سقوط آندلس؛ رُمانی که در ایران مستند تاریخی شد

اشارۀ دیروز امام جمعۀ قم به «اندلس» بهانه ای است تا بار دیگر یادآور شویم در سقوط آخرین امیر نشین اسلامی در آندلس عوامل متعددی دخیل بوده و قطعا فساد به اشکال مختلف آن یکی و شاید مهم‌ترین بوده اما آنچه به عنوان تاریخ نقل می‌شود در واقع بر اساس رمان «غادة‌الاندلس» است که چون به تفسیر جواهر راه یافته با جزییات به آن استناد می‌شود.
تصویر سقوط آندلس؛ رُمانی که در ایران مستند تاریخی شد

به گزارش سایت خبری پرسون، مهرداد خدیر روزنامه‌نگار نوشت: امام جمعۀ قم (حجت‌الاسلام سعیدی) در سخنان دیروز خود و در تجلیل از مقام زن در اسلام، هشدارداد «دشمنان، می‌خواهند فاجعۀ اسپانیا را در قم تکرار کنند.»

مراد از این سخن که ده‌ها سال است به شکل‌های مختلف بیان می‌شود این است که غربی‌ها قصد دارند با ابزارهای فرهنگی و سوء‌استفاده از تمایلات جوانان، آنان را به خوش‌گذرانی وادارند و همان نقشه‌ای را اجرا کنند که پیش‌تر در«آندلس» پیاده کرده بودند و به صورت مشخص شهر قم را هدف گرفته‌اند.

در این که یکی از مهم‌ترین ابزارها، فرهنگ است و بر سبک زندگی مردمان، تأثیر می گذارد تردیدی نیست اما آنچه به عنوان عبرت از«آندلس» گفته می‌شود، بیش از آن که تاریخ باشد برگرفته از یک داستان است که برای همین هشدار به آن پر وبال داده شده بود.

چند سال پیش حجت‌الاسلام رسول جعفریان – تاریخ‌پژوه- و نویسندۀ کتب تاریخی مانند «تاریخ خلفا» که ریاست کتابخانه مجلس شورای اسلامی و ریاست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران از مسؤولیت های او بوده در متنی که اول بار در وبلاگ خود منتشر کرد نشان داد آنچه دربارۀ سقوط آندلس گفته می‌شود برگرفته از «رُمان» پزشکی مصری است به نام عبدالرحمن اسماعیل.

او 124 سال قبل - در سال 1897 میلادی – کتابی نوشت با عنوان «غادة‌الاندلس» و در آن ماجرای سقوط گرانادا (غرناطه‌) آخرین امیر‌نشین مسلمان در آندلس در اول ژانویه سال 1492 میلادی درآندلس یا همان اسپانیا را در قالب یک داستان و با ذهنیات و تخیلات و شخصیت‌پردازی‌های خود بیان کرد تا هم تأثیرگذارتر باشد و هم از وضعیت فرهنگی دوران خود انتقاد کند.

در واقع او نمی‌خواست تاریخ آندلس را بنویسد بلکه نگران تبعات نفوذ فرهنگی غرب در مصر بود که از 100 سال قبل از آن شروع شده بود. (در فاصلۀ سال های 1798 تا 1801 در پی حملۀ ناپلئون پای اروپایی‌ها به این سرزمین باز شد).

مورخ روحانی در همان نوشته توضیح داد: «سال‌ها بعد یک مفسر مصری با نام طنطاوی جوهری (م 1940) صاحب تفسیر جواهر در ذیل یکی از آیات سوره احقاف، خلاصه‌ای از کتاب غادة الاندلس را آورد بی آن که اشاره کند این یک داستان است».

پای این کتاب اما چگونه به ایران باز شد؟ ماجرا از این قرار است که در سال 1330 خورشیدی کتابچه‌ای در قم منتشر شد با عنوان «غروب آفتاب در اندلس» به قلم عبدالجواد قریب و و روی جلد هم نوشته شده بود «این اثر بر حسب امر و اشارت وکمک میرزا خلیل مجتهد کمره‌ای ترجمه شده است.»

در پایان مقدمه آمده متن از تفسیر جواهر طنطاوی ترجمه شده حال آن که چنان که اشاره شد خود طنطاوی از داستان پزشک مصری نقل کرده بود ولی در ایران این تصور درگرفت که کشفیات مفسر است!

موضوع داستان هم این است که چگونه مسیحیان آندلس را از دست مسلمانان گرفتند.

