خیلی دور، خیلی نزدیک

هاوانا اگرچه از تهران خیلی دور است اما داستان پیام‌رسان اجتماعی «زون‌زونئو» در کوبا خیلی به داستان ایران نزدیک است. در داستان ایران شما می‌توانید اسم این پیام‌رسان را «تلگرام» بگذارید. شاید اتفاقی باشد اما حدود یک سال پس از پایه‌گذاری «صندوق فناوری باز» (OTF) و در الگویی مشابه با تجربه قابل قبول پیام‌رسان کوبایی؛ پیام‌رسان تلگرام راه‌اندازی شد. ساختار مدیریت «تلگرام» در محرمانگی دست کمی از «زون‌زونئو» ندارد. ما می‌دانیم تلگرام به عنوان شرکت در انگلستان، آمریکا و امارات متحده عربی به ثبت رسیده و فعلا تیم توسعه‌دهندگانش در دوبی مستقر است اما هیچ‌کس هویت عوامل آن را نمی‌داند و نشانی دفترهای آن را ندارد.
تصویر خیلی دور، خیلی نزدیک

به گزارش سایت خبری پرسون، سید محمدعماد اعرابی در یادداشتی نوشت: تالار نیوزیوم (موزه خبر) در خیابان پنسیلوانیا حدفاصل ساختمان کنگره تا کاخ سفید، پنج‌شنبه 21 ژانویه 2010 (1 بهمن 1388) میزبان یک مراسم ویژه بود. وزارت خارجه آمریکا جمعی از پیمانکاران، فعالان و شرکت‌های مرتبط با خود در حوزه فناوری ارتباطات، فضای مجازی و مهندسی شبکه را گردهم آورده بود تا راهبرد جدید خود در ارتباط‌گیری با افکار عمومی و پیشبرد اهدافش در جهان را تشریح کند؛ چیزی که از آن با عنوان «دولت‌داری قرن بیست‌ویکم» تعبیر می‌کرد. مدعوین شامل کشورها و ملیت‌های مختلفی می‌شدند؛ از ایرانی گرفته تا چین، مولداوی، کلمبیا، لبنان، مصر و... سخنران مراسم وزیر خارجه وقت ایالات متحده، «هیلاری کلینتون» بود.

خانم کلینتون در آن سخنرانی مسئولیت حفاظت از آزادی بیان و دسترسی به اینترنت را برعهده آمریکا دانست و هشدار داد اینترنت و فناوری‌های جدید ذاتا بی‌طرف هستند اما اگر آمریکا به عنوان یک قدرت خیرخواه[!] به آنها جهت دهد می‌توانند ابزارهایی مفید و رهایی‌بخش باشند: «فناوری‌های جدید در مبارزه برای آزادی و پیشرفت [به تنهایی] طرف [خاصی را] نمی‌گیرند اما ایالات متحده این کار را می‌کند... ما می‌دانیم که زیرساخت اطلاعاتی جهان همان چیزی خواهد شد که ما و دیگران آن را می‌‌سازیم.» کلینتون از سرمایه‌گذاری وزارت خارجه آمریکا بر پروژه‌ها و ابزارهایی جدید با محوریت ساخت و دسترسی به شبکه‌های ارتباطی خبر داد: «ما از توسعه ابزارهای جدیدی حمایت می‌کنیم که شهروندان را قادر می‌سازد با دور زدن سانسور از حق آزادی بیان[!] استفاده کنند.

ما در حال ارائه بودجه به گروه‌هایی در سراسر جهان هستیم تا مطمئن شویم که این ابزارها به زبان‌های محلی و به همراه آموزش‌های لازم برای دسترسی ایمن به اینترنت، در اختیار افرادی قرار می‌گیرد که به آن نیاز دارند... ما می‌خواهیم این ابزارها را در دست افرادی قرار دهیم که از آنها برای پیشبرد دمکراسی و حقوق بشر استفاده کنند.» سخنان وزیر خارجه آمریکا کاملا متأثر از حوادث آن روزهای ایران و نقش شبکه‌های اجتماعی وقت (توئیتر، فیسبوک و یوتیوب) در شکل‌دهی آشوب‌های خیابانی بود. او حوادث ایران را باعث «بازتعریف چگونگی استفاده از فناوری برای گسترش حقیقت (روایت آمریکایی از رویدادها)» دانست و گفت: «در ایران [...] سازماندهی آنلاین ابزاری حیاتی برای پیشبرد دمکراسی و توانمند‌سازی شهروندان برای اعتراض [اغتشاش] بوده است.»

کلینتون در سخنرانی‌اش از پیام‌رسان اجتماعی «هماری آواز» (به زبان اردو یعنی صدای ما) به عنوان یکی از ابزارهای تحت حمایت وزارت خارجه آمریکا در پاکستان نام برد. ابزاری که کار بر روی آن با سفر وزیر خارجه آمریکا به پاکستان در اکتبر 2009 (آبان 1388) آغاز شد اما به نظر می‌رسد مدتی بعد به دلیل کمبود منابع و به نفع پروژه‌ای دیگر کنار گذاشته شد: «زون‌زونئو»(ZunZuneo).

