به گزارش سایت خبری پرسون، جمعی از فرهنگیان ایثارگر و انقلابی کشور در نامهای به رییس جمهور به معرفی گزینه مناسب وزارت آموزش و پرورش پرداختند که در ادامه متن این نامه را مشاهده میکنید:
باسمه تعالی
جناب آقای رئیسی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و تحیات و آرزوی توفیق برای برپایی قسط و عدل در جامعهی اسلامی به ویژه در نظام تعلیم و تربیت و جامعه شریف و نجیب فرهنگیان.
آقای رئیسجمهور
این روزها اسامی افرادی را برای تصدی وزارت آموزش و پرورش میشنویم که بعضا شرایط لازم برای تصدی این امر مهم را ندارند و یا از این خانوادهی بزرگ نیستند و قرار است چند صباحی مهمان آموزش و پرورش باشند وکم کم تسلیم لایههای پنهان و دستهای منفعتطلبی باشند که سالها است در این ساختار رخنه کرده اند و مثل همیشه در سایه به راه و روش خود ادامه خواهند داد.
استدعا داریم به سنت حکیمانهی الهی که رسول خود را از میان مردم و جنس مردم انتخاب کرد، جنابعالی نیز وزیر آموزش و پرورش را از میان فرهنگیان و از جنس معلمان نجیب و با تجربه و استخوان خرد کرده انتخاب فرمایید تا همذات پنداری آن وزیر واقعی و حقیقی باشد.
جناب رئیسجمهور
به اختصار و ایجاز ابر مشکلات و مسائل عمده و پیچیدهی آموزش و پرورش را مرور میکنیم تا برای جنابعالی و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و تصمیم گیرندگان در این بزنگاه تاریخی تذکری باشد، چرا که به توصیهی پروردگار جهان:
.. و ذکر فان الذکری تنفع المومنین..
در فصل پنجم از سند تحول، هشت هدف کلان تبیین و تاکید شده است. در هدف اول ۴۲ ویژگی را برای محصول انسانی در آموزش و پرورش بر شمرده است.
قرار بوده در افق ۱۴۰۴ آموزش و پرورش جمهوری اسلامی در احیای تمدن اسلامی، تحقق حیات طیبه، اقامه عدل و توسعه معنویت در جامعه جهانی، جایگاه بیبدیل و اثر گذار داشته باشد.
به نظر میرسد در تحقق اهداف مورد نظر چندان موفق نبوده ایم و دلایل آن را درساختار مدیریتی وسیستم آموزشی جستجو کرده و در ذیل به بعضی از علل مهم اشاره میگردد.
۱- نبود عدالت آموزشی
ریشهی تمام نابرابریهای آموزشی نگاه کنکوری به تحصیل دانشآموزان است. مدارس ابتدایی تا پایان دوره متوسطه با نگاه کنکوری تمام ساحتهای تعلیم و تربیت را به حاشیه میبرند و در حد گزارشهای صوری از فعالیتهای دیگر بسنده و همت خود را در بالا بردن مهارتهای کنکوری متمرکز میکنند، چنان ذهن دانش آموزان و اولیا را به این موضوع درگیر میسازند که ۱۲ سال تحصیل گروگان یک روز کنکور میشود.
این زمینهسازی برای سوء استفاده مراکز و موسسات به ظاهر بیرون از آموزش و پرورش است و دهها هزار میلیارد سود مالی را برای آنها رقم میزند.
در یک پژوهش تطبیقی بین استانی مثل تهران و اصفهان با سیستان و بلوچستان یا بین شهری مثل لواسان و پاکدشت، اگر امکانات آموزشی و پرورشی را مقایسه کنیم (تیپ معلم و مربی از حیث تجربه و تخصص، نوع مدرسه و کلاس، میز و صندلی، کارگاه و آزمایشگاه، سالن ورزشی و اردوگاه، فوق برنامه و فعالیتهای فرهنگی و هنری...) خیلی آسان در مییابیم گاهی فاصلهها آنقدر زیاد است که گویا از کشور توسعه یافتهای به کشور عقب نگه داشته شدهای یا برعکس، سفر کردهایم! نتیجهی این نابرابری صدمات و آسیبهایی را به جامعه وارد ساخته و میسازد، کدامین مدیر در راس آموزش و پرورش میتواند چنین ساختاری را اصلاح و به عدالت نزدیک کند.
