را از دستور کار خود خارج کردهاند. هیچ توسعهای، هیچ عزتی، هیچ اقتداری، بدون توجه به کرامت انسانی کودکان و تأمین حق زیست با کیفیت برای آنان، پایدار نخواهد ماند. حقوق کودک، یک بخشنامهی بینالمللی یا توصیهنامهی اخلاقی نیست؛ حقوق کودک، بنمایهی حکمرانی انسانی و آیندهنگر است. و هر حاکمیتی، برای حفظ مشروعیت خود، ناگزیر است که در برابر آیندگان پاسخگو باشد. اکنون لحظهای تاریخی فرا رسیده است: لحظهای برای تصمیم، برای صلح، برای گذار از چرخههای فرسایندهی بیاعتمادی. اینک زمان آن است که برای فردای کودکان ایران عزیزمان، توافقی انسانی، عاقلانه ، هوشمندانه و شجاعانه رقم خورد. نه برای قدرت، که برای زندگی! نه برای فتح سیاسی، که برای نجات نسلی که هنوز حق انتخاب نداشته، اما عمیقاً حق زیستن دارد.
منبع: خبرآنلاین