به گزارش سایت خبری پرسون، دکتر محمد علی فیاض بخش در یادداشتی نوشت: یکی از دستاوردهای نامبارک مدرنیسم در حوزهی فرهنگی، تهیشدن پارهای مفاهیم از ارزشهای ذاتی خود و جولان واژهها به جای ارزشهاست؛ مثلاً روز عشّاق؛ بخوانید والنتاین. مهم نیست از چه واژگانی استفاده می کنیم؛ زبان اصلیاش را یا ترجمهی فرعیاش را؛ مهم توجه به محتواست، که آیا بیانگر اصل واقعیت است یا ترسیم یک کاریکاتور از واقعیت؟
در این سالهایی که در اقتباسهای غیربومی و موتاسیونهای نافرمِ مفاهیم در قالب واژگان، شبها و روزهایی را در قفل ترافیک و اداهای دِفرمه میگذرانیم، چه میزان محتوا را پاس داشتهایم و چه مقدار به بزک واژهها پرداختهایم؟
در این سالهای والنتاین بازی، نگاهی کنیم به آمار طلاقهای کمتر از شش ماه بعد از ازدواج؛ تا ببینیم چه بر سر مفاهیم آوردهایم و چه جفاهایی که با فرهنگ و تمدن بومی خود نورزیدهایم.
امروز یکی از ژستهای درمانگرانهی روانشناسنماها، در افتادن با شعارهایی است که محصول فرهنگ و تمدنی دیرینه و پرمغز در زیست جمعی قوم ایرانی بود که مثلاً میگفت: با لباس سپید به خانهی بخت درآمدی و با کفن سفید از آن خانه بیرون شو.
خیر! اگر با لباس سپید در شام عروسیات در حجله شدی و کمتر ناروایی را از زن یا مردت چشیدی، با کمترین تابآوری و بیشترین فزونخواهی پوزهاش را به حجله بکوب و از آن قفس تنگ برون آی و در فضای آزادیِ حق مسلّمت اندرون شو؛ گیرم که دورهای را به ادا و اطوار عشق گذرانده باشی!… و اسمش را هم میگذارند «جرأتورزی»؛ حالا جرأت داری بر این آقا یا خانم روانشناس جان خرده بگیر! پوزهات را میزنند به هزار برچسب ناچسب.
این روزها لایوها و گفتارهای انبوه تحت عنوان «حال خوب»، رونق بازار به اصطلاح روانشناسی و سکّهی رایج کسانی است که برای عنوانِ یدکگرفتهشان نه حساب علمی به کسی پس میدهند و نه مالیاتی میپردازند؛ فقط فرمایش تحویل میدهند!… و معمولاً نتیجهی آن «حالهای خوب»، ارزانی خودشان است از «مالهای خوب»!… و اینها همه به سبب ناآگاهی و سردرگمی خیل انبوه مردمانی است که اصرار دارند حال خوب را نه از درون خود بکاوند؛ که از زرق و برق واژهها و اصطلاحات بجویند؛ چه بهتر که از زبان رندانی موقعشناس!
گویند: افسرده حالی پیش روانشناسنمایی رفت و گفت: «حالم خوب نیست»؛ پرسید: «چه چیز حالت را خوب میکند؟»؛ گفت : «خواب». در جواب برآمد که : «خُب! بیشتر بخواب »!
منبع: اطلاعات