به گزارش سایت خبری پرسون، مریم کاووسی اظهار کرد: دزدی از با سابقهترین جرایم بشری است که در جوامع مختلف به شیوههای گوناگون دیده میشود.
وی ادامه داد: یک دزد با توجه به موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه مورد مجازات قرار گرفته و دادگاه و زندان انتظار او را میکشد، اما سؤال اینجاست مجازات و زندان بدون پی بردن به علل دزدی شخص و سعی در فراهم کردن شرایط مناسب برای اصلاح او چه نتیجهای دارد؟
کاووسی با اشاره به اینکه فقر، بیکاری و اعتیاد سه عامل مهم در ایجاد انگیزه برای دزدی هستند، عنوان کرد: از دیگر عوامل اجتماعی و اقتصادی میتوان به مواردی مانند فقر فرهنگی، نابرابری اجتماعی، محیط خانواده، معاشرت با دوستان ناباب و مهاجرت از روستاها به شهرها، اشاره کرد.
وی با اشاره به اینکه فردی که دزدی میکند به هنجارها، رسمها، سنتها و قوانین و ارزشهای فرهنگی جامعه تجاوز میکند، بیان کرد: فقر فرهنگی نقش اساسی در ایجاد جُرم دارد، دزدان اکثراً بیسوادند و بیسوادان در اثر فقدان امکانات رشد فکری، برای پیشرفت و ترقی خود از شیوههای دیگر فرهنگی مانند توانمندیهای جسمی بهره میگیرند.
این روانشناس با اشاره به اینکه طبقاتی بودن جامعه و نابرابریهای اجتماعی، شهرنشینی و زاغهنشینی، گسترش بیرویه شهرها و انبوه جمعیت هردو از عوامل جرمزا هستند، تصریح کرد: فرزندان خانوادههای بزهکار، آمادگی زیادی برای بزهکار شدن دارند.
کاووسی با اشاره به اینکه تأثیری که فرد از دوستان و همسالان خود میگیرد، غیرقابل انکار است، افزود: افرادی که اقدام به دزدی میکنند معمولاً با دوستان ناباب حشر و نشر دارند.
وی عنوان کرد: جوانان و خانوادههایی که به انتظار زندگی بهتر راهی شهرها میشوند، در مشکلات فراوانتری غرق میشوند و چون به خواستههای خود نمیرسند، به کارهای خلاف و غیر قانونی کشیده میشوند.
این روانشناس با اشاره به اینکه عامل مهم دیگری که بسیاری از مردم و مجریان قضایی از آن غافلاند، عوامل روانی - عاطفی است، اضافه کرد: بسیاری از افراد بزهکار دچار آسیبهای روانی بوده و از لحاظ شخصیتی مشکل دارند، آمارها نشان داده که اکثر افرادی که دست به سرقت میزنند دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند.
کاووسی با اشاره به اینکه میزان احساس مسئولیت، رعایت اخلاقیات یا ملاحظه حقوق و خواستههای دیگران نزد این افراد کم است، ادامه داد: رفتار این افراد سراسر زیر نفوذ نیازهای شخصی خودشان صورت میگیرد، به عبارت دیگر گرفتار کمبود یا ضعف وجدان، فقدان احساس گناه، خودمحوری، نگرش درنده خویی نسبت به دیگران، بیاحساسی و بیتفاوتی نسبت به حقوق دیگران به صورت دروغ، دزدی، کلاهبرداری، اختلاس و تخریب اموال مردم هستند.
وی افزود: این قبیل افراد غالباً مردمانی جذاب، گیرا و باهوش هستند، حتی ممکن است شغلهای ارزندهای به دست آورند اما در این شغلها دوام نمیآورند و بدهکاری بالا آورده و دست به اختلاس و دزدی میزنند، وقتی گرفتار قانون میشوند، تنبیه، تغییری در رفتار آنان ایجاد نمیکند، این نوع شخصیت یکیاز شدیدترین و جدیترین اختلالهای روانی است و واقعاً نیاز به درمان دارد.
این روانشناس تصریح کرد: از دیگر علل و انگیزههای روانی و عاطفی دزدی نیز میتوان به فقر عاطفی، ناکامی، حسادت، تجربههای دوران کودکی و پرخاشگری، احساسا ناامنی، خودنمایی و محبت زیاد اشاره کرد.
وی با اشاره به اینکه افراد مبتلا به دزدی بیمارگون، تکانههای دزدی را به صورت خود ناهمخوان تجربه میکنند و میدانند که این عمل، نادرست و بیمعنی است، عنوان کرد: چنین شخصی غالباً از دستگیر شدن واهمه دارد و اغلب نسبت به این سرقتها احساس افسردگی یا گناه میکند.
کاووسی اضافه کرد: اختلالهای خُلقی به ویژه افسردگی عمده، اختلالهای اضطرابی، خوردن و شخصیت و سایر اختلالهای کنترل تکانه ممکن است با دزدی بیمارگون رابطه داشته و باعث مشکلات قانونی، خانوادگی، شغلی و شخصی شود.
منبع: ایسنا