به گزارش سایت خبری پرسون، حسین قدیانی، وبلاگنویس انقلابی و فرزند شهید اکبر قدیانی در صفحه نوشت:
مصداق استفادهی ابزاری از شهدا فقط این نیست که آقایان کارنامهی ضعیف خود را پشت سبکترین تابوتها مخفی کنند؛ بدترش این است که هزینهی انجماد فکری خود را مدام از جیب شهدا بپردازند.
وقتی قرار است همهی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سهم خود را بگیرند، سهمیهی بنیاد شهید هم میرسد به کسی که معتقد است در وصیتنامهی شهدا چیزی جز اسلام دیده نمیشود. معالاسف همهی احکام اسلام را هم خلاصه میکنند در حجاب و نتیجه میگیرند که مسئلهی شهدا موی زنان بود.
در هر نظامی رئیس جایی مثل بنیاد شهید را از میان وطندوستترین عناصر انتخاب میکنند ولی اینجا جمهوری اسلامی است و ایران برای رئیس بنیاد شهیدش هیچ محلی از اعراب ندارد.
سؤال اینجاست: اگر برای شهدا فقط اسلام مهم بود، چرا باید از جان خود میگذشتند تا محمرهی عراق دوباره بشود خرمشهر ایران؟ در همان روزهایی که شهدا در اوج ملیگرایی به خط زدند تا بندر خوشنقش و نگار جنوب غرب کشور را از دست بعثیهای داعیهدار اسلام نجات دهند، همهی هم و غم شماری از سوپرانقلابیها چهار تا تار مویی بود که از روسری بعضی خانمها بیرون زده بود. لذا شهدا هم اگر از اسلام فقط پوستهی آن را میخواستند، عوض سهراه شهادت، عازم سهراه جمهوری میشدند تا برای تردد بدحجابها مزاحمت درست کنند. خوب است رئیس بنیاد شهید، افکار پوسیده و عقاید پلاسیدهی خود را به شهدا نسبت ندهد.
برای شهدا، ایران هم مثل اسلام عزیز بود و الا چه فرقی میکرد برایشان که شلمچه دست مسلمانهای عراق باشد یا مسلمانهای ایران؟ آری! جمهوری اسلامی همان نظامی است که در آن فرزند شهید باید جواب شبههافکنی رئیس بنیاد شهید را بدهد.
آقای قاضیزاده! شهدا روی حجاب حساس بودند ولی همهی حساسیتشان حجاب نبود.
حساسیت بیشتر شهدا روی این بود که مبادا یک عده جهل مرکب خود را با سوءبهره از خون مقدس مظلومترین بچههای این کشور تئوریزه کنند. بیخود نیست همان بیحجابهایی که هیچ احترامی برای شما و امثال شما قائل نیستند، جز به دیدهی احترام به شهدا نمینگرند. مبنا اگر اهداف پدران ما باشد، جای شما در آخرین صندلی حزب پایداری است، نه اولین صندلی بنیاد شهید. مسئلهی اصلیتر شهدا روی شما بود، نه موی زنان.