به گزارش سایت خبری پرسون، عباس عبدی نوشت : این نامه به خوبی نشان میدهد که ایجاد شغل در نگاه مدیریت دولتی یک نمایش اداری و عددبازی برای کسب بودجه است. وی نوشته که حوزه اشتغال به خوبی فعال است و وعده یک میلیون شغل در سال در حال عملیاتی شدن است. و متذکر شده که آمار ثبتی وزارت کار از یک میلیون هم گذشته است!! و این آمار را «باورپذیر و غیرقابل خدشه» دانسته است.
در ادامه برای نظارت میدانی بر این کارها خواهان ۵۰ میلیارد تومان ناقابل شده است. همین خواسته اخیر نشان میدهد که آمار مزبور عموما صوری است و برای آنها رسیدن به این آمار بودجههایی تلف شده است چون اشتغال نیازی به نظارت ندارد. این همه آدم سر کار هستند کسی به وجودشان در شغل نظارت میکند؟ بهعلاوه اشتغال را از این طریق اندازه نمیگیرند، اینها عددسازیهای اداری است برای دلخوش کردن مقامات بالا. گزارشهای فصلی مرکز آمار مرجع این آمار است که برای اطلاع خوانندگان و میزان صحت و سقم این ادعاهای غیرواقعی در ادامه آورده میشود.
نکته مهم این است که احمدینژاد به عنوان پدر نواصولگرایان نیز در دوره خود همین ادعا را داشت و میگفت سالی یک میلیون و 600 هزار شغل ایجاد کرده، ولی گزارشهای رسمی نشان داد سالی ۱۴ هزار شغل بوده! یعنی آمار آنان ۱۱۵ برابر آمار رسمی دروغ بوده. از گذشته درس بگیرید و بالادستیهای خود را گمراه نکنید چون کارشناسان و مردم در این مورد گمراه نخواهند شد. امیدواریم وجود این نامه تکذیب شود چون آبروریزی کامل است.
گزارش آمار اشتغال و بیکاری در زمستان سال ۱۴۰۱ نیز منتشر شد. مرکز آمار ایران چهارمین گزارش فصلی خود در زمینه نیروی کار در سال گذشته را منتشر کرد. اهمیت این گزارش در این است که تمامی یک سال آن در این دولت رخ داده است و مطابق وعدههای داده شده باید ماهانه ۱۱۰ هزار شغل ایجاد میشد. این وعده در آبان سال ۱۴۰۰ داده شد، یعنی چهار ماه پس از آمدن دولت جدید و اطلاع یافتن از همه امکانات و اطلاعات و آمار اقتصادی کشور بود. از سوی دیگر برخی از مسوولان مستقیم اشتغال ادعاهای عجیب و غریبی در مورد شغلهای ایجاد شده میکنند که با این آمار رسمی انطباق ندارد. آماری که از سوی مرکز آمار و به صورت فصلی منتشر میشود و آقای رییسی هم تأکید کردهاند که فقط از این آمار استفاده شود. ولی همچنان مسوولان امر گزارشهای غیردقیقی را به دولت میدهند و منتشر میکنند و از این طریق مقامات را نسبت به واقعیت امور بیاطلاع نگه میدارند که این ظلم بدی در حق مافوق است. البته مافوق هم باید گزارشهای متنوع بخواند و اجازه ندهد که به او خلاف واقع بگویند. این گزارش شامل متغیرهای گوناگونی است، که در اینجا سعی میشود مهمترین متغیرهای آن ارایه شود.
