فقط مردم می‌توانند به فریاد خود برسند

برای هر دلسوزی حتی اگر یک فرماندار کاربلد و مردم‌دار مسوولیت پیدا کند، مهم است و برای هر بی‌مسوولیتی رییس‌جمهور هم از میان بهترین‌ها انتخاب شود، ارزشی ندارد.
تصویر فقط مردم می‌توانند به فریاد خود برسند

به گزارش سایت خبری پرسون، جعفر گلابی در یادداشتی نوشت: چند روز پیش یکی از دوستان، پیامی اعتراضی برای بنده فرستاده بود که چرا باید این همه بنویسیم و بگوییم و گاهی تا خواهش پیش برویم که قهر‌کنندگان از صندوق‌های رای روز جمعه بیایند و رای بدهند؟ بگذاریم رقیب آقای دکتر پزشکیان رییس‌جمهور شود تا همه کاملا متوجه شوند که فرصت‌ها چگونه از دست می‌روند و خسارت‌ها و هزینه‌های یک عصبانیت و تصمیم از روی احساسات منفی تا چه حد می‌تواند بر تمام شوون کشور اثر بگذارد و زندگی‌ها را زیر فشار مضاعف ببرد.البته منطق این سخن چندان بیراه نیست ولی چگونه می‌توانیم احوال نامناسب کشور و اوج مشکلات مردم را ببینیم و به بدتر شدن اوضاع رضایت دهیم؟ تا کی می‌توانیم تورم بالای 40 درصد را تحمل کنیم و خوف صعود جهشی آن تن‌مان را نلرزاند؟ مگر اختلاس‌ها و مفاسد اقتصادی امان می‌دهند؟ هنوز از انواع سلطان‌های مالی عبور نکرده‌ایم که گم شدن دکل‌های نفتی تکان‌مان می‌دهد، دکل‌ها را که فراموش کنیم، چای دبش از راه می‌رسد و رقم‌هایی نشان می‌دهد که انسان یا باید باور نکند یا اگر معنای دقیق آن و پیامدهایش را بفهمد راهی جز میخکوب‌شدگی پیدا نمی‌کند و چه بسا زن یا مردی این خبر را بفهمد و از غصه جان بدهد و هیچ کس نتواند او را سرزنش کند! کاندیدای ریاست جمهوری با افتخار اعلام می‌کند که ما موفق شدیم از چین اتوبوس بخریم! و البته معلوم نمی‌کند که چقدر نفت با تخفیف داده‌ایم؟ در همه جای دنیا این فروشنده‌ها هستند که منت خریدار را می‌کشند ولی ما گران می‌خریم و به خریدمان مباهات کرده و جزییات موضوع را محرمانه اعلام می‌کنیم! و هیچ کس هم نمی‌پرسد که خرید اتوبوس چرا باید محرمانه باشد؟ چرا باید تحریم‌ها همه مراودات ما را تحت فشار خود قرار دهند و تازه عده‌ای پیدا شوند و بگویند که تحریم‌ها نعمتند؟! منابع آبی کشور به ‌شدت کاهش پیدا کرده‌اند و جنگل‌ها می‌سوزند و بیماران برای داروهای خاص به زحمت طاقت‌فرسا دچارند و با همه این احوال عده‌ای وضع موجود را فقط دارای مشکلات کوچک می‌دانند که با افکار ماورایی خود چند شبه آنها هم برطرف می‌شوند! کاش مردم ما میان انتخاب‌های سخت قرار نمی‌گرفتند. میان دو نامزد انتخاباتی فاصله از زمین تا آسمان نبود.یکی سوار بر اسب خیالات خود تحریم‌ها را کوچک فرض نمی‌کرد و قطعنامه‌های کمرشکن برای‌مان به ارمغان نمی‌آورد.کاش معضل عظیم نرخ بنزین جلوی راه‌مان نبود که هر سویش را بگیری خسارات بنیان‌کن به همراه دارد. کاش گوش دادن به مناظره‌های ریاست‌ جمهوری در امریکا برای ما هم یک تفریح به شمار می‌رفت و مردم‌مان درلابه‌لای کلام کاندیداها تاثیر بر سرنوشت خود را جست‌وجو نمی‌کردند.کاش همه روستاهای‌مان از آب لوله‌کشی برخوردار بودند و وقتی یک خبرنگار از مادری سوال می‌کند چه می‌خواهید؟ با فریاد نگوید: اوو، اوو، اوو (آب، آب، آب). آیا می‌توانیم تصور کنیم که اگر در روستایی در خوزستان با دمای 50 درجه آب نباشد، یعنی چه؟

چند روستای‌مان با تانکر آبرسانی می‌شوند؟ آیا می‌دانیم معلولان‌مان در این وانفسای محشرگونه چگونه زندگی می‌کنند؟ آنها که دو و حتی 3 معلول در خانه دارند آیا چیزی جز رنج از زندگی را دریافت می‌کنند؟

کاش بیکاری و اعتیاد و طلاق اعداد معمولی نشان‌مان می‌دادند و کاش واقعا فرق چندانی نمی‌کرد که چه کسی به مقر ریاست‌جمهوری در پاستور برود؟ هیچ کس نمی‌تواند زجه مادری که دخترش دستگیر شده است را فراموش کند که فریاد می‌زد دخترم مریض است! آری برای خیلی‌ها فرق نمی‌کند که چه کسی پاستورنشین باشد یا دوست دارند که اتفاقا نابلدی به آنجا رود و همه معضلات گفته شده تشدید شوند تا جامعه منفجر شود و اینان راهی به سوی حاکم شدن پیدا کنند.

برای هر دلسوزی حتی اگر یک فرماندار کاربلد و مردم‌دار مسوولیت پیدا کند، مهم است و برای هر بی‌مسوولیتی رییس‌جمهور هم از میان بهترین‌ها انتخاب شود، ارزشی ندارد. پاسخ من به آن دوست معترض این بود که آیا وقتی این چیزها را می‌بینیم ممکن است که ساکت بنشینیم و وحشت بدتر شدن اوضاع تمام وجودمان را نگیرد؟ بدون هیچ اغراق و تعارفی ما گیر کرده‌ایم و راهی جز تلاش برای بهتر شدن نسبی اوضاع نداریم. قطعا هیچ کس دوست ندارد یک ساعت استدلال کند تازه توهین و بی‌احترامی بشنود.این روزها کسانی که در جزییات مسائل سیاسی کشور هستند حنجره‌شان به درد آمد بس که واقعیات تکان‌دهنده را باز گویند و معدودی از دوستان که گاهی از دور نگاهی به سیاست می‌اندازند، احترامی برای همه دانستنی‌های اهل فن نمی‌گذارند.تا شب گذشته فعالیت‌های انتخاباتی به اوج خود رسیدند و متاسفانه خبرهایی از تخلفات و بی‌اخلاقی‌های ناموجه به گوش می‌رسد که بعضا گسترده و نگران‌کننده هستند.اگرمردم پای صندوق‌های رای بیایند همه این نگرانی‌ها تبدیل به شوق و امید و ابتهاج می‌شود و اگر نیایند موفقیت از آن کسی است که امکانات گسترده دارد و از زمین و آسمان برایش کمک می‌رسد. گفتنی‌ها را گفتیم، می‌ماند تصمیم مردم که آیا صلاح خویش را در نظر می‌گیرند و دانشمند پزشک و خاکی و مردم‌دار را راهی پاستور می‌کنند یا سایه‌نشین‌ها را ترجیح می‌دهند و به سوی آینده‌ای مبهم رهسپار می‌شویم؟

منبع: اعتماد

705359