به گزارش سایت خبری پرسون، کاهش معنادار تعداد کودکان در شیرخوارگاههای سراسر کشور، برای نخستین بار در اسفندماه سال گذشته و به دنبال تغییر سیاست بهزیستی برای ورود کودکان به خانوادهها رقم خورد؛ اقدامی که تنها در استان تهران منجر به کاهش حضور حدود ۱۵۰ کودک در شیرخوارگاههای استان تهران طی دو سال (از آغاز سال ۱۴۰۰ تا پایان سال ۱۴۰۲) شد.
دلایل کاهش این آمار اما نشات گرفته از مددکاری فعال برای بازپیوند یا واگذاری کودکان به خانواده خویشاوندان، تسهیل در امر فرزندخواندگی و راهاندازی طرح خانواده میزبان است. پیشینه این امر به اردیبهشت ماه سال گذشته و اصلاح آئیننامه اجرایی قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست و ابلاغ شیوهنامه آن بازمیگردد. البته برای تشریح دقیقتر آن باید به مصوبه قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست در سال ۱۳۹۲ ارجاع کرد. ماجرای این موضوع به تصویب قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست با ۳۷ ماده در سال ۱۳۹۲ برمیگردد که در ماده ۳۶ آن اعلام شد که به منظور انجام صحیح مسئولیت پذیرش، نگهداری و مراقبت، حضانت و سرپرستی کودکان بیسرپرست و بدسرپرست توسط سازمان بهزیستی کشور و اختیار واگذاری سرپرستی آنان به خانوادههای واجد شرایط و مؤسسات، آییننامههای اجرایی این قانون با پیشنهاد وزارتخانههای تعاون، کار و رفاه اجتماعی، دادگستری و کشور طی سه ماه از تاریخ تصویب این قانون تهیه و به تصویب هیأت وزیران برسد.
اگرچه این ماده قانونی دارای چند محور درخصوص وظیفۀ صحیح نگهداری، مراقبت، حمایت و سرپرستی از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست بود، اما آنچه که در آئیننامه مورد غفلت واقع شد، دربارۀ اختیار واگذاری سرپرستی به خانوادههای واجد شرایط و مؤسسات بوده است؛ در واقع طبق آنچه که سیدعلی کاظمی، دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک به ایسنا گفته بود، شیوه کار بر این منوال بود که سازمان بهزیستی بعد از دستور مقام قضایی، کودکان را در مراکز خود یا در مؤسساتی که با مجوز سازمان بهزیستی فعالیت میکنند، نگهداری میکرد و این درحالی بود که مطالعات انجام شده، نشان میداد نگهداری از کودکان به صورت اردوگاهی به ساحتهای مختلف سلامت این کودکان آسیب رسانده و موجب بروز اختلالات در سلامت جسمی مانند مشکلات بلع و برخی اختلالات در سلامت روان کودک مانند دلبستگی ناایمن و برخی اختلالات دیگر در سلامت اجتماعی کودک به ویژه در خصوص اعتماد به نفس و مهارتهای ارتباطی میشود.
برای تغییر این روند اما سازمان بهزیستی و مرجع ملی حقوق کودک به صورت مشترک پیشنهادی ارائه دادند که به موجب آن در مدتی که قرار است کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست در مراکز بهزیستی یا موسسات شبه خانواده به سربرند، وارد خانوادهها شوند یا به عبارتی "مراقبت موقت" صورت گیرد. در همین راستا هم پیشنهادی برای الحاق یک ماده به آئیننامه اجرایی این قانون صورت گرفت. طبق توضیحات سیدعلی کاظمی، دبیر مرجع ملی حقوق کودک درخصوص موارد اصلاحی آئیننامه قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، در اصلاحیه ماده یک آئیننامه تعریف موسسه گروهی و موسسه مراقبت خانواده محور اضافه و ماده ۱۳ که به نوعی قلب آئیننامه اصلاحی است به آن ملحق شد. در ماده ۱۳ اشاره شد که باید طبق شیوهنامهای که توسط بهزیستی و مرجع ملی حقوق کودک با همکاری برخی نهادها تهیه شود، کودکان برای مراقبت موقت به خانوادههای داوطلب سپرده شوند.