در این داستان (و نه تاریخ) آمده سرداری عرب (به نام براق) در واتیکان با فردی به نام «ایلدفونس» ملاقات می‌کند و قرار می‌شود مجری سقوط آندلس باشد. او سه شیوه به سردار عرب می‌آموزد:

اول: رواج آزادی دین، دوم فتح باب تجارت و بازرگانی، سوم آزادی تعلیمات. تا فرنگیان با مسلمانان درآمیزند، خصوصیات ملی و مذهبی را از آنها بگیرند و مسکرات را رواج دهند و شرم و حیا را با شیوع فحشا از آنان بگیرند.

نویسنده از منظر تاریخی یادآور می‌شود: «اینها اموری است مربوط به عصر جدید و داستان‌نویس برای این که نشان دهد استعمار از این طریق می‌آید، اینها را به عمق تاریخ یعنی زمان سقوط اندلس در قرن نهم هجری برده است.»

در این داستان، آمده مسیحیان با قرارداد صلح زمینه نفوذ را فراهم می‌کنند و در پی آن جشن‌هایی برگزار می‌شود و همه به خوش‌گذرانی می‌پردازند و همین مقدمۀ «سقوط و انحطاط دولت اسلامی در آندلس» می شود.

روشن است که نویسنده قصد انتقاد از وضعیت فرهنگی زمان خود را داشته اما ماجرا را به چند صد سال قبل می برد و می‌نویسد: مبلغین مسیحی وارد اندلس شدند، در کنار رودخانه قرطبه عمارت زیبایی ساختند و گردش‌گاه هایی درست شد و زمینه عیاشی و تفریح برای امرای مسلمان و جوانان آنان فراهم شد.

همچنین مدارسی برای تحصیل بچه‌های مسلمان ایجاد کردند. جالب این که مترجم ایرانی در پاورقی مترجم به آغاز به کار مدارس آمریکایی در ایران اشاره می‌کند.

در این داستان آمده «دختران نصرانی که کشیشان مسیحی استخدام کرده بودند کار رواج فحشا را بر عهده می‌گیرند و خوش‌گذرانی و عیاشی به قدری شیوع می‌یابد که درآمد مردم کفاف آن را نمی‌دهد و شروع به اختلاس و دزدی از بین المال می‌کنند و به تدریج همه چیز رو به فساد می‌رود.»

مرحوم استاد مطهری هم می‌نویسد: «در تاریخ اندلس اسلامى یعنى اسپانیاى فعلى مى‏خوانیم نقشه‏اى که مسیحیان براى تصرّف اندلس و بیرون کشیدن آن از دست مسلمین کشیدند این بود که به صورت دوستى و خدمت، وسائل عیّاشى براى آنها فراهم کردند: باغ‌ها و بوستان‌ها وقف ساختن شراب و نوشانیدن مسلمین شد. دختران زیبا و طنّاز در خیابان‌ها به دل‌ربایى و عاشق‌سازى پرداختند. سرگرمی‌هاى شهوانى از هر جهت فراهم شد و روح ایمان و جوانمردى مُرد. پس از این جریان بود که توانستند مسلمانان را بى‏درنگ از دَمِ تیغ بگذرانند». (مجموعه آثار شهید مطهری، ج 3، ص 404.)

مرحوم هاشمی‌نژاد هم در کتاب «مناظره دکتر و پیر» عیناً مطلب کتاب «غروب آفتاب در اندلس» را آورده که باز بر اساس رُمان است.

کوتاه این که در سقوط آخرین امیر نشین اسلامی در آندلس عوامل متعددی دخیل بوده و قطعا فساد به اشکال آن یکی و شاید مهم ترین بوده اما آنچه به عنوان تاریخ نقل می‌شود بر اساس رمان «غادة‌الاندلس» است که چون به تفسیر جواهر راه یافته با جزییات به آن استناد می‌شود. حال آن که کاملا روشن است این موارد مربوط به دنیای مدرن است و چند صد سال قبل خوش‌گذرانی‌ها به این شکل نبوده است. اصل میل به شهوت‌رانی البته قدمتی به درازای تاریخ بشر دارد اما مثال‌ها و فرم نسبتی با دنیای چند صد سال قبل ندارد.

برای این که سوء تفاهم پدید نیاید بگذارید مثالی بیاورم.

