به گزارش سایت خبری پرسون، مسعود اقبالی مدرس کنفدراسیون فوتبال درباره شرایط فعلی تیم ملی ایران، مصاحبه ای انجام داد که بخش هایی از آن را در زیر می خوانید:
این فلسفه مربیگری امیر قلعهنویی است یعنی دنبال ریسک کردن نیست و معمولا روی یکسری بازیکنان که از گذشته در کنار هم بازی کردند و دو دوره جامجهانی و یک جام ملتها با هم بودند و درک کاملی از هم دارند، مانور کرده و تعدادی هم بازیکن جوان به صورت چرخهای به اردو دعوت میکند تا ذهنیت عامه مردم را به طرف خودش جلب کند و به قول خودش میخواهد سیر صعودی داشته باشد! اما عملا این روند سیر نزولی دارد.
وقتی شما میخواهید در مقدماتی جام جهانی شرکت کنید و پشتوانه ندارید که استاندارد باشند و بتوانند برای تیم ملی مفید واقع شوند خب مسلما هر مربی دیگری باشد این ریسک را نمیتواند کند. نهایتا دو تا سه بازیکن که در لیگ برتر توجه قلعهنویی را جلب کردند، دعوت میشوند و ممکن است ده دقیقه هم بازی کنند، اما تعیینکننده نیست.در این شرایط که فقط رفتن به جام جهانی مهم است اگر فرگوسن و مورینیو هم بیاورید همین کار را میکنند یعنی اینکه ما پشتوانه نداریم. آن قاعده هرم مشکل دارد. ما در سطوح پایه اصلا کاری نمیکنیم و یک فساد گسترده و یک زدوبندی حاکم است که اصلا توجهی به رشد و تکامل و توسعه بازیکنان ندارند. از درون این جریان مشخص است که خروجی آن چی میشود.
همین میشود که قلعهنویی سراغ بازیکنانی میرود که بعضیهایشان حتی باشگاه هم ندارند یا میرود دنبال طارمی که بازیکن اینتر است یا قدوس و جهانبخش و آزمون که دیگر آن انگیزه را برای بازی ندارند. کسانی که دو دوره جام جهانی رفته و ثروت و شهرت و محبوبیت اندوختند اینها دور هم جمع میشوند تا یک بریک یا استراحتی داشته باشند و بعد بگویند مثلا ما بازیکن ملی بودیم، اما آن انگیزه و تعصب لازم را ندارند. از طرف دیگر همیشه گفتم که امیر دچار دوگانگی سوختی شده! یعنی نه میتواند از بازیکن جوان استفاده کند، چون استاندارد نیستند و از طرفی هم از بچههای قدیمی بگذرد مقابل ازبکستان و قطر به مشکل میخوریم.
به همین راحتی نمیتوانیم ازبکستان را ببریم. ازبکستانیها کار میکنند و پیشرفت خیلی خوبی داشتند و مهرههای خیلی خوبی دارند اگر بتوانیم با این وضعیت به عنوان دو تیم اول صعود کنیم، شانس آوردیم! فعلا باید با همان بچههای قدیم بازی کند و بعد از مقدماتی یکی، دو سال وقت داریم و بعد یک رنسانس یا پوستاندازی صورت بگیرد و هفت، هشت تا بازیکن مستعد را بیاورد و برای اینکه تبدیل به بازیکنان استاندارد شوند بازیهای تدارکاتی خوبی بگذارند. بازیهای تدارکاتی با تیمهای بزرگ دنیا و نه با تاجیکستان و قرقیزستان و این تیمها . چیزی از درون این بازیها در نمیآید و خروجی ندارد بعد میتوانیم ۲۰ درصد شانس صعود داشته باشیم وگرنه باز هم فقط میرویم سه تا بازی میکنیم و برمیگردیم.
هیچ تفاوتی بین اخباری و حسینی و بیرانوند و x یا y نیست. اگر محکومیتی برای بیرانوند باشد و او چنین کاری کرده باشد به نظرم باید این بازیکن را کنار بگذارند، چون نه تنها خودش دچار مشکلات روحی و روانی شده، بلکه میتواند تاثیرات منفی در تیم بگذارد، چون وقتی بچهها به اردو میآیند درباره مسائل مختلف صحبت میکنند و این موضوع میتواند تاثیرات منفی در بدنه تیم بگذارد. وقتی بازیکنی به لحاظ روانی تعادل ندارد و مشکلاتی دارد باید حذفش کرد و نباید در تیم ملی یک مملکت بازی کند. بازیکنانی که از نظر فرهنگی و اخلاقی و رفتاری مشکل دارند نباید در تیم ملی جایگاهی داشته باشند. تیم ملی سمبل یک ملت است و باید به آن احترام گذاشت. قلعهنویی در خصوص این مساله باید تفکر دقیقتری داشته باشد!
خداداد عزیزی اختلافاتی با قلعهنویی داشت و جدا شد. خودم یکسال با قلعهنویی کار کردم. آن زمان در سال ۸۴ که قهرمان هم شدیم او حرفشنوی نداشت الان کمی بهتر شده، اما باز هم امیر همان امیر است! او و خیلی از مربیان بزرگ دنیا هم فکر میکنم خودمحور باشند، اما آنها متکی بر علم و دانش هستند و بر اساس علم و دانش و با جمعبندی با گروه حرکت میکنند، اما در فوتبال اکثر سرمربیها تکروی میکنند و هیچ گوش شنوایی ندارند و با کادر خود صحبت نمیکنند و معمولا هم کادرشان آن دانش و اندوختههای لازم را ندارند تا بتوانند به سرمربی کمک کنند، چون کمکها در ایران معمولا از روی رفاقت و همبازی قدیمی و فامیل و... انتخاب میشوند! قلعهنویی هم با جمعبندی نظرات کادر تصمیم نهایی را خودش میگیرد حالا من اگر نظری دادم و قلعهنویی قبول نکرد خب سرمربی او است. اصولا جامعهای هستیم که فردگرا هستیم و به جمع زیاد اهمیت نمیدهیم!
منبع: اعتماد