ماجرای تمرین آواز «علیرضا قربانی» در کوه

گفت و گو با علیرضا قربانی خواننده موسیقی کلاسیک و دستگاهی را که به تازگی با رادیو اینترنتی «ROQE» انجام داده بخوانید.
تصویر ماجرای تمرین آواز «علیرضا قربانی» در کوه

به گزارش سایت خبری پرسون، علیرضا قربانی خواننده موسیقی کلاسیک و دستگاهی به تازگی مصاحبه‌ای با رادیو اینترنتی «ROQE» انجام داده است که ویدیو و صوت این مصاحبه در صفحه رادیو اینترنتی «ROQE» در یوتیوب موجود است.

در این گزارش قصد داریم به مهم‌ترین پاسخ‌ها و صحبت‌‌هایی که علیرضا قربانی در گفتگو با ژیان گوینده و مجری این رادیو انجام داده است، بپردازیم.

ژیان: به نظر می‌آید که چند ماه بسیار شلوغ و پرکار را پشت سر گذاشته اید، بالغ بر یک ماه گذشته در «NFT» یک قطعه ثبت کردید و چندین قطعه را هم برای پروژه جدید خود به نام «راز آواز» بیرون دادید. درباره فعالیت‌های موسیقایی جدید خود توضیح دهید و اینکه آیا استراحت هم می‌کنید؟

قربانی: برای هر موزیسینی، موسیقی عشق اصلی زندگی او است، برای من هم همین شکل است. هر زمان که تصمیم می‌گیرم یک قطعه جدید منتشر کنم یا یک کنسرت برگزار کنم، بسیار هیجان زده می‌شوم، سریع تصمیم به شروع یک پروژه جدید را می‌گیرم و برای تهیه یک آلبوم یا تک آهنگ جدید آماده می‌شوم یا برای برگزاری کنسرت در ایران و یا خارج از ایران برنامه ریزی می‌کنم و یا حتی امکان دارد که چندین پروژه را کنار هم انجام دهم که نیاز به برنامه‌ریزی بیشتری برای فعالیت‌های موازی داریم.

ژیان: درباره ۴۵ اجرایی که قبل از کرونا در تهران روی صحنه بردید برای ما بگویید، درباره تجربه آن شب‌ها و اجرای کنسرت «با من بخوان» توضیح دهید.

قربانی: «با من بخوان» پروژه قبلی من بود که با آهنگسازی حسام ناصری همراه شد. زمانی که این پروژه شروع شد به این فکر کردیم که چگونه یک اتفاق جدید را با ترکیب سازهای موسیقی مانند سازهای آکوستیک و الکترونیک و البته موسیقی محیط رقم بزنیم. بعد از رسیدن به یک طرح و ایده واحد، چند تک آهنگ را منتشر کردیم و یک کنسرت در تهران روی صحنه بردیم. در تبلیغات این کنسرت از مردم دعوت کردیم تا به کنسرت بیایند و با خواننده هم صدا شوند و از ترانه‌های ماندگاری مانند «از خون جوانان وطن» هم در اجراها استفاده کردیم که مردم بتوانند به راحتی با من هم آواز شوند. بعد از کنسرت اول با واکنش‌های خیلی خوبی رو به رو شدیم که مردم از ما می‌خواستند اجراهای بیشتری را روی صحنه ببریم. این درخواست‌ها و استقبال‌ها تا ۴۵ شب اجرا ادامه داشت و در آخر کرونا باعث شد که این اتفاق دیگر ادامه پیدا نکند.

پروژه «با من بخوان» مرا به آرزویم رساند

ژیان: زمانی که یک پسربچه کوچک بودید، تصور می‌کردید ۴۵ شب در تهران اجرا کنید و تمام بلیت‌های کنسرت شما به فروش برسد و تنها کرونا این قدرت را داشته باشد که برای ادامه این روند اجراها مانع شود؟

قربانی: از کودکی اجرای روی صحنه رویای من بود، اینکه بتوانم سه تا چهار ماه از سال روی صحنه باشم و برای مردم بخوانم، بزرگترین خواسته من در حوزه موسیقی بود که خوشبختانه با پروژه «با من بخوان» به آن رسیدم.

