سایت خبری پرسون ـ وضعیت تا آن حد از دست رفته ارزیابی میشد که پوتین و اوباما طی یک تماس تلفنی بر روند انتقال سیاسی قدرت تاکید کردند (البته پوتین همان یک بار آن حرف را زد و دیگر سخنی با این مضمون از وی شنیده نشد).
لوران فابیوس؛ وزیر امور خارجه فرانسه نیز که دیگر خیالش از تسلط نیروهای جیش الحر بر دمشق و فروپاشی نظام راحت بود، علنا سرتیپ مناف طلاس را رئیس جمهور آتی سوریه معرفی کرد (مناف طلاس پسر وزیر اسبق دفاع نزدیکترین فرد به بشار اسد بود که در در روز ۷ جولای از نظام سوریه جدا و به صف مخالفان پیوسته بود).
مسلحین ارتش آزاد در آن روز تا حدی پیش رفتند که با سلاحهای انفرادی میتوانستند کاخ ریاست جمهوری را هدف قرار دهند.
در مقابل ارتش سوریه نیز در اقدامی غافلگیر کننده و ابتکاری، توپخانه خود را در جبل قاسیون در شمال دمشق مستقر کرد و محلات سقوط کرده را به شدت زیر آتش گرفت.
نکته جالبی که در اینجا لازم میدانم بدان اشاره کنم، روحیه عالی و رفتار کاملا خونسردانه و به دور از هیجان و اضطراب بشار اسد بود که همان روز سپهبد فهد جاسم الفریج را بهعنوان وزیر جدید دفاع منصوب و در بیاناتی از موضع قدرت و استغنا، بر سرکوب کامل عناصر شورشی تاکید کرد (سخنانی که در آن روز از نظر بسیاری مضحک می نمود اما از لحاظ روانی تاثیر بسیاری بر روحیه نظامیان درگیر در نقاط بحرانی گذاشت).
از نقش حسن شمشادی؛ خبرنگار واحد مرکزی خبر در دمشق نیز نباید گذشت. در حالی که زد و خورد مسلحانه در محلات جوبر، برزه، قابون (شمال شرق) میدان، تضامن، یرموک و حجرالاسود (جنوب) و کفرسوسه (غرب) در جریان بود، وی به سرعت در نقاط حساس شهر حضور مییافت و با گزارشهای زنده و لحظهای اخبار سقوط پایتخت را که توسط اکثر رسانههای جهان منتشر میشد را تکذیب میکرد.
به این ترتیب در مقطعی که رسانههای سوری عمدتا در شوک و انفعال بودند، صدا و سیمای ایران وظیفه مقابله با جنگ روانی و رسانهای علیه متحد استراتژیک خود را به خوبی ایفا کرد.
در همان لحظات پس از انفجار ظهر ۱۸ جولای که مسئولان حزب بعث را غافلگیر کرد و تقریبا کنترل اوضاع از دست آنها خارج شده بود، بلافاصله دست به دامان ایران شدند و با توجه به روحیه بسیار ضعیف نیروهای ارتش سوریه و ریزشهای شدیدی که بدان دچار گردیده بود و همچنین خروج ابتکار عمل از دستان فرماندهان آن، نیاز به مستشارانی حس میشد که در لحظات بحرانی بتوانند اوضاع را مدیریت کنند.
به همین سبب با دستور فرمانده وقت نیروی قدس، سرتیپ حسین همدانی شبانه به وسیله یک فروند هواپیمای ترابری نظامی به دمشق اعزام شد و مستقیما از فرودگاه نظامی المزه به دیدار تصمیمگیران عالی نظام سوریه رفت.
در نشست سرنوشتسازی که همان شب تشکیل شد، سردار همدانی با توجه به اوضاع نابسامان ارتش، تنها راه نجات پایتخت را تسلیح و سازماندهی نیروهای مردمی وابسته به حکومت عنوان کرد، نیرویی که بعدها به دفاع وطنی شهرت یافت (به این نکته باید توجه داشت که عمده جمعیت ساکن دمشق حامی نظام سوریه هستند).
مسئولان بعثی با عطف به این نکته که ممکن است انحصار سلاح از کنترل دولت خارج شود، ابتدا با این طرح مخالف بودند اما طرف ایرانی تاکید داشت که وضعیت بغرنج و بحرانیتر از این حرفهاست و راه دیگری در کوتاه مدت وجود ندارد.
فلذا در همان شب چند هزار نفر از مردان و جوانان مورد اعتماد (عمدتا علوی) مسلح شدند و قدرت آتش و روحیه نیروهای ارتش با حضور آنان فزونی یافت.
نیروهای نظامی وفادار به نظام با کمک تانک، توپخانه و هلیکوپترهای قدرتمند و ایمن میل ۲۵ که از فرودگاه المزه در غرب دمشق برمیخاستند، در روزهای ۱۹ و ۲۰ جولای بر مناطق شرق و غرب پایتخت مسلط شده و به تدریج حملات خود را از روز جمعه بر محلات جنوبی متمرکز کردند.
تا روز دوشنبه ۲۳ ژوئن تمام محلات اصلی دمشق پاکسازی شد و نیروهای ارتش آزاد به مناطق غوطه عقب نشینی کردند و نظام سوریه که در اصطلاح رزمی کاران «ناکدان» شده بود با کمک مستشاری ایران و حمایت بدنه مردمی حامیانش در دمشق، از خطر «ناک اوت» شدن گریخت و نبرد بزرگ بُرکان با شکست ارتش آزاد پایان یافت.
نویسنده: علیرضا تقوینیا ـ کارشناس مسایل غرب آسیا
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.