به گزارش سایت خبری پرسون، او اگرچه در مصاحبۀ تازه با خبرگزاری فارس نام نبرده اما از نشانه ها و نشانیهایی که داده پیداست که منظور او کسی نمیتواند باشد جز محقق داماد و هرچند با ادبیات او سازگار است و چنین لحنی از او در قبال چهرههای شاخص سیاسی یا روحانی متفاوت مسبوق است ولی از دو نظر جای تعجب دارد.
اول این که روحانی پرآوازه و نواندیش، نه تنها نوادۀ آیتالله شیخ عبدالکریم حایرییزدی بنیانگذار حوزۀ علمیه قم و از خاندان مشهور محققداماد که خود، داماد خانوادۀ لاریجانی است یعنی شوهر خواهر همین آقای جواد لاریجانی. دوم هم این که هر چند در قبال حوادث بعد از 25 شهریور موضع گرفته و صریح هم بوده اما تعبیر خشونت مقدس یا قدسی را دربارۀ این اتفاقات و اعتراضات به کار نبرده است.
به نسبت نزدیک خانوادگی اشاره شد. نقل است که آیتالله میرزا هاشم آملی پدر آقایان جواد، فاضل، علی، صادق و باقر لاریجانی (به ترتیب سن) علاقۀ خاصی به داماد خود داشته و برادران محمد جواد (رییسان سابق دو قوۀ مقننه و قضاییه) نیز همواره احترام شایانی برای آیتالله محققداماد - (فراتر از نسبت خانوادگی - خواهر بزرگشان همسر اوست - و این که کودک و نوجوان بودند که وارد خانواده آنان شد بلکه به لحاظ فقهی و علمی) قایل بوده و هستند و از این رو واکنش و تقبیح و دستکم اظهار تأسف آنان خصوصا دکتر علی لاریجانی - در صورتی که جای تردید باقی نماند که چه کسی را مراد داشته- محتمل است.
[وقتی هم پدر جواد لاریجانی، روحانی و در تراز مرجعیت بوده و هم مادرشان روحانیزاده بوده (دختر آیتالله سید محسن اشرفی ) و هم برادرانش دامادهای آیتالله وحید خراسانی و شهید مطهری اند و خود، مثل سه برادر دیگر متولد نجف است، تصور یا انتظار این است که هر قدر هم اختلاف سیاسی یا تفاوت در مشرب فکری داشته باشد حرمت نگاه دارد اما چنین نکرده بلکه عنان سخن را رها ساخته تا نه تنها با برادرش علی متفاوت به نظر رسد که حتی با برادر دیگر (رییس سابق قوۀ قضاییه و رییس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام) چندان که دیدیم لحن آیتالله شیخ محمد یزدی در قبال آیتالله شبیری زنجانی را برنتافت. هر چند این احتمال ضعیف هم وجود دارد که چنین لحنی در پارهای اختلافهای قدیمی دو حوزۀ نجف و قم ریشه داشته باشد اما جواد لاریجانی روحانی نیست تا به عنوان برخاسته از سنت نجف در مقابل قم قرار بگیرد ضمن این که نجف معمولا از سیاست دوری جُسته و در این فقره او نه به علمای نجف که گویی به ادبیات محمود احمدینژاد تأسی کرده که خود را در مقابل خاندان لاریجانی توصیف میکرد.]
اما ببینیم محمد جواد اردشیر لاریجانی در مصاحبه با خیرگزاری فارس چه گفته است؟ او میگوید:
«یکی از مشکلات بعضی از دوستان اصلاحطلب، نخواندن است و یکی دیگر از مشکلاتشان خواندن و نفهمیدن است. جناح اصلاحات پشت این فتنه بوده و دُم خروس آن بیرون زده و همه این مسأله را میدانند اما متفکرین و تئوریپردازان اصلاحطلب خیلی بامزه هستند. به عنوان مثال گفته بودند جمعه روز پیروزی است و وقتی تشکیلات تبلیغات در آن سوی مرزها گفتند جمعه اتفاقی نیفتاد این آقایان عنوان کردند که این جشن، جشن جنبش است. واقعاً رو میخواهد این آقایان عدم توفیق خود را هم نیازمند جشن دانستهاند.