ژیان: از چه زمانی متوجه شدید که صدای بسیار خوبی دارید؟

قربانی: اولین نفری که متوجه شد صدای خوبی دارم، مادرم بود، این کشف استعداد باعث شد که مانند همه خواننده‌های حرفه‌ای از سنین پایین یعنی ۶ یا ۷ سالگی خواندن را شروع کنم و مادرم در این مسیر بسیار به من انگیزه داد و دوست داشت که خواننده‌ای حرفه‌ای شوم.

در دبستان هر روز به اول صف می‌رفتم و قرآن می‌خواندم و در گروه سرود مدرسه به عنوان تکخوان حضور داشتم و خانواده‌ام که هیچ کدامشان خواننده نبودند از من می‌خواستند که به کلاس آواز بروم و موسیقی را حرفه‌ای دنبال کنم. البته از پدرم شنیده‌ام که پدربزرگ من صدای خوبی داشت و شاید من این صدا را از او به ارث برده‌ام.

هفته‌ای دو تا سه بار برای تمرین آواز به کوه می‎‌رفتم

ژیان: طبق تحقیقاتی که درباره شما انجام داده‌ام، متوجه شدم که برای تقویت صدای خود به طبیعت و کوه می‌رفتید و در آنجا آواز می‌خواندید، درباره این اتفاق بیشتر توضیح دهید؟

قربانی: این اتفاق به زمانی برمی‌گردد که زیر نظر استادان موسیقی آموزش می‌دیدم. بین خواننده‌ها و هنرجویان موسیقی و آواز مرسوم است که برای تقویت صدای خود به کوهستان بروند. این اتفاق برای من مزیت‌های زیادی داشت و مانند یک ورزشکار حرفه‌ای برای بالا بردن قدرت شش‌ها و تقویت نفس کشیدن، تلاش می‌کردم. در هفته دو یا سه بار به درکه، دربند و توچال می‌رفتم و هربار بین ۳ تا ۵ ساعت تمرین انجام می‌دادم. هم ورزش بود و هم تمرین آواز و متاسفم که به دلیل مشغله‌ کاری در حال حاضر نمی‌توانم به کوه بروم.

استاد بنان و استاد ایرج مشوق من برای خوانندگی بودند

ژیان: شما از اول به موسیقی سنتی و کلاسیک علاقه داشتید؟

قربانی: زمانی که موسیقی را در ایران آغاز کردم، تنوع موسیقایی زیادی در سبک‌های موسیقی وجود نداشت و این شرایط حق انتخاب زیادی را برای من فراهم نمی‌کرد. آن زمان استاد بنان جزو بهترین خواننده‌های ایران بود و من با شنیدن صدای ایشان شیدا می‌شدم و صدای استاد بنان من را به سمت این سبک از موسیقی تشویق کرد. استاد غلامحسین بنان هم موسیقی کلاسیک را با یک ارکستر بزرگ اجرا می‌کردند و من شیفته کار ایشان شدم.

من بعد از استاد بنان به صدا و نوع خواندن استاد ایرج خواجه امیری بسیار علاقه داشتم. ایشان در تکنیک و خوانش بسیار حرفه‌ای بودند و هستند و توانایی بهترین اجرا را در صدای زیر و بم در نت‌های مختلف موسیقی داشتند و تمام این زیبایی‌ها در صدای استاد ایرج و استاد بنان من را به سمت خواننده شدن در سبک موسیقی سنتی و کلاسیک جذب کرد.

ژیان: درباره تجربه اجرا و خواندن در ارکستر ملی ایران در سن ۲۷ سالگی برای ما بگویید.

قربانی: من در سن ۲۷ سالگی در کلاس‌های استاد تجویدی درس آواز و شناخت ردیف‌های موسیقی را می‌آموختم. ایشان از شنیدن صدای من در اولین جلسه از تدریس خوشحال شدند و به استاد فخرالدینی تماس گرفتند و با مشورت ایشان برای حضور در ارکستر ملی ایران به عنوان تک خوان معرفی کردند و من از آن زمان تجربه بزرگ و مهم اجرا در ارکستر ملی موسیقی ایران را به کارنامه خود اضافه کردم.

