به گزارش سایت خبری پرسون، فریبرز ناطقی الهی استاد نمونه کشور در مهندسی سازه در یادداشتی نوشت: خبر ها را مرور می کردم به خبر زیر رسیدم سریع از روی آن گذشتم. بعد یادم افتاد آن ٣١٠ گرم و ٩ و ١١ آیا با هم می خورد یا مثل برخی خبرها ...
اصل خبر: دولت مابهالتفاوت قیمت نان را پرداخت میکند
صیامی مدیرکل دفتر آینده پژوهی وزارت اقتصاد: بطور متوسط هر فرد ایرانی روزانه ۳۱۰ گرم نان مصرف میکند و تقریبا میزان مورد نیاز کشور در سال ۹ میلیون تن گندم است. بر اساس آمار، در حال حاضر حدود ۱۱ میلیون تن گندم در کشور مصرف میشود و این شکاف نشان از قاچاق و ضایعات است.
خب حل و فصل هر چیز محاسباتی، کمی برای من ساده تر از بقیه مطالب به نظر می آید؟
١) ٣١٠ گرم نان مصرفی میانگین مردم ایران
٢) ٨٠،٠٠٠،٠٠٠ ایرانی
٣) ٣٦٥ روز در سال
بله ٩ میلیون تن صحیح است. بعد کمی دقت کردم با ثابت بودن بند (٢) و (٣) نسبت ١١ به ٩ همان مقدار گرمی خواهد بود که بر اساس آن این همه جار و جنجال در مورد آرد و نان و پرداخت
مابه التفاوت و ... در کشور بپا شده است.
یعنی ١/٢٢ که در ٣١٠ ضرب شود می شود ٣٧٨ گرم !؟ که مابه التفاوت آنها می شود ٦٨ گرم برای هر فرد به طور میانگین !!! حال رجوع کردم به چانه !؟ خمیر نان های ایرانی مثلا بربری ٦٠٠ گرم و سنگک ٦٥٠ گرم ! ترسم برداشت که این همه هیاهو برای ٦٨ گرم ! یعنی آیا آن محاسبه میانگین آینده پژوهان محترم ! نمی توانسته ٦٨ گرم اشتباه در برآوردها داشته باشد ! مثلا هر ایرانی در روز به جای نصف بربری (مطمتنم بیشتر است)، نصف بعلاوه یک خط بربری بخورند و این از چشم عزیزان دور مانده باشد و آن وقت نیازی به این همه داستان نباشد!
حال باید چندین قانون و تبصره و سیستم محاسباتی برای آنهایی که بیشتر از میانگین می خورند و آنهایی که کمتر می خوردند و سپس طراحی سیستم پرداخت و نحوه پرداخت، بعد از آن سیستم نظارت بر اجرای درست، تعزیرات و طراحی سیستم شکایات و رسیدگی و ... خلاصه چه عرض کنم تا موضوع رسانه های معاند شدنو و سپس جوک های فضای مجازی که به فلان کس در روز ٢٧ آبان دو تا ٦٨ گرم حساب کردید و ... و بدتر از همه چالش نظام پرداختی کشور برای کنترل این اضافه پرداخت (مابه التفاوت) با حداکثر و حداقل حقوق های قابل پرداخت در نظام پرداخت کشور ! خارجی ها یک مثل بامزه دارند و می گویند ! Get Real (به خودت بیا!)
ناگهان نگران آینده کشور با این نوع پژوهش ها شدم، قاچاق و ضایعات بزرگتری در کشور به ذهنم می آید! الله اکبر
در همین وادی یاد داستان با مزه دیگری افتادم. روزی فردی بسیار خطا کار و گناهکار با زنگوله هایی که به پاهایش وصل کرده بود وارد کلیسا و خدمت پدر روحانی برای توبه رسید. کشیش به او گفت گناهت چه بوده ؟ او شروع کرد به اعتراف درباره انبوهی از گناهان بزرگ اعم از ... پدر روحانی با مهربانی به او گفت کار بسیار مشکلی است با این همه فسق و فجور و معصیت ولیکن به هرحال من از خداوند برای تو طلب آمرزش می کنم! حال بگو ببینم داستان این زنگوله ها چیست؟ او پاسخ داد برای اینکه وقتی راه می روم مورچه ها کنار بروند و باعث اذیت آنها نشوم !؟
ناگهان نگران آینده کشور با این نوع پژوهش های آینده محور در کشور شدم، قاچاق و ضایعات بزرگتری در کشور در حال حاضر در ذهنم است! الله اکبر