به گزارش سایت خبری پرسون، واگنها در بلژیک ساخته شده بود و به قطعه به قطعه به تهران حمل و مونتاژ میشدند. واگنها دارای سه کوپه مجزا بودند و طوری ساخته شده بودند که قسمت وسط آن مخصوص بانوان بود تا محفوظ و پوشیده در آنجا بنشینند. صاحب امتیاز واگنهای اسبی یا تراموا شهری یک شرکت بلژیکی بود که ابتدا در مسیر ٣/۵ کیلومتری میدان توپخانه به سمت شرق از خیابان چراغ گاز (امیرکبیر فعلی) مقابل بازار پامنار نزدیک سفارت روسیه عبور میکرد و به ایستگاه ماشین دودی به خیابان ری میرسید. مسیر بعدی میدان توپخانه خیابان لالهزار بود و در نهایت مسیر سوم میدان توپخانه، بازار به سمت دروازه قزوین و باغ شاه حرکت میکرد.
«سون هدین» سوئدی در ۱۲۶۹ ه. ش در سفرنامه خود مینویسد: «جامعه اروپایی مقیم تهران این تراموا را دوست ندارند و انتقاد زیادی هم به نحوه ساخت آن دارند. ریلهای آن همسطح خیابان نیست و بعضی جاها تا ۴ سانتیمتر بالاتر از سطح خیابان قرار گرفته است. دو طرف ریل هم با سنگ پوشانده نشدهاند. احداث این تراموا به طور طبیعی عبور و مرور در خیابانها را دشوارتر خواهد کرد. این خط تراموا صبح زود و یا در ساعات آخر عصر حرکت میکند که بسیار شلوغ و پر از ایرانی است که سود خوبی را نصیب شرکت سازنده میکند.»
ایستگاه پارک واگنها و طویله اسبها در خیابان اکباتان امروزی بود و راننده و کنترلچیها عموماً تاتار بودند و معمولاً بحث وجدل بین کنترلچیها با مسافران بر سر نرخ بلیت جریان داشت.
هدین در جای دیگر از سفرنامه خود خاطرهای از سوار شدن به واگنها نقل میکند و مینویسد: «سفر با این تراموا بسیار خندهدار است. بسیار پر سروصدا هستند. راننده آن هم حاکمیت مطلق بر تراموا دارد. چنانچه دوست و آشنای خود را در بیرون مشاهده کند تراموا را متوقف میکند و با دوست یا آشنای خود شروع به صحبت میکند. یک بار با تراموا به سبزه میدان رفتم. راننده به طور غیرمنتظره تراموا را نگاه داشت. علتش هم آن بود که راننده میخواست خیار بخرد تا میل کند و کامش تازه شود. در همان مدت من و مسافرین صبورانه انتظار میکشیدیم. اما وقت و زمان در ایران چندان ارزشی ندارد.»
«آرنولد هنری لندور» انگلیسی در١٢٨٠ه. ش در سفرنامه خود مینویسد: «کالسکههای تراموا کثیف است. اسبها بد نبودند. اداره تراموا در دست یهودیهای روس است، ولی رئیس آن انگلیسی است. تراموا به سه دروازه اصلی شهر ممتد است و میدان توپخانه وسط خط واقع شده است.»
«خواجه غلام ثقلین» جهانگرد هندوستانی در ۱۲۹۱ه. ش در سفرنامه خود مینویسد: «در شهر تراموا هست، ولی کمتر از حد نیاز. چون این قدر شلوغ است که مردم معمولا سرپا می ایستند. بلیتها، به زبان فرانسه چاپ شدهاند. پنچ شاهی میگیرد و یک نفر را از جایی به جای دیگر می رسانند. کمپانی سازنده این تراموا، بلژیکی است.»
این سیستم حملونقل شهری در سال ١٣٠٣ه. ش با آمدن اتوبوس جمعآوری شد و فقط خاطرات آن نقلقول مردم شد.
منبع: همشهری آنلاین