به گزارش سایت خبری پرسون، تحقیقات در این ۳ پرونده آغاز و به دستگیری قاتل یکی از زنان منجر شده است. در پرونده دیگر، همسر مقتول به عنوان مظنون دستگیر شده و در پرونده سوم، معمای جنایت، هنوز رازگشایی نشده است. اما این ۳ جنایت چطور رخ داد؟
اختلاف ۷۰ میلیون تومانی
نخستین حادثه ساعت دو بعد از ظهر روز چهارشنبه بیست و پنجم بهمن ماه اتفاق افتاد. آن روز تلفن قاضی موسی رضا زاده بازپرس جنایی تهران به صدا در آمد و افسر پلیس گزارش قتل زنی جوان را به وی اعلام کرد. دقایقی از این تماس می گذشت که تیم جنایی در محل حادثه که یک تالار عروسی واقع در شرق تهران بود، حضور یافت و با جسد زن جوان در اتاقکی که محل اسکان یکی از کارگران تالار بود، مواجه شد. زن جوان حدود ۴۰ سال سن داشت که بر اثر اصابت ضربه های جسم سخت به سرش جان باخته بود. در ادامه تحقیقات مشخص شد ، عامل جنایت کسی جز کارگری که در تالار کار می کرده نیست. او پس از قتل فراری شده بود که نام وی در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت. کارآگاهان جنایی خیلی زود موفق شدند با اقدامات اطلاعاتی و پلیس، ردپای مظنون را در خانه خواهرش در جنوب تهران به دست آورند. او یک ساعت پس از کشف جسد دستگیر شد و هرچند در ابتدا منکر قتل بود اما وقتی شواهد را علیه خود دید لب به اعتراف گشود و اسرار قتل را رازگشایی کرد.
وی که جوانی ۲۷ ساله است، گفت: یک سالی می شد که به عنوان کارگر، در تالار عروسی کار می کردم. چندی قبل در تالار مراسم عروسی برگزار شد و من با یکی از مهمانان جشن که زنی جوان به نام فریبا بود آشنا شدم. از همان شبی که آشنایی ما شکل گرفت، رابطه مان آغاز شد و رفته رفته علاقه میان ما به وجود آمد تا اینکه با هم نامزد شدیم. او گفت: به فریبا علاقه داشتم تا اینکه مدتی قبل اختلاف بر سر مسائل مالی میان ما شکل گرفت. من ۷۰ میلیون تومان از سرمایه ام را در اختیار فریبا قرار دادم اما او دیگر این پول را به من برنگرداند. هربار که درباره پول به او صحبت می کردم، فریبا طفره می رفت تا اینکه روز حادثه با او تماس گرفت و خواستم تا به محل کارم بیاید. تصمیم داشتم به صورت جدی درباره پولم با او صحبت کنم اما فریبا خیلی مرا عصبانی کرد. او زیر بار نمی رفت که پولم را برگرداند و به همین دلیل خیلی عصبانی شدم. نتوانستم خشمم را کنترل کنم و ناخواسته جانش را گرفتم. متهم ادامه داد: وقتی به خودم آمدم، فریبا نفس نمی کشید و من که به شدت ترسیده بودم وی را در اتاقک تالار رها کردم و گریختم. چند ساعت در خیابان سرگردان بودم و بعد به خانه خواهرم رفتم. نمی دانستم باید چه تصمیمی بگیریم اما عذاب وجدان رهایم نمی کرد تا اینکه ۶۰ دقیقه بعد پلیس رسید و دستگیرم کرد. حالا هم به شدت پشیمانم و اگر زمان به عقب برمی گشت قطعا خشم خود را کنترل می کردم تا چنین اشتباهی را رقم نمی زدم.