۲- نابسامانی نیروی انسانی
این مهم از زوایای بسیاری قابل بحث و بررسی است مثلا حدود ۳۰۰ هزار فرهنگی در شرف بازنشستگی قرار دارند و حدود ۳۰ هزار نیروی جدید مقرر است جایگزین شوند.
۲۷۰ هزار کمبود معلم را با چه برنامهای میخواهند تامین نمایند؟
با دعوت به کار دوباره بازنشستگان، با اضافه کار و استمرار بخشی به خدمت معلمان بالای ۳۰ سال سابقه، با جذب نیروی خرید خدمت که گاهی در تور منفعت طلبان گرفتارمی شوند یا وادار کردن مدیر و معاون به شش ساعت تدریس کمکی ... نتیجه معلوم است و به نظر نیازی به تحلیل محتوای این مسئله نداریم! و اینگونه است که خود به خود از اهداف سند تحول فاصله گرفته میشود.
برهم خوردن تراکم جمعیت دانشآموزی در بعضی مناطق و شهرستانها، نقل و انتقال و سازماندهی سالانه به بغرنجی این مشکل افزوده است، طوری که در بعضی مناطق و بعضی دروس نیروی مازاد و در بعضی مناطق کمبود شدید نیرو اعلام میشود.
این معضل کمرشکن و سرنوشتساز به دست کدامین وزیر، قابل تدبیر و ترمیم است؟
۳ - تخریب کرامت و تخفیف معیشت فرهنگیان
سالهاست که میخواهند حق معلم را آنگونه که شایسته است بپردازند.
بسیاری از وزارتها و سازمانها و نهادها به حقوق حقهی خود رسیده اند و کارکنان دعاگوی پشتیبانان خود شدهاند..، اما هنوز قافلهی فرهنگیان را در ردیف قرار نداده اند!
خط فقر در سال ۱۴۰۰ حدود ۱۲ میلیون تومان هست و متوسط حقوق فرهنگیان حدود ۵ میلیون تومان است یعنی بیش از ۱۰۰ درصد زیر خط فقر!
همسان سازی حقوق بازنشستگان محترم، افزایش منطبق با تورم و رتبهبندی شاغلان، تبدیل شده است به رویاهای دست نیافتنی ...
معلمی که حق خود را نمیتواند دریافت کند و با چشم خود نابرابری درآمدها را میبیند، چگونه و چطور میخواهد برای اقامهی عدالت و توسعهی معنویت، انسان موحد و خلاق و ایثارگر و عدالتجو تربیت کند؟
چه کسی میتواند این کرامت و شرافت را به معلمان برگرداند؟
۴- بیراهههای اقتصاد آموزش و پرورش
آموزش و پرورش اقتصادی با اقتصاد آموزش و پرورش از زمین تا آسمان فاصله دارد و با دور شدن از مفهوم علمی اقتصاد اموزش و پرورش، متاسفانه سیستم اداری به منظور تامین بخشی از بودجههای مورد نیاز و بعضا تحت لوای رفاه معلم تبدیل به بنگاه اقتصادی شده که مفسدههای آن جای بررسی و بازرسی دارد. از طرفی آموزش و پرورش، جامعهی هدف تمام بنگاههای اقتصادی است که با بی رحمی تمام سالیان سال است به این طعمهی سرشار چشم دوخته اند و به ناروا از آن ارتزاق میکنند.
گاهی به نام خودکفا سازی با حراج کردن ظرفیتها، سیل فساد و رانت و باند به شکل زنجیرهای و سرطانی تمام پیکرهی آموزش و پرورش را در بر میگیرد.
موسسات کنکور، کمک آموزشی ها، بیمه ها، حمل و نقل، لوازم آموزشی، ساخت و ساز و ترمیم و تعمیر ها، لباس فرم، بوفهها و امکانات مجازی و...
صاحبان رانت چنان در ساختار فعلی نقش بازی میکنند که در آمد و شد وزیران یا تاثیر دارند یا در مشی او تاثیر میگذارند.
