به گزارش سایت خبری پرسون، دانیال خیریخواه که این روزها روی صحنه نمایش «احتمالات» در چهار نقش بازی میکند، میگوید سالها کار کرد و دیده نشد و دابسمش یا لیپسینگ میانبری بود که هرچند علاقهای به آن نداشت، به واسطهاش دستش را بالا گرفت و گفت من هم هستم.
اصطلاح دابسمش در بین فارسیزبانان شبکههای اجتماعی به عنوان ضبط و تولید ویدئوی کوتاهی شناخته میشود که مشخصه اصلی آن لبزنی یا انجام کاری هماهنگ با یک صدای سرشناسِ از پیش موجود است و دانیال خیریخواه که این روزها با چهار نقش روی صحنه نمایش «احتمالات» به کارگردانی علی شمس میدرخشد، دابسمش یا به گفته خودش لیپسینگ را میانبری میداند که از آن استفاده کرد تا دیده شود.
او می گوید تاریخ را جعل نمیکند و همچنان معتقد است امیرمهدی ژوله و سهیل مستجابیان در دیده شدنش در فضای مجازی نقشی عمده داشتند اما تاکید میکند علاقهای به این کار ندارد و هرچه در این زمینه کرده صرفا برای بالا بردن دستش بوده است که بگوید من هم هستم و مرا هم ببینید.
خیریخواه که «آموزش پیشگیری از کرونا به هنرمندانهترین شکل ممکن»اش، الهام گرفته از اجرای چارلی چاپلین، بسیار دیده شد با بیان این که کرئوگرافی و طراحی حرکت را وارد کارش کرد میگوید تلاش کرده است هرچند این کار، کار موردعلاقهاش نیست اما به سهم خود آن را ارتقاء دهد.
«چگونه» کار کردن از «چند» کار کردن برایم مهمتر است
دانیال خیریخواه که پیش از این در تهران تنها در دو نمایش «وانیک» در سال ۱۳۹۸ در پردیس سپند و «آخر خط» در سال ۱۳۹۷ در عمارت روبرو بازی کرده است اما سابقه سالها کار تئاتر در تبریز را در کارنامه دارد، میگوید: «من عمیقا معتقدم که خیلی از تئاترهای دانشجویی، بسیار بهتر از تئاترهای بدنه اصلیاند که در سالنهای دولتی و خصوصی روی صحنه میروند. این را از این جهت میگویم که با آنها کار کردهام و هیچگاه برایم اینطور نبوده است که چند کار کردهام. در واقع «چگونه» کار کردن از «چند» کار کردن برایم مهمتر است؛ این که چهطور سروکله بزنم و چهطور خودم را به عنوان بازیگر تربیت کنم.»
او با بیان این که تجربه بازیگردانی داشته ولی تجربه بازیگری تئاتر در تهران، همان دو مورد بوده و پیش از آن در تبریز کار میکرده است، میگوید: «خوشحالم که این فرصت پیش آمد که بتوانم با علی ارتباط برقرار کنم و صادقانه میگویم «احتمالات» به اندازه هفت، هشت تئاتر برایم کار کرد.»
من هیچ علاقهای به دابسمش یا لیپسینگ ندارم و چیزی بیش از یک اینترتیمنت و سرگرمی نمیبینمش و فقط تلاش کردم کار مبتذلی ارائه ندهم
خیریخواه در مورد چگونگی پیوستنش به نمایش «احتمالات» هم توضیح میدهد: «اولین برخوردم با علی، برخورد با متنش بود. بعد از این که متن را برایم فرستاد، در همان کافهای که نشسته بودم سه مرتبه خواندمش و خاطرم هست که با خودم گفتم تئاتر دارد اتفاق میافتد. فکر میکنم کاری که علی در متنهایش میکند، سروکلهزدن با تاریخ است. این اتفاق در این کار هم افتاده است. میگویند در طول دورانهای مختلف، تاریخ بسیار جعل و تحریف شده است و یکی از جذابیتهای «احتمالات» برای من این بود که این تاریخ جعلی، مولف دارد و مولفش تعمدا دست به این کار زده است تا حرف خود را بزند.»
او ادامه میدهد: «من سه مرتبه رمان «گزارش گمانشکن» را خواندهام و پیشنهاد میکنم حتما این اثر را بخوانید و به نظرم «احتمالات» گونه نمایشنامهشده همان رمان است. صحبتکردن در مورد «احتمالات» برایم سخت است و بیشتر شبیه یک استفهام انکاری است که چندان نمیتوان در موردش حرف زد. در واقع ترجیح میدهم چیزی بگویم که مخاطب را ترغیب به دیدن اثر کند، به جای این که در موردش پانویس بدهم.»
خیریخواه با بیان این که «همه کاری که یک تئاتر باید انجام دهد این است که ذهن مخاطب بعد از تماشای آن، شروع به ورزش و خط و ربط دادن به چیزهایی کند که دریافت کرده است»، ادامه میدهد: «حال باید ببینیم ما چه چیزهایی به مخاطب دادهایم که بین آنها خط و ربط برقرار کند؟!»
