به گزارش سایت خبری پرسون، فوتبال ایران در حوزه اقتصادی و درآمد زایی، فاصلهای کهکشانی با سایر کشورها دارد. وقتی صحبت از پویایی اقتصاد در فوتبال و درآمدزایی تیمها در لیگ ایران به میان میآید، موارد مختلفی لیست میشوند که هر کدام میتوانند به تنهایی بخش عظیمی از اقتصاد تیمها را تامین کنند اما این موارد فقط در حرف و روی کاغذ مانده و هیچ وقت رنگ واقعیت به خود نگرفته. یکی از این کلافهای سردرگم اقتصاد فوتبال، حق پخش تلویزیونی است. موضوعی که سالهاست در فوتبال مورد مناقشه و جدل است اما هیچوقت گره کور آن باز نشده و وصول نشدن این حق از سوی صدا و سیما باعث شده تا تیمها از نظر اقتصادی به معنای واقعی فلج شوند و دخل و خرجشان سازگار نباشد. حالا و در شروع لیگ بیستویکم، و در حالی که تیمها به دنبال قرارداد با کارگزارهای مالی هستند و اسپانسرها به سختی با تیمها کنار میآیند، بد نیست بار دیگر قضیه حق پخش بررسی شده تا مشخص شود که در صورت نقد شدن این خواسته بر حق فوتبال، چه تحول بزرگی در اقتصاد تیمها به عمل میآید و نمودار اقتصاد آنها به سمت مثبت میل میکند.
تفاوت بین اقتصاد ورزش در ایران و خارج از ایران؛ از زمین تا آسمان
در فوتبال جهان، اصلیترین منبع درآمدزایی برای باشگاههای فوتبال، حق پخش تلویزیونی است. کشورهای مختلف، شیوههای گوناگونی را برای توزیع این پول بین باشگاه ها در نظر گرفتهاند. به عنوان مثال شیوه حاکم بر توزیع حق پخش در بوندس لیگای آلمان با آن چه در لیگ برتر انگلیس جریان دارد،متفاوت است. خروجی اما یکسان است و باشگاهها هرساله سهم قابل توجهی از این درآمد را به خود اختصاص میدهند. برای مثال، در فصل ۲۰۱۹-۲۰باشگاه لیورپول پس از پایان فصل لیگ برتر انگلیس ۱۷۴ میلیون یورو از این طریق کسب درآمد کرد. همچنین در سال ۲۰۱۹ دو باشگاه بارسلونا و رئال مادرید به ترتیب ۱۳۰ و ۱۲۵ میلیون یورو از حق پخش تلویزیونی مسابقاتشان به جیب زدند.
همین آمار و ارقام به خوبی اهمیت درآمدزایی از این حوزه را در فوتبال نشان میدهد و اگر قرار باشد فوتبال ایران به سمت و سوی خصوصیسازی پیش برود، هیچ چارهای ندارد جز پذیرش استانداردهای بین المللی در این مورد که راهش از اصلاح و تغییر قوانین میگذرد.
سازمان دولتی صداوسیما، برای پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال پولی تحت عنوان حق پخش به باشگاهها پرداخت نمیکند و باشگاهها هم از این امر بسیار متضرر میشوند چرا که امکان درآمدزایی از این طریق را از دست میدهند. بنابراین وقتی هم که باشگاهها امکان درآمدزایی گسترده از طریق حق پخش را نداشته باشند، به هیچ وجه نمیتوان به باز شدن دیگر گرههای فوتبال مانند خصوصی سازی و... امیدوار بود و در واقع هیچ گرهی از معضلات فوتبال باز نمیشود. همین نکته هم باعث میشود تا نمودار اقتصادی اکثر باشگاهها منفی باشد و تراز مالی آنها به سمت منفی و نهایتا ورشکستگی سوق پیدا کند. البته صدا و سیما هم می گوید مثل شبکه های کابلی که بابت حق پخش پول می دهد، از مردم بابت تماشای فوتبال پولی دریافت نمی کند بنابراین قیاس،قیاس مع الفارق است.
بنابراین تنها راهی که برای باشگاههابرای درآمدزایی از طریق حق پخش باقی میماند، مراجعه به تلویزیونهای خصوصی و دریافت پول از آنهاست. این دقیقا راهی است که در تمام دنیا طی میشود و شبکه های خصوصی حق پخش مسابقات فوتبال را میخرند و اشتراک تلویزیون خود را به مخاطبان و بینندگان پرشمار خود میفروشند و به این طریق، چرخه کارآمدی برای گردش پول شکل می گیرد و همه به نوعی نفع میبرند.
