به گزارش سایت خبری پرسون، وقتی از افکار عمومی میگوییم تصویر نهایی وچکیده ی قضاوت اجتماعی یک جامعه ی آگاه در خصوص موضوعات و مسائل برهانی آن جامعه در ذهن نقش میبندد. افکارعمومی فرآیندی است پیچیده که از نظرات فردی وجریانات فکری اجتماعی شکل میگیرد.هر برداشت وقضاوت وفکرانفرادی محصولی به بارمی آورد ودر جریان تبادل وتعمق وبازسازی ونقل وانتقالات این افکار، نقطه نظرات فردی و تفکرات گروهی متولد میشود وبدین صورت افکار عمومی شکل میگیرد.
در حقیقت افکار عمومی را میتوان یک جریان دانست که برفضای فکری جامعه مسلط وچیره شده ونهایتا آن راساخته است.افکار عمومی محصول جوامع روشن فکر وفعال و همینطور محصول دوران روشنگری است وبیشتر از هر نیروی موثر دیگری انسان را بسوی چگونه اندیشیدن وچگونه عمل کردن سوق میدهد.
توسعه وسایل ارتباط جمعی ازرادیو، تلویزیون و مطبوعات پرتیراژ به ماهواره، اینترنت و شبکههای اجتماعی مختلف، باعث انقلابی درعرصه ارتباطات اجتماعی شده است.این شبکه لایتناهی ارتباطی صرف نظر ازحدود مرزهای جغرافیایی و اینکه هریک از افراد جامعه جهانی در کدام نقطه ی این کره خاکی زندگی میکنند و یا به چه گروه فکری، اعتقادی، اجتماعی و ملیتی تعلق دارند، از طریق روشهای ارتباطی متعدد و مختلف با یکدیگر و دسترسی به منابع خبری، از رویدادها و رخدادها آگاهی میآفریند وسطح آگاهی افکار عمومی را ارتقاء میدهد.
حتی اگر در جامعهای، میزان مشارکت اجتماعی مردم هم محدود باشد، میزان دقت، توجه و آشنایی آنها با حوادث و رخدادهای جاری که نتیجه بررسی وتعمق آنها در این زمینه است، با آنچه در گذشته وجود داشته، تفاوت پیدا کرده و تاثیر رسانهها بر مردم و شکل دهی به افکارعمومی، موضوعی انکارناپذیر و البته اجتناب ناپذیرشده است و به تعبیری میتوان آنرا «صدای خاموش مردم یا جامعه» نامید که این اصطلاح یک اصطلاح جامعه شناختی است و عبارت است از درک معینی از آگاهی عمومی جامعه نسبت به مسائل با اهمیت و جاری پیرامون، که نسبت به آن تجزیه و تحلیل ذهنی دارند و در خلوت خاموش افکار خود آنرا نجوا و سپس تحلیل میکند.
از ویژگیهای افکار عمومی این است که بر مبنای نگرشها شکل میگیرد. در واقع نگرش ها، پایهها و زمینههای پایدارتر افکار و یا لایهی زیرین افکار عمومی محسوب میشود. درخصوص نیروهای محرکه افکار عمومی، باید به سه مرحله رشد افکار عمومی توجه داشت. ابتدا درخصوص منشأ موضوع است. افکار عمومی از یک مشکل عمومی سرچشمه میگیرد، زیرا تا زمانی که امور به طریق خودکار و عادی جریان دارد و با مسائل عمومی براساس عادات و قوانین برخورد میشود، هیچ فردی خود را به فکر کردن مشغول نمیکند، زیرا به ندرت فردی تنها به سبب نقد مطلبی، به تفکر میپردازد.
در مرحله ی دوم، بحث در مورد موضوع و راهحلهای پیشنهادی آغاز میشود. این مرحله با کوشش برای شناخت موضوع و امید به پیدا کردن راهحل عملی شروع شده و سپس بحثی همه جانبه را به دنبال دارد. اما این بحث در مرحلهی تفسیری و اولیه باقی میماند و طی آن بررسی در مورد ویژگیهای مختلف مشکل، مانند میزان اهمیت آن و انعکاس احتمالی آن بر سایر ویژگیهای زندگی اجتماعی صورت میگیرد. زمانی که بحث ها، جدلها و مشاورههای مربوطه انجام گرفت، راهحلهای متفاوت بروز میکند که غالبا متناقضاند. در مورد راهحلهای موضوع تازه، غالبا اختلافات شدیدی بروز میکند و در این مرحله، عوامل اختلاف روشن تر میشود و در زمانی که آرای مختلف بیان شد، گروههای کوچکی تشکیل میشود که هر یک، از دیدگاه ویژه خود هواداری میکند. سپس آرا متبلور میشوند، راهحلهای خیالی کنار گذاشته شده و راهحلی میانه بهدست میآید یا ممکن است اختلافات به عدم سازش منجر شوند.
در مرحله سوم دستیابی به توافق عمومی الزام خود را نشان میدهد. زمانی که موضوعات مربوطه از فوریت برخوردار باشند، نمیتوان برای همیشه به بحث ادامه داد و دستیابی به یک راهحل، امری حیاتی است. رسیدن به توافق در برخی عرصههای خاص، ساده و در برخی عرصههای دیگر دشوار است.به هرحال نتیجه چه اختلاف باشد چه توافق، محصول افکار عمومی جامعه است که درعین سکوت، صدایی نهفته وفریادی بالقوه خواهد بود. درواقع افکار عمومی ضمیر باطن ملت است. افکار عمومی در جریانات سیاسی- اجتماعی جامعه دخالت میکند، بدون آنکه در قوانین نامی از آن برده شود.
افکار عمومی یقینا نتیجهی افکار انفرادی افرادی ازجامعه دربارهی یک موضوع معین و مشخص است که قادر است رفتار ملتها را ظرف مدت کوتاهی دگرگون کند و چهرهای جدید ازخود به جهان نشان دهد یا بهتر است بگوییم، عکس العمل بخش عمدهای از جامعه در برابر حوادثی است که برای جامعه رخ میدهد.
افکار عمومی چیزی جز صدای صامت مردم نیست که با پویایی خود، سرنوشت جوامع را رقم میزند و در شرایط روانی و فضای اجتماعی خاص متعدد و منسجم میگردد و میتواند بروز پیدا کند یا سرکوب شود. با این حال افکارعمومی هرگز پاک و یا بطور کامل نابود نمیشودو تا همیشه قابل کنترل نخواهد بود. بنابراین درجوامعی که امکان بروز وظهور وطرح وپالایش افکار جامعه محدود میشود، میتوان افکار عمومی را صدای خاموش جامعه دانست. در این دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز افکار عمومی جامعه است که با مشارکت یا عدم مشارکت خود در صحنه انتخابات، به انتخابات مشروعیت میبخشد و یا آن را از مشروعیت تهی و ساقط میکند. آنچنان که در انتخابات ادوار اخیر نیز مکرراً شاهد بروزش بودیم.
منبع: تیتر کوتاه