به گزارش سایت خبری پرسون، چندی پیش بود که علیاکبر حقدوست، معاون آموزشی وزیر بهداشت ایران اظهار داشت که در کشورمان 25 درصد از فرزندان ایرانی حتی برای یک ساعت در طول شب دسترسی به گوشی هوشمند ندارند این خبر ناگوار آنچنان دور از انتظار نبود ولی اعلام آن از زبان مسئولان کشورمان، سبب شد تا تلخی این خبر چند برابر شود.
از همان ابتدایی که به واسطه شیوع ویروس کرونا در ایران، آموزش دانش آموزان به صورت آنلاین و مجازی شد، دغدغه و نگرانی پیرامون نحوه حضور جمع کثیری از دانش آموزان در فضای مجازی بالا گرفت؛ دانش آموزانی که به واسطه مشکلات مالی خانواده امکان تهیه گوشی هوشمند نداشتند و از قرار معلوم کسر زیادی از آنان مجبور به ترک تحصیل شده اند.
در شرایطی که جامعه درگیر با انبوه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی است، خبر می رسد که چیزی حدود ۲۵ درصد از دانش آموزان کشورمان به واسطه عدم دسترسی به گوشی هوشمند در دو سال اخیر ناگزیر از ادامه تحصیل بازمانده اند.
معاون آموزشی وزیر بهداشت در این باره به رسانه ها گفته است: «این فکر که با تعطیل کردن میتوان اپیدمی را کنترل کرد، اشتباه است، نمیتوانیم به دلیل ترس واقعی از کرونا، سیستم کشور را متوقف کنیم. در برخی کشورها مانند فنلاند و دانمارک میزان خودکشی نوجوانان دوبرابر و مصرف مواد مخدر افزایش پیدا کرده است. وزیر آموزش و پرورش ایران نیز به شکل رسمی اعلام کرد که در کشور ۲۵ درصد از فرزندان خانوادههای ما حتی برای یک ساعت در طول شب دسترسی به گوشی هوشمند ندارند و این یعنی این درصد از عزیزان ترک تحصیل کردهاند و اینگونه موارد تا چند دهه آسیب رسان خواهد بود.»
هر چند جملات و اطلاعاتی که که معاون وزیر بهداشت چند روز بیش در خصوص تعطیلی مدارس و اشتباه بودن این روش بر زبان آورد از قطعیت بالایی برخوردار نیست و به نظر نمی رسد مستند به مطالعات و پژوهش های قطعی باشد، اما به هر صورت بر آمده از اطلاعاتی است که به خوبی سطح محرومیت دانش آموزان ایرانی را به ویژه در حوزه دسترسی به گوشی هوشمند و حضور در کلاس های آنلاین نشان می دهد.
اینکه ۲۵ درصد از دانش آموزان ایرانی و یا کمتر از حتی یک نفر آن ها به واسطه چنین مشکلی مجبور به ترک تحصیل شود، مشکل و نگرانی بسیار بزرگ و قابل تأملی است که در شرایط کنونی چندان برای کسی از اهمیت بالایی برخوردار نیست. در حالی که در بسیاری از ممالک دنیا، با روش های نوین و مختلف، مسئله آموزشی دانش آموزانشان پیگیری می شود تا حتی فردی از تحصیل باز نماند و بتوانند از میان دانش آموزان، به استعدادهای نهفته ای دست یابند.
اگر چه همین ترک تحصیل به واسطه عدم دسترسی به گوشی هوشمند خود پیامد آنلاین شدن مدارس و شیوع ویروس کرونا در کشور است، اما از این مهم نیز نباید غافل شد که همین پیامد در آینده نزدیک می تواند عواقب و پیامدهای زیان بار دیگری را به کشور و جامعه تحمیل کند که چه بسا خطرناک تر باشد.
به نظر می رسد استمرار این رویه آن هم در شرایطی که متولیان امر اساساً برنامه و توجهی به این نابرابری و ناعدالتی ها ندارند، می تواند حس تبعیض را در دانش آموزانی که با چنین مشکلاتی درگیر هستند، تقویت کند و در آینده آنها را با مشکلات و مسائلی رو به رو کند که جامعه را نیز متأثر خواهد کرد.
از سویی نیز بدون شک در جمع این دانش آموزان هستند دانش آموزان مستعد و توانمندی که مشکلات مورد اشاره امکان ظهور و بروز استعداد آنها را نمی دهد و به همین واسطه جامعه در آینده از توان و ظرفیت چنین نیروهایی محروم خواهد شد.
البته امید این است که در آینده نزدیک و در سایه واکسیناسیون سراسری مشکلات مربوط به کلاس آنلاین کاهش یابد و این دانش آموزان نیز بتوانند با حضور در کلاس های درس، تحصیل خود را ادامه دهند، اما چیزی که نباید نادیده گرفته شود همین نابرابری و ناعدالتی هاست که حتی بازگشت جامعه کرونایی به شرایط عادی نیز به حل آن کمکی نخواهد کرد و نیازمند اقدامات جدی و موثر در حوزه های مختلف است.
مسلم است که ناعدالتی استعدادهای یک سرزمین را در خود گم خواهد کرد و نمی تواند از بهره و توان آن ها منتفع گردد. پس نگاه مسئولان و مدیران جامعه مان باید در رفع بی عدالتی باشد. امروز گوشی هوشمند در اختیار برخی از فرزندان میهن مان نیست، فردا شاید لباس، خوراک، کتاب، امنیت و ... در اختیارشان نباشد ؛ همانطور که در دیروزها هم چنین مشکلاتی وجود داشتند که کودکانمان را به جای حضور در کلاس درس به خیابان ها برای کار و کارگری می فرستادند و همین ها موانع بزرگ تحصیل و بالندگی هزاران تن از فرزندان این خاک گردیده است. پس به روزهایی که کرونا می رود بیندیشیم و راهکاری برای پرورش تمام استعدادهای ایران زمین بیابیم.