دانشجو در قاب سینما

امروز، روز دانشجو است؛ قشری که سینمای ایران به دلیل پرداخت‌های متفاوتی که از دانشجویان در موقعیت‌های مختلف داشته، بسیار به آنها مدیون است. در گزارش پیش روی تان نگاهی به ساخته های سینمایی سه دهه اخیر درباره دانشجویان داریم.
تصویر دانشجو در قاب سینما

به گزارش سایت خبری پرسون، تصویر دانشجو در سینمای ایران، تصویر آشنایی است. قدرمسلم از ابتدای دهه ۷۰ تا به امروز، دانشجو به پایه ثابت سینمای اجتماعی ایران تبدیل شده که متناسب با نوع سوژه، بهره‌برداری‌های متفاوتی از آنها به عمل آمده است.

البته به دلیل کثرت جمعیت دانشجویی کشور و استقلال و هویتی که این قشر در محاسبات اجتماعی دارند، چهره‌های متفاوتی از آنها در سینما به عمل آمده است. تصاویری که دانشجو را در ورطه‌های مختلف عشق تا طعمه، فعال سیاسی، جویای حقیقت و عرفان، مبارز و... نشان داده و این مسیر در هر عصر، با ظرفیت‌های بسیاری که در این قشر وجود دارد، از پرداخت‌های متفاوتی برخوردار بوده است.

با این حال، تاکنون ۳ دهه روایت‌گری از دانشجو در سینمای ایران به عمل آمده است که سبب شده تا برخی از این آثار حتی خود را تا اندازه‌های فیلم‌های ماندگار تاریخ سینمای ایران بالا بکشند.

در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به ۳ دهه متفاوت حضور دانشجو در سینمای ایران.

دهه ۷۰؛ دو نیمه متفاوت از دانشجو

سینمای ایران اگرچه پیش از انقلاب، وقع چندانی به مقام دانشجو نمی‌نهاد اما این تصویرگری به شکلی کج‌دار و مریز، از ابتدای دهه ۷۰ شکل گرفت.

تصویرگری که با فیلم‌هایی چون دیگه چه خبر، دیدار و پری در نیمه نخست این دهه آغاز شد. این تصاویر البته هیچ‌گاه دانشجو را در مقام یک کنش‌گر تعیین‌کننده قرار ندادند بلکه تنها به‌عنوان ابزاری در خدمت روایت بودند که مرجع فرهمندی آثار قلمداد نمی‌شدند و به این ترتیب، از ظرفیت‌های تعیین‌کننده و ماهوی این قشر، استفاده چندانی به عمل نیامد.

این خلا اما در نیمه دوم دهه ۷۰، تاحدودی پوشش داده شد و مطالبات مقام دانشجو، به‌عنوان خاستگاه هسته مرکزی داستان مورد توجه قرار گرفت. از جمله آثاری که در این برهه جلوی دوربین رفتند می‌توان به دوزن، دختران انتظار، متولد ماه مهر، اعتراض، نیمه پنهان و شب‌های تهران اشاره کرد.

در نیمه دوم دهه ۷۰ که سینمای اجتماعی شاهد یک پوست‌اندازی گسترده بود، کارگردانان بسیاری توانستند از ماهیت دانشجو، استفاده کرده و آن را در راستای مطالبات اجتماعی کشور بگنجانند. طبیعی است که در این روند، تصویر دانشجویان معترض یا دانشجویان زن‌سالاری که در یک جامعه مردسالارانه در شمایل یک مبارز ظاهر شدند، در صدر این تصویرگری‌ها قرار دارد.

البته باز شدن فضای پرداخت در سینمای اجتماعی آن سال‌ها، برگ برنده‌ای بود که سبب تثبیت پایه‌های جدیدی از این شکل روایت شد. هر چند که در همین فضا، برخی کارگردانان نیز ترجیح دادند تا با دستمایه قرار دادن روابط عاشقانه میان دانشجویان، تنها به این سطح از کارکرد پرداخته و آگاهانه وارد دیگر ابعاد این زیست‌بوم نشوند.

