به گزارش سایت خبری پرسون، محسن پاکآیین در یادداشتی نوشت: ابتدا از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷ به عنوان نخستوزیر و رئیس حزب لیبرال دموکرات حضور داشت و سپس از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۰ در همین سمتها بو. او به عنوان اولین نخستوزیر ژاپن پس از انقلاب به ایران سفر کرد. پیش از این یادداشتی درباره تحلیل سفر او به ایران با عنوان انتظار حداقلی از سفر آبه نوشته ام.
ترور نخست وزیر ژاپن در سرزمین آفتاب و کشوری که امنیت آن زبانزد است، اتفاقی مهم در تاریخ ژاپن است. بعد از سال 1960 میلادی تاکنون هیچ مقام سیاسی در ژاپن ترور نشده بود. در سال 1960 هم «اینجیرو آسانوما»، رئیس حزب سوسیالیست ژاپن، به دست یک ملیگرای افراطی که روان پریش بود، به نام یاماگوچی اوتویا و به وسیله یک نوع شمشیر سنتی ژاپنی به قتل رسید.
بعد از ۶۲ سال اینک جهان، شاهد ترور «آبه» است. معمولا در ژاپن خشونت و جنایت جایگاهی نداشته است. در طول سال نیز میانگین جنایت ها به ده نفر بیشتر نمی رسد. این در حالی ست که در این کشور آزادی سلاح نیز وجود ندارد. تنها سلاح ساچمه ای فقط برای افراد آموزش دیده مجاز است که این نیز نیازمند مجوزهای لازم است.
به نظر می رسد مبارزات انتخاباتی که در ژاپن در فضای باز و آزاد متدوال بوده است و در این فضا رهبران احزاب برنامه های خودشان را به صورت آزادانه ای مطرح می کردند، از این پس دستخوش فضای امنیتی جدیدی در این کشور برای حفاظت از جان سیاستمداران خواهد شد.
این که برای نخستین بار یک ژاپنی برای حذف مخالف خود از سلاح نظامی استفاده می کند، برای فرهنگ سیاسی ژاپنی موضوع تازه ای است. اگرچه هنوز از انگیزه های فرد ضارب اطلاعات دقیقی منتشر نشده، اما پیش بینی می شود که در آینده با ژاپنی روبرو خواهید بود که فضای اجتماعی و سیاسی آن در فضای امنیتی رقم خواهد خورد. هم برای اتباع ژاپنی و خصوصا برای اتباع دیگر کشورها که در ژاپن زندگی می کنند، این فضا به نوعی سختگیرانه تغییر خواهد کرد.
از سویی این ترور نشان داد که هیچ کشوری در جهان از مساله تروریسم مصون نیست و همه کشورهای جهان باید به طور جدی با این پدیده شوم مقابله بکنند . پدیده ای مانند داعش و القاعده که متاسفانه در مقاطع زیادی توسط قدرت های بزرگ از جمله آمریکا هم خصوصا در منطقه غرب آسیا مورد حمایت قرار گرفته است. لذاست که این کشورها باید مبارزه هماهنگ با مساله تروریسم را جزو سیاست های اصلی خود قرار دهند.