کدام دلاور مرد پاکدست و زاهد و سازندهای است که بتواند این فلاکت و هلاکت را به سعادت تبدیل سازد؟
بر اساس محاسبات ریاضی و با فرض تورم سالانه ۲۰ درصد صندوق ذخیرهی فرهنگیان میبایست حداقل ۱۵ الی ۲۰ برابر سپردههای فرهنگیان را صرف نظر از کمک و هدیه دولت به صندوق، عودت دهند. این در حالی است که یک دهم آن رابه زحمت به فرهنگیان عزیز پرداخت میکنند.
کدام مدیر شجاع و کاردانی میتواند از این صندوق غارت شده احقاق حق نماید؟
فارغ التحصیلان متوسطه دوم و فنی حرفهای، نیروهای علمی و فنی و کاری تمام دستگاهها و سازمانها و ادارات کشور میشوند. بطور مثال وقتی یک ورزشکار برآمده از یک باشگاه، جذب باشگاه بزرگتر میشود در عرف جهانی سهم آن باشگاه محفوظ است.
چرا ادارات و سازمانها در بودجهی آموزش و پرورش به ازای جذب هر نیرو سهم خود را نمیپردازند؟
کدام حق جو و عدالتخواهی میتواند این مطالبهی به حق را از بودجهی فراموش شده و نادیده و مغفول دیگر ادارات بازستاند؟
۵ - عقب ماندن در برنامه ریزی آموزشی و کتب درسی
اگر آموزش را به عمومی و تخصصی تقسیم کنیم، ساختار آموزشی در برابر مهارتهای تخصصی ناتوان و دیریاب است. تکنولوژی مدام و مستمر به رشد و نمو خود ادامه میدهد، اما کارگاه و آزمایشگاه و فناوری ما به روش سنتی و بطئی در پس این کاروان خود را میکشاند.
مثلاً در تراشکاری و مکانیک و درودگری و برق و نرم افزار و شیمی و فیزیک.
بین واقعیتهای موجود در جهان با امکانات و روش تدریس در مدرسه فاصلههای چشمگیری مشاهده میشود.
کدام چهرهی علمی و توانمندی میتواند این بازسازی و بازیابی را مهندسی کند؟
۶ -عدم جامعیت و تمامیت در فعالیتهای پرورشی
تنوع و تکثر فعالیتهای فرمایشی با محور نخبه گرایی باعث شده مدیران مدارس از صدها بخشنامه برای اجرای دستورالعملها به درصد اندکی از دانشآموزان بسنده کنند تا عریضه خالی نماند.
در تمام رشتههای مسابقاتی ملی و آسیایی و جهانی، چه علمی و فرهنگی و هنری و چه ورزشی و جسمانی، نوع تمرین و ممارست و آموزش و کسب مهارت قبل از امتحان و مسابقه، حرف اول را میزند، جدای از سرمایهگذاری خانوادهها در فعالیتهای پرورشی باید دید در کلاس و مدرسه چند درصد از دانشآموزان در رشتههای متنوع و گسترده پرورشی به طور مستمر به تمرین و کسب مهارت میپردازند؟
این نابرابری همچون نابرابریهای دیگر، شکننده و زیانبار است. آیا کسی هست که بتواند فعالیتهای پرورشی را به جامعیت و تمامیت و عدالت نزدیک سازد؟
جناب آقای رئیسجمهور
این شش عنوان از صدها مسائلی است که در آموزش و پرورش جاری است و نتیجهی ساعتها تبادلنظر فرهنگیان دردمند و دلسوز و اهل نظر است که به استحضار میرسانیم.
بعد از تحقیق و تطبیق کارنامهی افرادی که برای سکانداری آموزش و پرورش مطرح شدهاند ما امضا کنندگان گواهی میدهیم که جناب حجت الاسلام آقای دکتر محمدیان با مرتبهی علمی اجتهاد، داشتن دو دکتراو سالها خدمت در معاونتهای آموزش و پرورش بخصوص سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی از شایستگی لازم و تعهد و تخصص و تجربهی کافی و از معدل بالاتری برخوردار است.
ایشان همانطور که مستحضرید از چهرههای فداکار و وفادار به نظام و ولایت محسوب میشود.
امیدواریم با انتخاب و انتصاب آقای دکتر محمدیان شاهد اصلاح ساختارها باشیم و آلودگیهای سیاسی را با به کارگیری افراد متعهد ومتخصص و صاحبنظر و پاکیزه سرشت ازدامان تعلیم و تربیت دور سازند، ان شاء الله
منبع: میزان