از این بالاتر همین آقایی است که صبحها با لاکان و فوکو و امثال این افراد صبحانه میخورد، گفته بود که این خشونتهایی که در خیابانها اتفاق میافتد نوعی "خشونت مقدس" است و قدسی است. این آقا اصلا نفهمیده که خشونت مقدس چیست من دلیل دارم که این حرف را میزنم.
خشونت قدسی، مفهومی بود که یک متفکر آلمانی به نام والتر بنیامین در ۱۹۲۰ آن را مطرح کرده بود. این متفکر آلمانی یک کتابی به اسم نقد کاپیتالیسم به عنوان یک دین دارد و یک کتاب هم به اسم نقد خشونت دارد که این دو کتاب خیلی قدیمی هستند. بنیامین در کتاب نقد کاپیتالیسم آورده که کاپیتالیسم یک فرقه مرتد مذهبی است؛ این فرقه از دل مسیحیت در آمده است. این متفکر آلمانی در کتاب خود آورده که کاپیتالیسم با قوانینی که درست کرده، کسی جرأت ندارد که از آن بیرون بیاید؛ خودشان انتخابات را مدیریت میکنند و ثروتمندان در این سیستم همه کاره هستند و قوانین هم بسیار محکم است. درست است که ما خودمان به شکل سکولار به این سیستم و نامزدها و کاندیداهای آن رای دادهایم و گرفتار این چنبره شدهایم. ما باید یک پروسه پاره کردن چنبر داشته باشیم. میگوید که ما به عنوان یک انسان که کاملاً سکولار و مادی است این حق را داریم که به طور فردی وارد عملیاتی شویم که فقط بخواهیم این چنبره را از بین ببریم.
پس آنچه که این متفکر آلمانی تحت عنوان خشونت مقدس مطرح کرده بود این خشونت قدسی در اصل متعلق به انسان است. انسان مختاری که نه تابع دین است و نه تابع هیچ چیز دیگری برای حیات مادی خود به طور شخصی و بدون ورود به هیچ برنامه ای دست به اقدامی اینچنینی میزند و این نظریه اساس تئوریهای آنارشیستی در آن زمان بوده است.
حال این شخصیت حامی اغتشاشات اخیر آنچه را که در خیابانهای ما با برنامهریزیهای منظم دیگران و با پول دیگران و با تبلیغات دیگران انجام شده را تحت عنوان خشونت قدسی مطرح میکند در حالی که مصداق خشونت قدسی این است که هیچ برنامهای ندارد و فرد تحت هیچ عنوان حاضر به یک ساختار جدید نیست فقط میخواهد یک قانونی را به صورت شخصی از بین ببرد.»
هر چند جواد لاریجانی نام نبرده اما چون اصطلاح «خشونت مقدس» یا خشونت با انگیزههای قدسی از تعابیر خاصی است که دکتر محقق داماد استاد دانشگاه شهید بهشتی (رییس سازمان بازرسی کل کشور در دوان مسؤولیت آیتالله بهشتی و آیت الله موسوی اردبیلی) به کار میبرد و به طیف اصلاحطلب هم منتسب میکند ( البته بیشتر در جریان اعتدال قرار میگیرد تا اصلاحات) اما جای تردید نمیماند که چه کسی را مد نظر دارد منتها نکتۀ قابل توجه این است که اگرچه سخنان آیتالله به تازگی بازنشر شده اما در واقع مربوط به سال 1396 است نه اعتراضات اخیر. هر چند بعد از مرگ مهسا امینی مواضع صریحی اتخاذ کرد.