قانون در این باره چه میگوید؟
در ایران صخرهای بزرگ به نام «منع قانونی» در مقابل راه تاسیس تلویزیون خصوصی قرار دارد. طبق اصل ۴۴ قانون اساسی، رادیو و تلویزیون زیرمجموعه دولت به حساب میآیند و فراتر از چیزی که در قانون اساسی اشاره شده، شورای نگهبان در نظریهای تفسیری در سال ۱۳۷۹ در خصوص این اصل میگوید:« مطابق نص صریح اصل چهل و چهارم قانون اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران رادیو و تلویزیون دولتی است و تأسیس و راهاندازی شبکههای خصوصی رادیوئی و تلویزیونی به هر نحو، مغایر این اصل میباشد. بدین جهت انتشار و پخش برنامههای صوتی و تصویری از طریق سیستمهای فنی قابل انتشار فراگیر (همانند ماهواره، فرستنده، فیبرنوری و غیره) برای مردم در قالب امواج رادیوئی و کابلی غیر از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خلاف اصل مذکور است.»
آیا صدا و سیما توان مالی پرداخت حق پخش را ندارد؟
درباره پرداخت حق پخش تلویزیونی به تیمهای فوتبال، سوال مهمی که مطرح میشود این است که آیا صدا و سیما از نظر مالی ضعف دارد و قادر به پرداخت این حق به جامعه فوتبال نیست؟ یا ماجرا چیز دیگری است؟ حقیقت آن است که اگر از بودجه هنگفت صدا و سیما فاکتور بگیریم، این نهاد سالانه درآمد بسیاری از تبلیغات تلویزیونی به جیب میزند که اتفاقا بخش مهمی از آن را مدیون همین فوتبال است. کافی است به تبلیغات قبل، بین و بعد از بازیهای مهم مانند شهرآورد پایتخت و... نگاه شود تا مشخص گردد که در طول فصل و در بازیهای مهم صدا و سیما برای هر ثانیه تبلیغات چه رقم گزافی را دریافت میکند اما حاضر نیست بخشی از آن که حق واقعی فوتبال و تیمهای ایرانی است را پرداخت کند. این در حالی است که اخیرا سرافراز، رئیس اسبق صدا و سیما در گفت و گویی اعلام کرده بود که درآمد های این سازمان فقط از آگهیها به قدری زیاد است که این نهاد حتی میتواند به دولت کمک مالی کند!
چرخه حق پخش را برقرار کنید
اگر صدا و سیما نمیخواهد از جیب خود و درآمدهایش حق تیمهای فوتبال را بدهد، میتوان اقدام به راهاندازی اشتراک پخش و دریافت هزینه از طرفداران فوتبال کرد که در این بین هم صدا و سیما صاحب درآمدی جدید میشود، هم تیمها میتوانند به درآمد خوبی از حق پخشی که حق واقعیشان است برسند و هواداران فوتبال هم در یک مسیر حرفهای، حق دیدن بازیها را می پردازند. اصلا نیازی به آمار سی و چهل میلیون نفری طرفداران تیمهایی مانند استقلال یا پرسپولیس نیست؛ اگر کف این رقم را در نظر گرفته و فرض بر این باشد که سرخابیها هر کدام ده میلیون هوادار داشته باشند، و هر هوادار برای دیدن بازیهای تیمش در طول سال تنها رقمی مانند ۱۰۰ هزار تومان(ماهانه کمتر از ده هزار تومان) بپردازد، این رقم به مبلغی بالغ بر هزار میلیارد تومان میرسد که یک درآمد هنگفت برای تیمهای فوتبال است. درآمدی که نه هزینه چندانی برای هوادارن دارد، نه از جیب صدا و سیما خرج میشود، و از طرفی چرخهای زنگ زده اقتصاد در تیمهای فوتبال را به گردش میآورد. نکتهای که باعث میشود تیم های فوتبال از جمله سرخابیهای پایتخت از گرداب مشکلات فعلی و انباشت بدهیها و پروندهها خلاص شوند و به خودکفایی و درآمد زایی برسند و دیگر دستشان در جیب دولت نباشد؛ پس بهتر است این مشکل یکبار برای همیشه ریشهای حل شود تا فوتبال از ورشکستگی نجات یابد. حق پخش، حق واقعی فوتبال است؛ حق فوتبال را پایمان نکنید!
منبع: خبرآنلاین