همۀ ما سریال «هزار دستان» را بارها دیده‌ایم. اثر ماندگار زنده یاد علی حاتمی. خمیر‌مایۀ داستان سریال برگرفته از ماجراهای تاریخی اواخر قاجار و دوران رضاشاه است و محور آن «کمیتۀ مجازات». اما سریال با تمام جزییات حاصل ذهن خلاق علی حاتمی است. می توان و باید سریال را دید و لذت برد چنان که این نویسنده شیفتۀ آن است و از بعد از ظهرهای سال 1367 تا کنون بارها به تماشای آن نشسته است اما هیچ گاه در متن تاریخی دربارۀ آن دوره به آن استناد نمی‌کنم چرا که تاریخ نیست. فیلم است و فیلم هم زادۀ ذهن نویسندۀ فیلم‌نامه و حاصل هنر کارگردان است که فضاسازی و شخصیت پردازی می‌کند و از بازی‌گران بازی می‌گیرد.

کما این‌که رضا خوش‌نویس یا رضا تفنگ‌چی سریال در تاریخ واقعی «کریم دوات‌گر» است که مثل شخصیت ساختۀ ذهن حاتمی عارف مسلک نبوده و علی خاتمی شخصیت او را با عمادالکتاب خطاط، در هم آمیخته چون یکی از علایق کارگردان فقید این بود در هر اثر خود به یک هنر اصیل ایرانی هم بپردازد (خوش‌نویسی در هزار‌ دستان، نقاشی و نهایتا قالی‌بافی در کمال‌الملک، موسیقی در دل‌شدگان).

یا این که مهران مدیری از دورۀ خاص تاریخی برای نقد پاره‌ای رفتارها و هنجارها در این دوران بهره بگیرد و «قهوه تلخ» را بسازد (البته انگیزۀ کسب درآمد هم به جای خود!) یک بحث است و این که بخواهیم به «قهوۀ تلخ» استناد کنیم بحثی است دیگر.

چون بخش‌های اصلی مطلب، نقل از آقای جعفریان بود که چون هم روحانی و هم لباس امام جمعه قم است و هم اهل تاریخ و کتاب، سوء تفاهم از آن برنمی خیزد 4 نکته هم از نویسندۀ این سطور:

1.ممکن است گفته شود اصل نفوذ درست بوده اما نه با این جزییات. بله ممکن است. اما آیا می توان به رُمان به مثابۀ تاریخ استناد کرد یا مثلا افزودنی‌های کارگردانانی چون میر‌باقری و فخیم‌زاده در سریال های امام علی و تنهاترین سردار را در تاریخ تشیع به عنوان سند تاریخی بیاوریم یا اقتضای فیلم‌سازی بوده است؟ در رُمان مورد اشاره هم برخی از بال‌و‌برگ‌ها به اقتضای داستان است که در یک بحث دینی و تاریخی مطلقا نمی‌تواند مورد استناد قرار گیرد.

2. در جامعه‌ای که دغدغۀ غالب مردمان تأمین مایحتاج روزانه است و همه به فکر نان‌اند و خربزه را آب می‌دانند و کارشناسان دربارۀ افسردگی هشدار می‌دهند جالب است که برخی نگران خوش گذرانی‌ جماعت گرفتار غم نان‌اند. به تعبیر مرحوم دکتر شریعتی «تو چگونه زیستن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت!»


3. ظریفی هم می‌گفت: هیچ دقت کرده‌اید هر گاه امور اجرایی در دست اصلاح‌طلبان باشد (1376 تا 1384) یا اعتدال‌گراها ( 1392 تا 1400) بر مشکلات عدیدۀ اقتصادی تأکید می‌شود ( ولو در سال های 82 و 83 ارز تک‌نرخی و زیر هزار تومان و سکه 100 هزار تومانی شده باشد که امکان سفر خارجی برای طبقه متوسط و ازدواج برای جوانان و خرید خانه با وام قابل بازپرداخت برای کثیری فراهم و از 94 تا 97 که روزنه‌های امید گشوده و تورم کنترل و به حساب رکود گذاشته شد) و هر گاه امور اجرایی را اصول‌گرایان و نواصول‌گرایان در دست داشته باشند در تریبون‌های رسمی به موضوعات غیر اقتصادی پرداخته می‌شود؟!

4. با نگاه مثبت هم می‌توان نگریست. این که در وین خبرهایی باشد و با مذاکره و مصالحه و آزاد‌سازی منابع ارزی مسدودی گشایشی حاصل شود و پولی دست خلایق آید و پیشاپیش دربارۀ تبعات فرهنگی هشدار داده می‌شود.

توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.

منبع: عصر ایران

374987