در این مصوبه چند اتفاق افتاد؛ اول؛ باتوجه به اینکه در گذشته مراقبت از کودکان به موجبات دستورالعملهای داخلی سازمان بهزیستی بود، اکنون به موجب شیوهنامهای است که در مرجع ملی حقوق کودک به تصویب میرسد و با استانداردهای حقوق کودک و مصالح عالیه اطفال انطباق مییابد. دوم آن که موسساتی جدید شکل خواهد گرفت که الگوی مراقبت آنها از کودکان به روش خانواده محور است و جایگزین روشهای اردوگاهی و گروهی موجود خواهد شد و سوم اینکه در گذشته نظارت بر نحوه نگهداری در مراکز و مؤسسات بر عهدۀ سازمان بهزیستی و مراجع قضایی بود، اما به موجب اصلاح این آئیننامه و با توجه به دغدغههایی که در مورد کیفیت نگهداری این کودک وجود دارد، علاوه بر سازمان بهزیستی و مراجع قضایی، مرجع ملی حقوق کودک نیز بر فرآیند مراقبت از اطفال نظارت میکند و همین موضوع شرایط بهتری برای کودکانی که در اختیار خانوادهها هستند فراهم خواهد کرد و چهارم اینکه خانوادههای شایسته امکان نگهداری کودکان بیسرپرست و بدسرپرست را خواهند داشت و شرایط دشوار فرزندخواندگی بر این فرایند حاکم نخواهد بود.
در ماده ۱۳ که به تصویب هیأت وزیران رسیده، گفته میشود که بهزیستی میتواند دو مدل موسسه برای نگهداری کودکان داشته باشد که یک مدل آن موسساتی هستند که تاکنون از کودکان به صورت گروهی و در فضایی فیزیکی نگهداری میکرد و دسته دوم موسساتی هستند که به آنها موسسات دارای الگوی مراقبت خانواده محور گفته میشود؛ این موسسات به جای اینکه دارای یک فضا باشند، چند خانواده زیر مجموعه آنها قرار میگیرند تا به جای اینکه از کودکان در فضای خاصی نگهداری شود، خانوادههای علاقهمند همکار این مؤسسات برای مدتی از کودک به طور موقت و تا زمان تعیین و تکلیف مراقبت کند. این خانوادهها یا خودشان از جهت بضاعت مالی وضعیت خوبی دارند و از کودک مراقبت میکنند و یا ممکن است از خانوادههای خوبی باشد که در تربیت کودک توانمند هستند اما از جهت مالی نیازمند حمایت هستند. در حالت دوم به جای اینکه موسسه برای نگهداری کودک در مرکز هزینه کند، همان هزینه را به خانواده پرداخت میکند.
از آنجایی که تعداد مادریاران و مربیان از تعداد مورد نیاز برای کودکان کمتر است، از همین رو مادریاران نمیتوانند تمامی نیازهای عاطفی و روانی کودکان را تامین کنند و شاید به همین دلیل باشد که رشد کودکان در فضای غیرخانوادگی آنها را دچار اختلال دلبستگی ناایمن، اختلالهای عاطفی، افسردگی و سایر اختلالات و بیماریهای روحی و روانی میکند؛ طبیعی است که در بهترین مراکز هم تامین نیروی کافی برای مراقبت از کودکان همواره یک چالش اساسی به شمار برود؛ فاصله کم شیفتها در برخی مؤسسات، ساعت کاری بالا و فرسودگی شغلی بالا، دلبستگی این کودکان به مدیران، مادریاران، مربیان، بازدیدکنندگان و همیاران نیز مشکلات دیگری است که باید به این لیست اضافه شود. مطالعه اخیر جهانی سازمان ملل نیز کودکان بیسرپرستی که در مراکز مراقبتی نگهداری میشوند را به مثابه کودکان محروم از آزادی(کودکان زندانی) در نظر گرفته و به شدت بر موسسهزدایی در نگهداری کودکان تاکید کرده است.
در نهایت شهریورماه سال گذشته بود که دبیر مرجع ملی حقوق کودک از ابلاغ شیوهنامه آییننامه اجرایی قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست خبر داده و گفته بود: به موجب این شیوهنامه، موسسات و مراکز نگهداری از کودکان به جای اقامتگاه دائمی به معبری برای واگذاری کودکان بیسرپرست و بدسرپرست به «خانوادههای متقاضی» تبدیل خواهند شد.