اولین بار که برای تمرین و البته راستی آزمایی به محل تمرین ارکستر ملی ایران رفتم، با اعتماد به نفس بالا و همیشگی خودم سه قطعه از موسیقی سنتی ایرانی را که همه شنیده بودند، اجرا کردم و بسیار مورد تشویق استاد فخرالدینی و حاضران در سالن قرار گرفتم.

ژیان: تا به حال روی صحنه احساسی شده‌‌اید؟

قربانی: خیلی کم پیش می‌آید چون در لحظه باید حواسم را به نُت، ترانه و شعر، اجرای درست و… جمع کنم. به خاطر دارم زمانی هم که همسر استاد فخرالدینی فوت کرد، چند هفته بعد از آن یک اجرا برای ارکستر ملی ایران داشتیم و شب اجرا استاد پشت سر من ارکستر را رهبری می‌کردند، وسط اجرا متوجه شدم که ایشان به پهنای صورت اشک می‌ریزند و گریه می‌کنند و من هم تحت تاثیر آن شرایط قرار گرفتم و گریه کردم و برای لحظه‌ای فضای سالن کاملا در غم و اندوه فرو رفت.

در موسیقی کشورهای شرقی و آسیایی مانند موسیقی ایرانی، هندی یا قوالی پاکستان و افغانستان، بخش مهمی از آنچه که خواننده برعهده دارد، به خصوص کسی که با تجربه است و در اجرای روی صحنه توانایی دارد، اجرای موسیقی لحظه است. براساس واکنش‌هایی که از مخاطب و همکارانش دریافت می‌کند و حال و هوای معنوی خود، شرایط اجرا برای او متفاوت می‌شود و برای همین نوع شعر و ترانه را هم براساس حس و حال خود انتخاب می‌کند.

انتشار آثارم در «NFT» ادامه دارد

ژیان: در پایان می‎‌خواهم که از فعالیت‌های جدید خود مانند پروژه «راز آواز» و قرار دادن قطعه‌ها در «NFT» برای ما بگویید.

قربانی: من همیشه از رویدادهای مدرن در موسیقی استقبال کرده‌ام. به یاد دارم که جزو اولین کسانی بودم که در بین هم‌نسلان خودم در حوزه موسیقی، تیتراژ یک سریال تلویزیونی را اجرا کردم و از سازهای غربی در آنسامبل ایرانی بهره بردم. اصولا در قید و بند محدودیت‌ها و تصورات سنتی در موسیقی نبودم. در همین راستا با «NFT» هم آشنا شدم و با کمک جمعی از دوستان و همکارانم، قطعه «روزگار قریب» را با تنظیم و اجرایی جدید در این بستر منتشر کردم. این پروژه هنوز تمام نشده است و سعی دارم فعالیت‌های بیشتری در «NFT» انجام دهم.

ایده اصلی پروژه جدید و آلبوم «راز آواز» را هم براساس ایده حسام ناصری آهنگساز پروژه «با من بخوان» شروع کردیم و قصد داریم که با یک ارکستر با سازهای کاملا غربی و با استفاده از آواز کاملا سنتی، دستگاهی و اصیل ایرانی، شرایط اجرای آواز ایرانی را در تمام دنیا به صورت زنده با گروه‌های کوچک و ارکسترهای بزرگ موسیقی فراهم کنیم تا دسترسی به موسیقی و آواز ایرانی برای تمام مردم جهان و ایرانیان مقیم در دیگر کشورها آسان شود.

علیرضا قربانی در این مصاحبه کاملا انگلیسی صحبت می‌کرد و در بخشی از صحبت‌های خود برای انتقال بیشتر و دقیق‌تر نظر خود با مجری برنامه که فارسی بلد بود، فارسی گفتگو می‌‎‌کرد.

394820

سازمان آگهی های پرسون