او که در این نمایش با بهاره افشاری همبازی است، در مورد این تجربه توضیح میدهد: «میخواهم چیزی در مورد بهاره بگویم که برایم بسیار عجیب بود. چیزی که از روز اول که سر تمرین تئاتر رفتهایم به ما یاد دادهاند این بوده است که هر چه داری را پشت در پلاتو بگذار و وارد شد. به نظرم یکی از کسانی که خودش را به بهترین شکل پشت در میگذاشت، بهاره افشاری بود. این پوینتی بود که به او کمک بسیاری کرد که کارش را درست انجام دهد.»
سالها کار کردم و دیده نشدم
بازیگر نمایش «احتمالات» در پاسخ به این سوال که وقتی نامش را در اینترنت جستوجو میکنیم بیش از هر چیز با لیست پخش دابسمشها مواجه میشویم و آیا این اتفاق، برایش خوشایند است یا خیر، میگوید: «آنچه مورد اشاره شماست برای من یک میانبر بوده است. میانبری که از آن بهره بردم و تلاش کردم در آن بهترین باشم. ابدا نمیگویم در این کار بهترینم اما سعی کردهام بهترین باشم و برای من فقط میانبر بوده است. من سالها تئاتر کار میکردم و تئاترها دیده نمیشدند و نمیتوانستم با آدمهایی که به بدنه اصلی تئاتر وصلند ارتباط برقرار کنم. در نتیجه بقایم در این مدیوم در معرض خطر بود و دیدهشدنم مرتب به تعویق میافتاد. پس به این سمت رفتم و صرفا برای همین بود.»
او ادامه میدهد: «من این را بهانهای برای پرزنتکردن خود کردم و این که چیزی شیکتر در بستری عجیبوغریبتر ارائه کردم فقط برای این بود که بتوانم دستم را بالا بگیرم و بگویم من هم هستم.»
هیچ علاقهای به دابسمش ندارم
خیریخواه در جواب این که ریشه علاقه این روزهای کاربران شبکههای اجتماعی به تولید و تماشای دابسمش را در چه میداند، میگوید: «پیش فرض سوال شما این است که من به دابسمش علاقهمندم، در صورتی که من هیچ علاقهای به این کار ندارم و تمام تلاشم این بود که در همان دابسمش یا لیپسینگ، کرئوگرافی و طراحی حرکت را وارد کار کنم و به سهم خود ارتقائش دهم. من هیچ علاقهای به این کار ندارم و چیزی بیش از یک اینترتیمنت و سرگرمی نمیبینمش و فقط تلاش کردم کار مبتذلی ارائه ندهم و چیزی باشد که ضمن سرگرم کردن آدمها، برخورنده نباشد.»
امیرمهدی ژوله و سهیل مستجابیان در دیده شدنم نقش داشتند
او در پاسخ به این سوال که در مقطعی از زمان گفته بود امیرمهدی ژوله و سهیل مستجابیان در دیده شدنش در فضای مجازی سهمی عمده داشتهاند و آیا همچنان بر همان عقیده است؟ میگوید: «هنوز هم معتقدم. من آنی نیستم که تاریخ را جعل کنم. این اتفاق افتاده است و من شاهدش بودهام و این دو باعث شدند من در فضای مجازی دیده شوم مخصوصا سهیل مستجابیان.»
حتی سرگرم کردن را هم میتوان شرافتمندانه انجام داد
خیریخواه با بیان این که «سرگرمکردن هم چیزی است که شما میتوانید شرافتمندانه انجامش دهید» توضیح میدهد: «این شرافتمندی از آنجا میآید که شما در زیستتان، در خلوت خودتان، چه موزیکی گوش میدهید؟ چه فیلمی میبینید؟ خودتان را با چه چیزی سرگرم میکنید؟ شما باید از دنیای شخصی وام خودتان بگیرید و به مخاطب قرض بدهید و من سعی کردهام مدام سلیقه خود را در هنر ارتقاء دهم. مدام چیزهای جدید و اصیل ببینم و ناچار بودهام این کار را انجام دهم برای این که چیز مبتذلی تحویل مردم ندهم.»
او با اشاره به این که هرچه میگوید به فراخور دریافت و سواد خودش است، میافزاید: «من گمان میکنم اگر تقصیری هست بر گردن خود ماست. تا زمانی که ما سلیقه مخاطب را پیشداوری میکنیم و میگوییم او این مدل فیلم، این مدل تئاتر، این مدل موسیقی و... را دوست دارد یا ندارد، مانند طفلی با او برخورد کردهایم که در حال تهیه خوراکش هستیم و اگر این خوراک، از محتوا خالی باشد حرفی برای گفتن نمیماند. ما مدام این را در چشم و گوش مردم فرو کردهایم که چون میخواهیم سرگرمتان کنیم پس خوراک بیهویت و خالی از محتوایمان را بپذیرید اما فکر میکنم اگر همه آرتیستها کمی دغدغهمندتر و باغیرتتر با کارشان برخورد کنند، مخاطب هم از کجسلیقگی نجات پیدا میکند.»