البته برای تدوین این شیوهنامه، مجددا از دستگاههای مرتبط نظرخواهی شد که یکی از نکات مطرح شده این بود که وضعیتی ایجاد شود تا کودکان بدسرپرستی که قربانی فروپاشیدگی خانواده زیستیشان هستند زودتر به خانوادههای میزبان واگذار شوند که با ابلاغ این شیوهنامه این اتفاق رخ خواهد داد. کاظمی در توضیح بیشتر این موضوع اینگونه به ایسنا گفته بود که «والدین بدسرپرست به اعتقاد ما دوگونهاند، والدینی که بدسرپرستی آنها قابل رفع است مانند والدینی که مشکل فقدان مهارتهای والدگری دارند یا بیتوجه و سهل انگار هستند یا حتی معتادان؛ اما مواردی هم هست که برگشت ناپذیر است. قانون حمایت به برخی از این موارد اشاره کرده است. مانند والدینی که نسبت به کودک آزار جنسی داشتهاند یا مرتکب خرید و فروش یا قاچاق وی شدهاند. در مورد گروه اول در فاصله اصلاح خانواده زیستی میتوان کودک را به خانواده میزبان به طور موقت سپرد و در مورد گروه دوم تا تعیین تکلیف خانواده زیستی، کودک میتواند در خانواده میزبان مراقبت شود و ترجیح این است که در این مورد، فرایند واگذاری به خانواده جایگزینی که جایگزین خانواده زیستی شود، زودتر صورت پذیرد و مراقبت موقت آنان هم به کسانی داده شود که در آینده، متقاضی فرزندخواندگی وی هستند.»
سازمان بهزیستی نیز برای اجرای این ماده قانونی دورههای آموزشی را برای آموزش خانوادههای میزبان، کودکان، تیم مراقبتی و موسسات خانوادهمحور به صورت رایگان برگزار کرد که ادارات بهزیستی استانها، موسسات خانوادهمحور دارای مجوز از سازمان، مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی ارائهدهنده خدمات فرزندخواندگی و سایر مراکزی که مجوز برگزاری دوره آموزشی را دارند و از دفتر تخصصی بهزیستی کشور مجوز آموزش دورههای خاص را دریافت میکنند، این دورهها را برگزار میکنند؛ آموزشهایی شامل آموزشهای روانشناسی، حقوقی و بهداشت، سلامتی و ایمنی، مراحل رشد کودک و نوجوان، آشنایی با اختلالات شایع رفتاری و عاطفی کودک و نوجوان و چگونگی مواجهه با آن، آشنایی با مسائل مربوط به بلوغ (خانواده میزبان نوجوان)، مهارتهای ارتباطی با کودک و نوجوان، آموزشهای حقوق کودک و قوانین و مقررات مربوط به مراقبت از کودک و نوجوان، بهداشت و ایمنی کودک و نوجوان، آشنایی با علائم بیماریهای عفونی شایع ردههای سنی کودک و نوجوان، کمکهای اولیه و فوریتهای پزشکی در رابطه با حوادث و بیماریهای کودک و نوجوان، روشها و مهارتهای مراقبت جسمی، روانی و اجتماعی از کودک و نوجوان در سنین مختلف و همچنین خودمراقبتی جسمی و روانی، آشنایی با حقوق فردی و تکالیف شرعی در خانواده میزبان متناسب با سن و جنسیت و مهارتهای ارتباطی.
در این زمینه نیز مراکز برگزارکننده دورههای آموزشی موظف شدند ضمن تهیه بانک اطلاعاتی از گواهینامههای آموزشی صادر شده برای تیم اجرایی موسسه و خانوادههای میزبان و ارائه آن به سازمان بهزیستی، بلافاصله پس از اتمام هر دوره به شرکتکنندگانی که در آزمون آن دوره موفق شدهاند، گواهینامه آموزشی را بر اساس الگوی پیوست ارائه دهند. امضای اصل گواهینامههای دورههای برگزار شده توسط بخش دولتی با امضای رئیس بهزیستی شهرستان و معاون اجتماعی استان و گواهینامه دوره برگزار شده توسط بخش غیردولتی با امضای معاون اجتماعی استان و مسئول مرکز برگزارکننده دورههای آموزشی صورت میگیرد. اما یکی از نکات قابل توجه در این راستا این است که گواهینامه باید در پرونده خانواده میزبان ثبت شود و تا زمان عدم ثبت گذراندن موفق این دوره، اعطای میزبانی فرزندان به خانواده غیرقانونی است.
از نیمه دوم دیماه سال گذشته اما، مهمانی فرزندان در کانون گرم خانوادههای استان تهران آغاز شد؛ اجرای گام به گام این قانون منجر به جهش ۱۵ درصدی میزان فرزندخواندگی و به سرپرستی گرفته شدن بیش از ۲۵۵۰ کودک در سال ۱۴۰۲ شد.
منبع: ایسنا