به بیان روشنتر آنچه در فضای مجازی نشر یافته و جواد لاریجانی هم علیالظاهر به آن استناد کرده در «هشتمین همایش سلامت روان و رسانه با موضوع خشونت» در اول بهمن 1396 در سازمان جوانان هلال احمر ایراد شده که در آن گفته بود: «سیاهترین و دشوارترین خشونت، خشونتهای ناشی از انگیزههای قدسی و دینی است؛ یعنی، به نام خدا، آدمکشی کردن و برده سازی کردن و سر بریدن و به نام خدا اسیر و ویران کردن. تمام جنگهای تاریخ ناشی از خشونت بوده. هیچ خشونتی هم به تلخی خشونت مقدس نیست. ما نمونههای آن را در قرون وسطی دیدهایم که به نام خدا و دین چه کردند و متاسفانه هنوز هم ادامه دارد.
در همان سخنرانی منشأ تمام خشونتها را جهل دانسته و گفته بود: «منظور از جهل، نادانی و نفهمیدن مفهوم خدا و سوءبرداشت از مفاهیم قدسی است. اینها ناشی از کجاندیشی دین است، مفاهیم قدسی همه همینطور است که اگر درست فهمیده نشود، گمراهکننده میشود. چه باید کرد؟ باید وقت خودمان را برای پرورش اخلاق قبل از دینداری گذاشت.»
از آن سخنرانی به ویژه این بخش برجسته شد که :«من بهعنوان یک روحانی نسبتا سالخورده، از همه ملت ایران عذرخواهی میکنم. ما نتوانستیم اخلاق اسلامی را ارتقا ببخشیم و نسل امروز را مهربان و رحیم و بدون خشونت تربیت کنیم.»
چنان که اشاره شد البته در حوادث پس از 25 شهریور 1401 زودتر از دیگران تسلیت گفت و 8 نکته را یادآور شد و در 24 آذر هم نامهای به قضات نوشت و در آن ضمن تقبیح «تندرویهای روزهای آغازین پس از انقلاب» به مثابه «لکه چرکینی بر چهره حاکمیت اسلامی» قضات را به «رعایت دقیق آیین دادرسی کیفری به عنوان یکی از زیباترین رهآوردهای تمدن و خرد بشری» و توجه به «اصل انسانی - اسلامی احتیاط در دماء » توصیه و حتی «استدعا» کرد اما بحث خشونت قدسی را در این پیام/نامه پیش نکشید.
در پیام 26 شهریور هم آمده بود: «پاسخگوی اصلی کسانیاند که روزی به نام امربه معروف، تهمت و افترا و دروغ پردازی و هتک حرمت و سلب کرامت وحقوق انسانی را حلال و مجاز و حتی فریضه دانستند و ازین رهگذر عالمان را ملجم و جاهلان را مکرم ساختند.»
در آن پیام و در آن 8 نکته هم از خشونت مقدس یا خشونت قدسی سخنی به میان نیامده بود و به نظر میرسد آقای جواد لاریجانی به زمان ایراد آن سخنان توجه نکرده مگر آن که بگوید "مراد من دکتر محقق داماد نبوده" حال آنکه هیچ شخص دیگری نمیتواند منظور او باشد و نشانه و نشانی داده هر چند مشخص نیست در این صورت چرا از استناد یا نقل سخنان فیلسوفانی چون ژاک ماری لاکان در بحثهای هگل یا میشل فوکو در موارد دیگر با تعبیر «صبحانه خوردن» یاد کرده است؟
قابل درک است که محمد جواد لاریجانی میانهای با فلسفه نداشته باشد اما مصطفی محققداماد جدای این که مانند پدر و برادر او دروس حوزوی خوانده و مجتهد است، دانش آموخته فلسفه و حقوق دانشگاه تهران نیز هست در حالی که دکتری خود از دانشگاه کاتولیک لوون (UCL) را در رشتۀ حقوق بینالملل دریافت کرده و بیشتر به عنوان شخصیت حقوقی مطرح است تا فیلسوف و طعنه به رییس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران با تعبیر «کسی که با لاکان و فوکو صبحانه میخورد» در نوع خود قابل تأمل است.
منبع: عصر ابران