این آمار چه میگوید؟ در واقع به جای 1.320 میلیون شغل وعده داده شده در سال ۱۴۰۱، فقط ۲۶۳ هزار شغل ایجاد شده است. یعنی ۲۰ درصد آنچه وعده داده شده است؛ اگر مبنا را هم یک میلیون شغل وعده داده شده در انتخابات بدانیم فقط ۲۶ درصد آن محقق شده است. این آمار رسمی کشور است و امیدواریم که مسوولان دولتی از تحلیل آن ناراحت نشوند، زیرا وعده دادهاند ولی عمل نکردهاند و اکنون باید توضیح بدهند چرا محقق نشده؟ آیا از ابتدا برآورد درستی نداشتند؟ یا مدیران دولت ضعیف هستند؟ یا برنامه قابل قبولی برای تحقق این وعده ندارند؟
و یا... البته ایجاد این تعداد شغل هنوز از دوره احمدینژاد بهتر است شاید به دلیل کاهش شدید وضعیت کرونا است که مشاغل خدماتی به جامعه بازگشتند. ولی در هر حال این تعداد شغل مطلقا کفاف نیازهای جامعه را نمیکند، زیرا نرخ فعالیت در ایران 40.5 درصد است که بسیار پایین است و در سال گذشته نیز تغییری نکرده است. فراموش نکنیم که این نرخ پایین به معنای آن است که ظرفیت فعالیت اشتغال در ایران خیلی بالاتر از این ارقام است ولی مردم به دلیل نداشتن شغل و پیدا نکردن آن ناامید شده و از بازار کار بیرون رفتهاند.
اگر وضع اشتغال بهبود یابد، تعداد زیادی وارد این بازار میشوند و نرخ اشتغال هم بالاتر میرود. با این حال مساله اشتغال و ایجاد شغل مهمترین شاخص برای فهم وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور است. اشتغال نیازمند سرمایهگذاری است ولی این واقعیت که فاقد برنامه و توانایی در جذب سرمایه لازم برای اشتغال و رشد اقتصادی هستیم، ظاهرا مورد توجه مسوولان قرار نمیگیرد. حتی از همان اندازه هم که منابع داخلی داریم به علل گوناگون استفاده نمیشوند. برای این کار کافی است که به افزایش اشتغال در بخشهای گوناگون اقتصادی توجه کنیم. در سال ۱۴۰۱، فقط ۷ هزار نفر به شاغلان بخش صنعت اضافه شد و در عوض بخش خدمات که سرمایه کمتری میخواهد، ۵۵۹ هزار نفر اضافه شدند، که این نیز طبعا بازگشت بخشی از مشاغل از میان رفته دوران کرونا است. هنوز تعداد شاغلان کشور 800 هزار نفر کمتر از تعداد شاغلان پیش از کرونا است. پرسشی که برای هر ناظری وجود دارد این است که در چنین شرایطی که اشتغال و به تبع آن تولید تکان جدی نمیخورد، چرا بودجه دولت و منابع بانکی کشور صرف موضوعی به نام فرزندآوری میشود که از یک سو فشار زیادی به تقاضا وارد کرده و موجب گرانی میشود و از سوی دیگر منابع برای سرمایهگذاری را منحرف میکند و مهمتر اینکه حتی موجب افزایش فرزندآوری هم نمیشود که در این باره جداگانه باید نوشت.
این وضع سیاستگذاری اقتصادی بنبست است. کافی است که سه وعده اصلی ایجاد 110 هزار شغل در ماه، نصف و سپس تکرقمی کردن تورم و ساخت یک میلیون مسکن در سال را با واقعیت رخ داده مقایسه کنیم. در همه زمینهها کمابیش همین است. شاید حدود ۲۰ درصد وعدهها محقق شده است. در مقابل منابعی که در اختیار دارند بسیار بیش از دو سال پیش از آمدن دولت شده است؛ چه درآمدهای نفتی و چه درآمدهای مالیاتی. حل و درک این معادله نشانگر وضعیت کنونی و آینده کشور است. دولت محترم اگر این گزارش را نادرست میدانند مناسب است که حتما پاسخ بدهند. در غیر این صورت توضیح بدهند که چرا چنین شده و برای آینده اشتغال چه برنامهای دارند؟