به گزارش سایت خبری پرسون، چند روز پس از جانباختن مرد فداکار جاسکی که برای نجات زنی همراه با 2 فرزندش به دریا زده بود، دختر 7ساله مرد فداکار هنوز در شوک مرگ پدرش به سر میبرد و این حادثه تلخ را باور ندارد. این در حالی است که حالا جزئیات بیشتری از فداکاری این مرد منتشر شده است.
عصر روز سوم اسفند امسال مردی به نام حسین حیدرینژاد که از صیادان محلی در ساحل سوروی بندرعباس بود، چند نفر را برای گردش در دریا سوار قایق کرد. 3نفر از سرنشینان قایق شامل زنی جوان و 2فرزند خردسالش بودند. بعد از طی کردن مسافت کوتاهی در دریا ناگهان قایق چند تکان شدید خورد و 2 کودک خردسال که مشغول بازیگوشی بودند در یکی از این تکانها به داخل دریا سقوط کردند. آنها که شنا کردن بلد نبودند دست و پا میزدند و کمک میخواستند. وضعیت آنها هر لحظه وخیمتر میشد و اگر کسی به کمکشان نمیرفت ممکن بود جانشان را از دست بدهند. در چنین شرایطی بود که حسین به داخل دریا پرید. 2 کودک در همین زمان کم زیر آب رفتند و حسین برای نجات آنها باید زیر آب را جستوجو میکرد. او دریانورد کارکشتهای بود و بارها افراد زیادی را نجات داده بود. این بار هم با همه وجود تلاش کرد تا 2 کودک را پیدا کند. او در آب شور دریا که نمیتوانست چشمانش را باز کند با همه وجود دنبال بچهها میگشت اما انگار آنها ناپدید شده بودند. هرچه تلاش میکرد فایدهای نداشت و 2 کودک که تا همین چند لحظه قبل جلوی چشمانش بودند دچار سرنوشت نامعلومی شده بودند. با وجود این حسین به تلاش خودش ادامه داد و توانست بعد از حدود نیم ساعت جستوجو در دریا 2 کودک را پیدا کند. درست در همین لحظات که حسین بچهها را گرفته بود و میخواست آنها را به قایق برساند، مادر آنها که در این مدت بیتابی میکرد و هنوز نمیدانست بچههایش در چه وضعیتی هستند، طاقت نیاورد و خودش را به دریا انداخت. حسین که دقایق زیادی زیر آب بود و برای نجات بچهها تقلا کرده بود وقتی شرایط مادرشان را دید، ابتدا بچهها را به قایق رساند و دوباره به دریا پرید تا این بار زن جوان را نجات دهد. بعد از حدود 30دقیقه تلاش زیر آب دیگر توانی برای حسین باقی نمانده بود اما او با همه توان تلاش کرد تا زن جوان را نجات دهد و دقایقی بعد او را از آب بیرون کشید اما خودش که آب دریا ریهاش را پر کرده بود و رمقی برایش باقی نمانده بود در دریا گرفتار شد.
شرایط هولناکی بود. مرد فداکار با وجود اینکه توانسته بود 3نفر را از مرگ حتمی نجات دهد اما خودش در یک قدمی مرگ قرار داشت. چند نفر از افراد محلی وقتی متوجه ماجرا شدند خودشان را به محل حادثه رساندند اما دیگر کار از کار گذشته بود. آنها توانستند حسین را از آب بیرون بکشند و دقایقی بعد او به بیمارستان منتقل شد.
پزشکان بیمارستان در معاینه اولیه اعلام کردند که حسین فاقد علائم حیاتی است. با وجود این آنها حدود یک ساعت عملیات احیا را روی او انجام دادند تا اینکه سرانجام نبض حسین برگشت و قلبش به شکلی ضعیف شروع به تپش کرد. با وجود این سطح هوشیاریاش بسیار پایین بود. فقط یک معجزه میتوانست مرد فداکار را به زندگی برگرداند اما 24ساعت بعد همه امیدها برای زنده ماندن حسین ناامید شد و او روی تخت بیمارستان جانش را از دست داد.
بی قراری دختر برای پدر
حسین اهل و ساکن جاسک بود و برای کار صیادی به بندرعباس آمده بود. ساعتی قبل از این حادثه او با همسر و دخترش تلفنی صحبت کرده بود و قرار شد آنها یک روز بعد برای دیدن حسین به بندر بیایند. یعنی درست روزی که حسین جانش را از دست داد. یکی از اقوام این مرد در اینباره میگوید: حسین همیشه عادت داشت وقتی زن و بچهاش میخواستند به بندر بیایند به استقبالشان میرفت. اما این بار روی تخت بیمارستان بود. وقتی همسر و دختر 7ساله او به نام زهرا به بندر رسیدند از اینکه حسین آنجا نبود تعجب کردند و نمیدانستند او در چه شرایطی به سر میبرد. وقتی زهرا کوچولو سراغ پدرش را گرفت به او گفتند که در دریا مشغول کار است و چند ساعت دیگر برمیگردد. او که انگار دلشوره داشت خواست تا با پدرش تلفنی صحبت کند اما به او گفتند پدرش در جایی است که تلفن آنتن نمیدهد.او ادامه میدهد: چند ساعت بعد وقتی زهرا دوباره سراغ پدرش را گرفت به او گفتند پدرت دستش شکسته و بیمارستان است. در این شرایط بود که همسر و دختر حسین به بیمارستان رفتند و آنجا بود که فهمیدند چه اتفاقی افتاده است.
این زن در شرایطی که هنگام بازگو کردن این صحنه تلخ بغض راه گلویش را بسته ادامه میدهد: وقتی همسر و فرزند حسین به بیمارستان رسیدند، زهرا کوچولو که از حادثه شوکه شده بود میگفت مامان گریه نکن، بابا نمرده. اما مادرش شیون میکرد و میگفت بدبخت شدیم. زهرا کوچولو باورش نمیشد که در این سن یتیم شده و پدرش برای نجات جان 3نفر دیگر جانش را از دست داده است.
این فامیل نزدیک مرد فداکار در ادامه از وضعیت بد مالی خانواده حسین و سرنوشت نامعلوم همسر و دختر 7سالهاش میگوید: حسین آه در بساط نداشت و از جاسک برای کارگری به بندرعباس آمده بود. او هرچه کار میکرد برای زن و بچهاش میفرستاد و وضعیت مالی او آنقدر ضعیف بود که چند روز هیچکس نبود تا پیکرش را از بیمارستان تحویل بگیرد. حالا با فوت او معلوم نیست زن و بچهاش چه سرنوشتی پیدا میکنند.
منبع: صدآنلاین