«زون‌زونئو» (به معنای مرغ مگس‌خوار در زبان لاتین) نام پروژه‌ای بود که «اداره توسعه بین‌المللی آمریکا» (USAID) در نیمه دوم سال 2009 (پس از انتخابات سال 1388 ایران) در کوبا راه‌اندازی کرد. این پروژه در گام نخست یک پیام‌رسان اجتماعی مبتنی بر شبکه مخابراتی کوبا بود؛ اما «اداره توسعه بین‌المللی آمریکا» (USAID) با الهام از تجربه ایران هدف بلندپروازانه‌ای برای توسعه آن در حد یک شبکه اجتماعی داشت. طبق ارزیابی USAID از سازماندهی تجمعات در آشوب‌های ایران: «شبکه‌های اجتماعی، ابزار مهم سیاست خارجی آمریکا در ژوئن 2009 (خرداد 1388)» به حساب می‌آمدند. «زون‌زونئو» برخلاف نسخه پاکستانی آن یعنی «هماری آواز» که در یک سفر رسمی و با اعلامیه رسمی وزیر خارجه آمریکا آغاز به کار کرد؛ پروژه‌ای کاملا محرمانه بود و «پنهان‌کاری» اصل اساسی برای شکل‌گیری و ادامه کار آن بود. طبق اسنادی که سال‌ها بعد به رسانه‌ها درز کرد، منابع مالی‌ای که برای «هماری آواز» پاکستان در نظر گرفته شده بود سر از پروژه «زون‌زنئو» کوبا درآورد. مقامات وزارت خارجه آمریکا سعی کردند از طریق پیمانکاران خود با ثبت شرکت‌های پوششی در اسپانیا و با استفاده از سیستم مالی جزایر کیمن (یکی از بهشت‌های پولشویی در جهان) رد منابع مالی آمریکایی را در این پروژه پنهان کنند. آنها منبع ارسال پیام‌ها را نیز با در نظر گرفتن سرورهایی در ایرلند و اسپانیا پنهان کردند و حتی عوامل کلیدی پروژه نیز در خارج از خاک آمریکا در نیکاراگوئه، کاستاریکا و اسپانیا مستقر شدند. اصل «پنهان‌کاری» برای شکل‌گیری «زون‌زونئو» به ‌اندازه‌ای رعایت شده بود که کارکنان و حتی مدیران شرکت‌هایی که در پیشانی کار قرار داشتند هم نمی‌دانستند مشغول فعالیت در پروژه‌ای وابسته به دولت آمریکا هستند.

بر اساس اسناد USAID هدف راهبردی آنها در کوبا «خروج این کشور از بن‌بست به وسیله ابتکارات فنی و موقت و پیشبرد دوباره روند گذار به سمت تغییرات دمکراتیک بود.» نیازی به تأکید نیست که در ادبیات آمریکا «گذار به سمت تغییرات دمکراتیک» در کوبا به معنی سرنگونی دولت ضدآمریکایی کاسترو است. تحلیل‌گران USAID جامعه کوبا را به طیفی از افراد تقسیم کردند که یک سر آن «حامیان سرسخت سیستم» و سر دیگر آن «فعالان دمکراتیک» قرار داشتند. چالش اصلی این بود که چطور می‌توان «به صورت ناشناس» افراد بیشتری را به سمت اردوگاه فعالان دمکراتیک سوق داد.

پیام‌رسان (و سپس شبکه اجتماعی) «زون‌زونئو» در پاسخ به این چالش راه‌اندازی شد. آن‌طور که اسناد منتشر شده USAID نشان می‌دهند دولت ایالات متحده قصد داشت پایگاه مشترکی حول محتواهای «غیر بحث‌برانگیز» ایجاد کند. محتواهایی شامل اخبار فوتبال، موسیقی، آب‌وهوا و مواردی از این دست. هنگامی که شبکه توسعه یافت و به توده گسترده‌ای از مشترکین رسید، محتوای سیاسی با هدف تحریک کوبایی‌ها برای سازماندهی«تجمعات هوشمند» ارائه می‌شد. اصطلاح «تجمعات هوشمند» به تجمعاتی گسترده اطلاق می‌شد که در یک لحظه برگزار می‌شوند و می‌توانند جرقه‌ای برای آغاز تغییرات اساسی مثل یک انقلاب باشند و یا دست‌کم آن‌طور که کارشناسان USAID گزارش کرده‌اند منجر به «مذاکره برای توازن قدرت میان دولت و جامعه» شود. در چنین شرایطی سیستم حاکم با تضعیف جایگاهش ناچار به پذیرش همه یا بخشی از مطالبات اپوزیسیون خود می‌شد. این تقریبا شبیه همان چیزی بود که «مایکل مورل» سرپرست آژانس اطلاعات خارجی آمریکا در دوران اوباما (2011 و 2012 تا 2013) در مصاحبه‌اش با «چارلی رُز» گفت: «می‌خواهم به ایرانی‌ها فشار بیاورم، به روس‌ها فشار بیاورم، تا آنها به یک توافق دیپلماتیک [با اپوزیسیون طرفدار آمریکا] برسند.»

