به گزارش سایت خبری پرسون، روحانی به هر دری زد تا ترامپ نتواند ایران را به زانو درآورد. روحانی در این مسیر پیروز شد. ترامپ شکست خورد، پروژه بازگشت به برجام را به دست دیپلماتهای خود داد تا همه چیز برای بهبود شرایط تغییرکند اما به هر تقدیر بازگشت به برجام به دولت بعدی واگذار شد. هرچند هنوز برجام نمرده و در کماست چرا که اخباری در مورد میانجیها و میانجیگریها در پرونده هستهای بین ایران و آمریکا به گوش میرسد. آن روزها روحانی محکوم میشد به غربگرایی و تمایل به دوستی با آمریکا و دوری از شرق. بعدها معلوم شد که نه روحانی غربگرا بوده و نه شرق رفیق شفیق است.
روایت یک؛ بدون دود و آتش و خون
بدون دود و آتش و خون روایت مذاکرات هستهای در دولت روحانی است. روایتی که نشان میدهد روحانی، ظریف، تخت روانچی، عراقچی به رغم تهمتهایی که به آنها زده شد تلاشهای زیادی را برای به سرانجام رسیدن توافق هستهای و لغو تحریمها انجام دادند. روایتی که پاسخ به بسیاری از چالشهایی است که مخالفان برجام در طول اجرای این توافق به دولت روحانی وارد میکردند. در کتاب «بدون دود و آتش و خون» که در ایران منتشر شده نیز به ماجرای تلاشهای مکرون برای دیدار روحانی و ترامپ اشاره شده است. روحانی میگوید: «وقتی اعلام کردیم که من به نیویورک میروم، اعضای 5 بعلاوه یک هم آمدند. مرکل که کمتر به نیویورک سفر میکرد، آمد. جانسون درحالی که وسط درگیریهای داخلی سیاسی بود، سریعا به نیویورک آمد و وزرای خارجی چین و روسیه هم در نیویورک حاضر بودند. اینجا واسطهگری رخ میداد که موضوع میان ایران و آمریکا حل شود. همه چیز آماده مذاکرات مستقیم بود. طرف آمریکایی هم خیلی ابراز میکرد که ترامپ بیصبرانه علاقهمند به دیدار است. اما احساس کردم که یکجای کار بهشدت لنگ میزند. ترامپ تاکید داشت که اول باید خبر دیدار را اعلام کنیم و بعد دیدار انجام شود. برای من روشن بود که ترامپ بازیگر است. او آدم عادی نبود. هر لحظه بازی میکرد. یک هنرپیشه قابل بود. نگران بودم که خبر دیدار را منتشر کند و بعد بازی را بههم بزند. ما میگفتیم که اول دیدار انجام شود و بعد خبرش منتشر شود و خلاصه کار به جایی رسید که گفتند دیدار انجام شود و وسط جلسه، خبرش هم اعلام شود. اما پیش از جلسه بازهم تیم ما به گفتوگو و مشورت مشغول شدند و در نهایت به این جمعّبندی رسیدیم که با ترامپ امکان گفتوگوی برابر و صادقانه وجود ندارد. طرفهای خارجی هم این را میدانستند. روحانی برای حل مسائل به نیویورک رفته بود و از این کلمات او نیتش پیداست: «اگر جای ترامپ، اوباما رئیسجمهور بود، قطعا به آن جلسه میرفتم.»
روایت دوم، کتاب خاطرات پمپئو
مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در کتاب جدیدش به نام «ذرهای عقبنشینی نکن: مبارزه برای آمریکایی که دوست دارم» به تلاشهای امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه برای برگزاری نشستی با حضور حسن روحانی و دونالد ترامپ اشاره کرده است. مطابق روایت این کتاب، مکرون همچنان به تلاشهایش ادامه میداده و هفتههای منتهی به نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2019 را به رایزنی برای اختصاص دادن نشستی میان ترامپ و حسن روحانی، رئیسجمهور ایران اختصاص داده است. پمپئو در کتاب خود عنوان کرد: «با وجود این، مکرون قبل از نشست مجمع عمومی با رئیسجمهور تماس گرفت و ادعا کرد که میتواند با روحانی دیدار کند، اما به شرطی که رئیسجمهور ترامپ ابتدا باید خواسته روحانی برای امضای یک سند خاص قبل از این نشست را امضا کند. بهخاطر میآورم که رئیسجمهور گفت هیچ چیزی را امضا نمیکند. مکرون گفت اگر امضایی در کار نباشد، دیداری هم در کار نخواهد بود.» او در ادامه مینویسد: «این مساله باعث آزردگی رئیسجمهور ترامپ نشد و او گفت که گزینههای فراوان دیگری در اختیار دارد و همه کارتها دست ماست. ترامپ میدانست که نردبان تنشها دست ما بود. مکرون مخالفت کرد و گفت که کارتها دست ایران است و به همین دلیل ما در این وضعیت قرار گرفتهایم.» پمپئو در این بخش به عصبانیت ترامپ اشاره کرده و مینویسد: «مکرون که هنوز عطش دیدار ترامپ ـ روحانی را داشت گفت که به سمت ایرانیها خواهد رفت تا از آنها بپرسد آیا بدون امضای این برگه کاغذ حاضر توسط رئیسجمهور آمریکا حاضر به دیدار با او هستند یا خیر. این باعث خشم ترامپ شد و گفت: بس کن! تلفن زدن به من را بس کن! از زنگ زدن به آنها و التماس دست بردار- مثل یک دختر کوچولوی ضعیف هستی. کشورت را اداره کن وگرنه جلیقه زردها این کار را خواهند کرد. به آنها بگو خودشان به من زنگ بزنند، خودت هم برو سراغ رسیدگی به جلیقهزردها.» پمپئو نوشته ترامپ گوشی را گذاشت. ایرانیها هرگز زنگ نزدند و فرانسه هم تلاشهایش برای میانجیگری را کنار گذاشت.
امضای طلایی که روحانی میخواست
روسای جمهور آمریکا همواره به دنبال دیدار با مقامات تهران بودند. در یاد داریم که کلینتون راهرو به راهرو به دنبال محمد خاتمی در سازمان ملل بود تا با وی دست بدهد و این روایت اخیر هم نشان میدهد ترامپ هم تمایل زیادی داشت که با روحانی دیدار کند. آنچه در اینجا مبرز است این است که آن روحانی که مخالفانش میگفتند که غربگراست و هستهای را فروخته، در دقیقه 90 به دنبال گرفتن امضای رئیسجمهور ترامپ بر سر یک سند طلایی بوده است. سند طلایی که قطعا با امضایی طلایی از سوی رئیسجمهور آمریکا میتوانست بسیاری از معادلات را تغییر دهد. ترامپ قصد دیدار داشت اما بدون امضا. روحانی هم گفت نه و این نه پاسخی است به تمامی تهمتهایی که به حسن روحانی وارد کردند. فارغ از این ماجرا سوالی که به وجود میآید این است که حسن روحانی شیخ دیپلمات چه سندی را در دست داشت که قبل از دست دادن با رئیسجمهور آمریکا امضای وی را پای آن میخواست؟!
آرمان ملی