دهه ۸۰؛ دوره مانیفست‌های عاشقانه

در دهه ۸۰، کمی از التهابات مرتبط با زندگی دانشجویان کاسته شد و بیشتر، گونه‌ای استفاده ابزاری از مقام دانشجو به عمل آمد. در ابتدای این دهه، فیلم‌هایی چون شام آخر، نفس عمیق، بازنده و خوابگاه دختران تلاش کردند تا با بهره‌گیری از نام دانشجو، برخی مسائل حول زندگی جوانان را دستمایه قرار داده و بنابراین، آن استفاده دراماتیک و خلاقانه از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های دانشجو به عمل نیامد. البته که نمی‌توان در این سال‌ها از معدود آثار پیشرو نظیر به رنگ ارغوان به سادگی عبور کرد.

در ادامه این دهه اما این سطح پرداخت، از عمق بیشتری برخوردار شد و به آثار ماندگارتری تبدیل گشت. محیا، چهل سالگی، آناهیتا، دلشکسته و پایان‌نامه از جمله این آثار بودند که فارغ از نوع نگاه آنها به زیست دانشجویی، بر پایه ضرورت‌های زندگی دانشجویان به تصویر کشیده شد و طبیعی است که درام، دایرمدار این سبک زندگی و مسائلی است که مختص زندگی این قشر بود.

تا پایان دهه ۸۰، مقام دانشجو به عنوان یکی از ضرورت‌های مهم درام‌های اجتماعی کشور مطرح بود. سینما موفق شد تا از ظواهر معمول این قشر عبور کرده و با بهره‌مندی از پتانسیل‌های فرامتنی این قشر، آنها را به شکل جدی‌تری در امور روزمره اجتماعی دخیل کند. از برجسته‌سازی مطالبات آنها تا تعیین‌کنندگی در مقولاتی چون ازدواج که سبب پرش روایت از قالب سنتی این امور به شکل امروزی شد و ناخواسته موجبات ترقی سینمای اجتماعی به زعم خود را فراهم آورد.

دهه ۹۰؛ دوره پیشرو

با رسیدن به دهه ۹۰، نوع مطالبه‌گری‌های قشر دانشجو نیز جدی‌تر شد و از مفاهیم عامی چون ازدواج و کنش‌گر سیاسی به عمق بیشتری رسید. در تصویرگری سینمایی از دانشجو، وی پیشقراول معادلات اجتماعی قرار گرفته و نقش تعیین‌کننده‌ای در مناسبات اجتماعی روز کشور داشت.

در این دوره، آثاری چون دربند، خودزنی، طعم شیرین خیال، عصبانی نیستم، خانه دختر و سال دوم دانشکده من به تولید رسیدند که هر یک از آنها، جایگاه دانشجو را در مقام کنش‌گری تعیین‌کننده تثبیت کردند. این اظهاروجود، بسیار عمیق‌تر و تاثیرگذارتر از آن تصویری بود که از دانشجو در ۲ دهه قبلی ارائه می‌شد و به همین دلیل، آثار این حوزه، با بیشترین میزان اقبال مواجه شد و برخی از آنها حتی توانستند فراتر از مدیوم سینما، به زندگی‌های روز رسوخ کرده و نقل محافل شوند.

درواقع کارگردانان دهه ۹۰ تلاش کردند تا با برجسته‌سازی مقام دانشجو، به آن زوایایی بپردازند که تاکنون کمتر از این قشر نشان داده شده بود. ریزبینی‌های نسل جدید سینمای اجتماعی، به حیطه دانشگاه نیز ورود کرد و سبب شد تا سوژه برخی از این آثار، بکری ویژه‌تری داشته باشد.

امروز اما دانشجو، به یکی از ارکان اصلی سینمای اجتماعی تبدیل شده که می‌توان درخواست‌های بسیاری را از زبان آنها مطرح کرد. این فعلیت سبب شده تا دانشجو از دوقطبی رایج سیاست‌زدگی و انسانی که مدام در طمع عشق قرار گرفته، خلاص شده و به یک سوژه چندبعدی برای سینماگران کشور تبدیل شود؛ سوژه‌ای که قطعا طی سالیان آتی، کارکردهای دیگری از آن مطابق با تغییر جامعه این سال‌ها، بر روی پرده نقره‌ای خواهد نشست.

منبع: ایسنا

440989

سازمان آگهی های پرسون