اسناد منتشر شده از پروژه «زون‌زونئو» و ارتباط منطقی آن با ایران خواندنی است اما بسیار فراتر از آن است که در قالب یک یادداشت بگنجد. در حالی که این پروژه با برانگیختن کمترین حساسیت در کوبا توسعه یافته بود و ایده تبدیل آن به «توئیتر کوبا» در رایزنی با «جک دوروسی» مالک «توئیتر»، واقع‌بینانه بود اما در نهایت پروژه در سال 2012 به علت عدم توانایی در تأمین منابع مالی ناکام ماند اگرچه رسانه‌ها دو سال بعد، از راه‌اندازی پروژه‌ای مشابه به نام «پیرامیدئو» (Piramideo) توسط آمریکا در کوبا خبر دادند.

تجربه «هماری آواز» و «زون‌زونئو» یک بار دیگر به مسئولان سیاست خارجی آمریکا ثابت کرد «پول» مهم است؛ هیچ پروژه‌ای بدون منابع مالی پابرجا نیست حتی اگر بنیانگذار آن وزارت خارجه آمریکا باشد. شاید به همین علت بود که تقریبا مصادف با پایان کار پیام‌رسان کوبایی، وزارت خارجه آمریکا به فکر ایجاد نهادی برای تأمین مالی پروژه‌های مبتنی برای فناوری اطلاعات افتاد. «صندوق فناوری باز» (The Open Technology Fund) در سال 2012 با همین هدف در زیرمجموعه رادیو آسیای آزاد تأسیس شد.

«الی لیک» روزنامه‌نگار آمریکایی طی یادداشتی که در پایگاه بلومبرگ منتشر کرد سیاست «هیلاری کلینتون» در راه‌اندازی «صندوق فناوری باز» (OTF) را به شدت تحت تأثیر فعالیت‌های اینترنتی‌ای دانست که به سازماندهی جنبش سبز در ایران در سال 2009 کمک کرد.

هاوانا اگرچه از تهران خیلی دور است اما داستان پیام‌رسان اجتماعی «زون‌زونئو» در کوبا خیلی به داستان ایران نزدیک است. در داستان ایران شما می‌توانید اسم این پیام‌رسان را «تلگرام» بگذارید. شاید اتفاقی باشد اما حدود یک سال پس از پایه‌گذاری «صندوق فناوری باز» (OTF) و در الگویی مشابه با تجربه قابل قبول پیام‌رسان کوبایی؛ پیام‌رسان تلگرام راه‌اندازی شد. ساختار مدیریت «تلگرام» در محرمانگی دست کمی از «زون‌زونئو» ندارد. ما می‌دانیم تلگرام به عنوان شرکت در انگلستان، آمریکا و امارات متحده عربی به ثبت رسیده و فعلا تیم توسعه‌دهندگانش در دوبی مستقر است اما هیچ‌کس هویت عوامل آن را نمی‌داند و نشانی دفترهای آن را ندارد.

به گزارش نیویورک تایمز «شرکت تلگرام عمدا دارای ساختار پیچیده‌ای از شرکت‌های پوششیِ پراکنده در جهان است» تا خود را از هر بازخواستی دور نگه دارد. اگر «زون‌زونئو» قدرت شبکه‌اش را در کنسرت 20 سپتامبر 2009 «خوانس» (خواننده کلمبیایی) که منجر به بزرگ‌ترین گردهمایی عمومی در کوبا بعد از دیدار پاپ ژان پل دوم در سال 1998 شد، آزمایش کرد؛ تجمع غیرمعمول برای تشییع یک خواننده نه چندان مطرح پاپ در آبان 1393 در تهران را می‌توان آزمایش کارفرمایان خارجی از قدرت شبکه‌‌ای خود در ایران دانست. در مقایسه این دو پروژه هر چه به جزئیات دقت کنید شباهت‌های بیشتری می‌یابید و هر چه شباهت‌های بیشتری پیدا می‌کنید، یک پرسش کلیدی بیش از پیش در ذهنمان شکل می‌گیرد که چگونه «تلگرام» در هم‌افزایی با دیگر شبکه‌های اجتماعی وقت، تبدیل به پیام‌رسان رسمی و انحصاری در ایران شد و وزارت ارتباطات دولت تدبیر و امید چه نقشی برای پیشبرد این هدف ایفا کرد؟

منبع: کیهان

507101

مطالب مرتبط

سازمان آگهی های پرسون