اختلاف خانوادگی یا قتل به خاطر سرقت؟
تیم جنایی پایتخت، قتل نخست روز چهارشنبه را کشف کردند اما خبر نداشتند که چند ساعت بعد قرار است دومین زن قربانی جنایت شود. حادثه دوم عصر چهارشنبه بیست و پنجم بهمن امسال در یکی از محله های پایتخت رخ داد. مقتول زنی ۵۳ ساله بود که بر اقر خفگی جانش را از دست داده بود. جسد وی در حالی در خانه اش کشف شد که طلاهایش نیز به سرقت رفته بود. خانه وی بهم ریخته بود و همسر وی نیز به عنوان مظنون در قتل دستگیر شد چرا که تیم جنایی در تحقیق از همسایه ها دریافتند که مقتول و همسرش اختلافات زیادی با یکدیگر داشتند و مدام صدای دعواهایشان شنیده می شد. آنها چند سال قبل طلاق گرفته و مجددا به خاطر ۳ فرزندشان با یکدیگر ازدواج کردند. اما زندگی دوم آنها هم تعریف آنچنانی نداشت و این زوج مدام با هم دعوا و اختلاف داشتند تا اینکه روز چهارشنبه ،شوهر این زن با یکی از همسایه ها تماس گرفته و گفته که بچه هایم به مدرسه و کلاس رفته اند و او هرچه با موبایل همسرش و تلفن خانه تماس می گیرد، کسی پاسخگو نیست. زن همسایه با درخواست شوهر مقتول به مقابل خانه مقتول می رود که متوجه می شد در باز است. او پس از ورود با جسد زن میانسال مواجه شده و به پلیس اطلاع می دهد.
شوهر این زن به عنوان مظنون در قتل دستگیر شده و می گوید اطلاعی از قتل همسرش ندارد. در این شرایط تحقیقات از سوی تیم جنایی ادامه دارد تا اسرار این قتل، رازگشایی شود.
اتفاق عجیب و مرموز
حوادث مرگبار روز چهارشنبه تمامی نداشت و تیم جنایی را راهی ماموریت های مختلف کرد. اما سومین و آخرین حادثه، شامگاه چهارشنبه به قاضی موسی رضا زاده بازپرس کشیک قتل مخابره شد. تیم جنایی راهی محل حادثه که حوالی پل استخر واقع در شرق تهران بود، شد. در آنجا یک خودروی پراید سفید رنگ قرار داشت که در صندلی شاگرد جسد خونین زنی ۲۲ ساله به چشم می خورد. وی با ضربات چاقو به قتل رسیده بود و روی صندلی راننده نیز مردی ۲۶ ساله دیده می شد که او هم هدف ضربات چاقو قرار گرفته اما زنده بود و نفس می کشید که برای درمان به بیمارستان انتقال یافت.
برادر راننده که در این حادثه مجروح شده بود، نخستین کسی بود که به آنجا رسیده و پلیس و اورژانس را خبر کرده بود. وی در تحقیقات گفت: زنی که کشته شده دخترخاله ام و نامزد برادرم بود. آنها ۶ سالی می شد که با یکدیگر نامزد شده بودند اما اختلافات زیادی با یکدیگر داشتند و به خاطر وجود همین اختلاف ها بود که هنوز زندگی مشترکشان را شروع نکرده بودند. وی ادامه داد: شب حادثه برادرم گفت که قصد دارد با نامزدش برای شب ولنتاین به رستوران بروند اما ساعت ۲۲ شب چهارشنبه برادرم به من زنگ زد و گفت:«من دارم می میرم، یک لوکیشین برایت می فرستم، لطفا سریع بیا و به دادم برس.» برادرم این جمله را گفت و بعد تلفن قطع شد. من هم فورا خودم را به لوکیشنی که فرستاده بود، رساندم و با صحنه هولناکی مواجه شدم.
بنابر این گزارش، بازپرس جنایی تهران دستور بررسی دوربین های محل حادثه را صادر کرده است. از سوی دیگر تحقیقات از مرد مجروح شده، پس از بهبودی صورت خواهد گرفت تا اسرار این حادثه مرگبار، فاش شود.
منبع: همشهری آنلاین