انتشار کتاب «زندگی سید علی آقا قاضی طباطبایی»

کتاب زندگی‌نامه داستانی سیدعلی‌آقا قاضی‌طباطبایی؛ به قلم آزاده جهان‌احمدی روانه بازار نشر شد.
تصویر انتشار کتاب «زندگی سید علی آقا قاضی طباطبایی»

به گزارش سایت خبری پرسون، مرحوم آیت‌الله سید علی قاضی طباطبایی (۱۲۴۸ تا ۱۳۲۵ ش)، عارف، و استاد اخلاق اهل تبریز بود که در حوزه علمیه نجف در قرن چهاردهم قمری حضور داشت. بسیاری از برجسته‌ترین علما، فقها، مراجع تقلید و عرفای معاصر در مکتب اخلاقی او حضور داشتند. از برجسته‌ترین شاگردان او می‌توان به آیات محمدتقی بهجت، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، سیدهاشم حداد اشاره کرد. این چهره تابناک جهان اسلام در هشتم بهمن ۱۳۲۵ در نجف جان به جان آفرین تسلیم کرد و در وادی السلام به خاک سپرده شد.

کتاب زندگی‌نامه این عارف واصل با هجرت پدرش از نجف به تبریز آغاز می‌شود و سپس با تولد و کودکی و جوانی این عالم فرزانه ادامه می‌یابد. نویسنده در مقدمه این کتاب تصریح کرده است؛ نوشتن از مردی که همه همتش دیده نشدن است، محال نیست، اما به غایت سخت است. سلسله حوادث زندگی سیدعلی بعد از اجتهاد تا چهل سالگی سکوت مطلق تاریخ است؛ و عملا زنجیره توالی حوادث زندگی او پاره می‌شود. در این کتاب تا جایی که امکان داشت تکه‌های پازل زمانی را در کنار هم قرار داده و یک خط سیر طبیعی را استخراج کرده است.

اما به هر حال این خط از جایی کاملا محو است. برای همین در این اثر اتفاقاتی که از وقایع و یا مواجهه افراد با ایشان رخ داده است؛ در بخش‌هایی جداگانه به شکل داستان روایت شده‌اند. او تاکید می‌کند که تخیلش در نگارش زندگی سیدعلی‌آقا فقط تا جایی رخ عیان کرده که به اصل روایت لطمه نزند و درعین حال اثر را جذاب و خواندنی کند. این اثر، تلاش درحد بضاعت برای معرفی مردی است که هیچ‌گاه نخواست معرفی شود.
در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم.

سیدعلی‌آقا پدر بود. مثل هر پدری فرزندش را دوست داشت. سید محمدباقر هم یک جور دیگری استعداد داشت. نابغه خانواده سیدعلی‌آقا بود. اما اجل مهلتش نداد. در همان ۱۴ سالگی بر اثر برق گرفتگی از دنیا رفته بود و همه این وسط از آرامش سیدعلی‌آقا متعجب بودند. قبلا دیده بودند دخترش که ازدواج کرده بود و به اجبار کار همسرش به ایران رفته بود؛ سیدعلی‌آقا چقدر گریه کرده بود. اما این آرامش را درک نمی‌کردند. نورچین خانم مادر محمدباقر بی تاب بود اشک هایش تمام نمی‌شد. تا بالاخره سیدعلی آقا حرف آخر را زد.

کنار همسرش نشست و گفت:
- تو چرا این قدر زیاد برای بچه گریه می‌کنی؟
- جوان بود باهوش بود و بد جور مرد.
زن این را گفت و دوباره اشک‌ها بودند؛ که بی امان صورتش را خیس می‌کردند.
- فرزندت الان این جا پیش من نشسته است و به کنار دست خودش اشاره کرد.

زن با همان چشم‌های قرمز و پر از اشک و با همان صورت خیس، با همان قلب هزار تکه شده از داغ اولاد به صورت همسرش نگاه کرد. در نگاه سید چیزی بود که قرار به دل داغدار مادر برگرداند.

آزاده جهان احمدی نویسنده این کتاب پیش از این در عرصه تدریس در دانشگاه و نقد ادبی حضور داشته و از او نقدهای بسیاری منتشر گردیده است و این کتاب اولین اثر مکتوب از اوست.

کتاب زندگی سیدعلی‌آقاقاضی در ۸۰ صفحه و شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و با قیمت ۲۰۰۰۰ هزار تومان توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است.

منبع: مشرق

350625

سازمان آگهی های پرسون