شکست اصلاحات پیروزی حاکمیت نبود

با این همه اما این سال‌های اخیر باتوجه به بازگشت طیفی از سیاسیون منتسب به جریان اصلاحات به برخی سطوح قدرت در دولت و مجلس و پارلمان‌های شهری و بعضی نارضایتی‌ها از عملکردی که این طیف از سیاسیون به ‌نام اصلاحات و اصلاح‌طلبی از خود به جا گذاشتند، بحث از بازسازی گفتمانی و بازتعریف اصلاحات بار دیگر جدی شد و به سطح مطبوعات و صدر اخبار رسید.
تصویر شکست اصلاحات پیروزی حاکمیت نبود

به گزارش سایت خبری پرسون، «اصلاحِ اصلاحات» و مباحثی که به‌خصوص این روزها و هفته‌های پس از انتخابات ریاست‌جمهوری بیشتر از آن می‌شنویم، به‌واقع بحث تازه‌ای نیست و اگر کمی در سابقه و گذشته این بحث دقیق شویم، درمی‌یابیم که بحث از اصلاحات و بازسازی گفتمانی و بازتعریف گفتمان اصلاحات که درواقع مترادف است با همان نفس تعریف این گفتمان سیاسی و تدوین مرام‌نامه و مانیفستی برای این نگاه و رویکرد سیاسی، سابقه و عمری به درازای عمر حدودا بیست و چندساله این گفتمان سیاسی دارد و به این اعتبار، اصلاحات هرگز آن‌طورکه باید و شاید تعریف نشده که حال قرار به بازتعریف آن باشد.

در چنین شرایطی است که محسن آرمین به عنوان کنشگری با سال‌ها سابقه کار سیاسی در جریان اصلاحات و به عنوان یکی از چهره‌های شاخص و صاحب‌نفوذ این جریان سیاسی، در واکنش به پرسشی درباره بازسازی گفتمانی و بازتعریف جریان اصلاحات، اگرچه معتقد است که «گفتمان اصلاح‌طلبی با آن تعریفی که تاکنون محور فعالیت اصلاح‌طلبان بوده، نشان داده که نمی‌تواند پاسخگوی نیازها و ضرورت‌های این مرحله از مبارزات سیاسی اجتماعی ملت ایران باشد و بنابراین این گفتمان باید مورد تجدیدنظر و بازنگری قرار گیرد» اما درعین حال تاکید دارد که اولا آلترناتیو یا جایگزینی در عرصه و میدان واقع برای جریان اصلاحات در میان جریان‌ها و طیف‌های سیاسی فعال در صحنه نمی‌بیند و ثانیا اگر مراد از راه‌حل جایگزین، «تعیین‌ تکلیف مشکلات کشور و جامعه کف خیابان باشد»، بر این باور است که «کف خیابان راه‌حل نیست؛ بلکه معضلات و مشکلات را پیچیده‌تر، آزادی‌ها را محدودتر و هزینه‌هایی فراتر از ظرفیت‌های جامعه به جامعه تحمیل می‌کند.»

آرمین که با چنین پیش‌فرضی قائل به بحث درباره بازسازی گفتمانی جریان اصلاحات به مثابه کم‌هزینه‌ترین و کارآمدترین گفتمان‌ها نسبت به گفتمان‌های رقیب است، معتقد است که برای نیل به این مهم «نیازمند این هستیم که کاملا مسوولانه و از موضع التزام به مصالح ملی و منافع جامعه به تفکر و گفت‌وگو بپردازیم.»

همچنین گفته است: «ممکن است نهایتا به این نتیجه برسیم که پس از انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر، وارد شرایط و مرحله‌ای شده‌ایم که گفتمان اصلاح‌طلبی نیز قادر به تامین مطالبات جامعه نیست؛ بسیار خوب آنگاه اصلاح‌طلبان باید به انتظار سربرآوردن نیروهای اجتماعی جدید با گفتمانی جدید باشند یا خود حامل چنین گفتمان نوینی شوند. در حال حاضر چنانکه گفتم تصوری از چنین گفتمان آلترناتیوی ندارم.»

او که نسبت به بروز نوعی بی‌اعتمادی جامعه به اصلاح‌طلبان هشدار می‌دهد اما باور دارد که «این بی‌اعتمادی بیش از آنکه ناشی از بدبینی و قضاوت‌های منفی درباره اصلاح‌طلبان باشد، نتیجه ناامیدی و بی‌اعتمادی نسبت به نظام است.»

آرمین گفته است: «در واقع جامعه نسبت به کارآمدی نظام در حل مشکلات بی‌اعتماد و از تحقق آینده بهتر ناامید شده است. به عبارت بهتر شکاف بی‌اعتمادی میان جامعه و نظام عمیق‌تر شده است. در چنین شرایطی طبیعتا اعتماد جامعه به هر نیرویی که خواهان اصلاح در چارچوب نظام است، کاهش پیدا می‌کند وقتی جامعه نسبت به نظام، بی‌اعتماد می‌شود طبعا به توان و کارآمدی اصلاح‌طلبان به عنوان نیرویی که خواهان اصلاح امور در چارچوب نظام هستند، بی‌اعتماد می‌شود.»

او با استناد به میزان مشارکت جامعه در دو انتخابات مجلس یازدهم و ریاست‌جمهوری سیزدهم، از این گفته که «اصلاح‌طلبان سال‌ها پیش به حاکمیت و نیروهای ضداصلاحات هشدار می‌دادند که بسیح همه امکانات برای شکست اصلاح‌طلبان در اصلاح امور و کارشکنی و ایجاد مانع در برابر آنها و اثبات ناتوانی آنان در حل مشکلات موجب جذب افکار عمومی و رای جامعه به سوی ضداصلاحات نمی‌شود؛ بلکه موجب ناامیدی جامعه از کل نظام می‌شود»؛ وضعیتی که به ‌باور او اکنون همگی با آن دست به گریبانیم.

منبع: اعتماد

324846

سازمان آگهی های پرسون