به گزارش سایت خبری پرسون، امید مافی در یادداشتی نوشت: آفتاب بیرمق زمستانی پهنای صورت اکباتان را پوشانده بود که دسته فاتح آبیها از روی قشون مغلوب خودروسازان رد شد تا رویاهای پیکان ترک بردارد و سربازان مغموم هوای پیروزی را از سر
به در کنند.
دیروز عصر در غرب پایتخت، ساپینتوی پرتغالی از تیمی رونمایی کرد که با ترس و بهت غریبه بود و نود دقیقه در کمین لحظهها نشست و بیآنکه اعتنایی به قضا و قدر کند پوست پیکان را کند. تیمی که حواس پیکان سواران را با پلنهای از پیش ترسیم شده پرت کرد و دو بار قلعه رقیب را به آتش کشید تا صدای شلیک گلولهها در مخمل سبز آن سوی تهران شنیده شود.
موسیو ساپینتو ناخدای پنجاهساله پرتغالی برای آنکه به منظرههای کور پایان دهد و افقهای روشن را فراروی مردانش بنشاند به سبک خود گردگیری کرد و پیکان را در جادهای سنگلاخی جا گذاشت تا در اندوه برناترین ارتش لیگ شریک شود و دست پر فاصله نیمکت تا رختکن را طی کند.
وقتی استقلال کمربند میانی خود را بست و مجوز پاگشایی را از شکارچیان خام پیکان گرفت، راه برای رسیدن به اسکله خوشبختی هموار شد و رسیدن لاجوردیها به بالای جدول به سادهترین رویداد سهشنبه بدل گردید. به عبارت سادهتر مسافران پیکان وقتی زخم برداشتند که قلب میدان را دو دستی تقدیم حریف کردند و برای رسیدن به قفس توری آبیها زمان درازی را صرف کردند.
آن سوتر یک باشوی بیبدیل و ده توپچی پراشتهای دیگر کافی بود تا قیامتی برپا شود و جنگجویان پایتخت به روی همای سعادت آغوش بگشایند.
دیروز دو بار پیکان زانو زد و چندین بار تا مرز استیصال رفت تا معلوم شود با حریف چغر و بد بدنی مواجه شده و توان فرار از سیاره آبی را ندارد. دیروز استقلال پای در پای و پایکوبی و رقص در آواز را تمرین کرد تا اگر در واپسین روزهای لیگ جام به رویش لبخند زد مضطرب نشود و دست خالی سراغ جشن را نگیرد.
حالا با این نتیجه رقابت نفس گیر در صدر به اوج رسیده و هیچ کس نمیداند از میان سه مدعی تا بندندان مسلح کدام تیم مردن را از یاد خواهد برد و کدام سکاندار با چتری در انتهای خیابان سراغ رستگاری را خواهد گرفت و به جمعیتی انبوه شادباش خواهد گفت.
صبر میکنیم تا ببینیم در پایان این مسیر رنجآور خندههای کدام قشون موج برخواهد داشت و جام به سمت کدام ویترین پرواز خواهد کرد؟ باور کنید به ساقها اعتمادی نیست و نمیتوان به ضرس قاطع از حالا شجره نامه قهرمان را ترسیم کرد.
منبع: آفتاب یزد