ما با باندها و طیف‌ها طرف هستیم؛ نه احزاب

روی کار آمدن دولت رئیسی در روزهای آینده در حالی محقق می‌شود که از طرف دیگر شورای شهر‌ اصولگرا نیز انتخاب شده‌اند و به دنبال انتخاب شهرداری برای تهران هستند که بنابر گمانه‌زنی‌ها از جناح مخالفی نیست.
تصویر ما با باندها و طیف‌ها طرف هستیم؛ نه احزاب

به گزارش سایت خبری پرسون، این تغییر رنگ همه‌جانبه قدرت به سوی اصولگرایان در حالی اتفاق می‌افتد که برخی معتقدند برخی اصولگرایان حتی موافق روی کار آمدن رئیسی هم نبودند و به نوعی صدای اختلافات درون‌جناحی از همین ابتدا شنیده می‌شود و گویی قرار نیست پس از عواقب ناشی از اختلافات بین‌جناحی در دولت قبلی، مشکلات و امور مردم در اولویتی قرار گیرد که این بار اختلافات بین‌ فردی درون‌جناحی آنها را در سایه قرار ندهد.

درباره این دست اختلافات و تاثیرات و عواقب آنها با غلامرضا ظریفیان، فعال‌سیاسی اصلاح‌طلب، به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

علت اختلافات برخی اصولگرایان در سطحی که حتی برخی معتقد هستند بر سر جایگاه رئیسی در توافق نیستند، چیست؟

در خصوص تمام جناح‌ها ما با جبهه مواجه هستیم؛ در نتیجه وقتی آنها با رقیب خود درگیر هستند، جبهه وحدت پیدا می‌کند اما وقتی قرار است خودشان تصمیم بگیرند، به‌دلیل وجود دیدگاه‌های مختلف از جریانات افراطی تا جریانات معتدل‌تر و عاقل‌تر نسبت به افراد، راهبردها، نظام بین‌الملل و اولویت‌های مردم متفاوت خواهد بود و طبیعتا این اختلافات در دیدگاه و جایگاه باعث اختلاف در روش و کنش می‌شود؛ چون حزبی نبوده که آنها را پردازش کنند، ضعف‌ها را برطرف کنند و انباشتی به وجود آورند. در کشور ما عرصه سیاست‌ورزی یک عرصه حرفه‌ای نیست. عرصه‌ای حرفه‌ای است که حزبی باشد و در چنین نظام حزبی مناسبات، تعارضات، وحدت‌ها و ائتلاف‌ها متناسب با مکانییمی کاملا مشخص است که در دنیای جدید بخشی از کشورهای بسیار مترقی آن را تجربه می‌کنند.

حسن آن، این است که وقتی احزاب نقش موثری در سیاست‌ورزی جامعه دارند و پیوند عمیقی بین نظام انتخاباتی و نظام حزبی برقرار می‌شود، طبیعتا جامعه تکلیف خود را بهتــر می‌دانـد و می‌تواند احــزاب و عمــلکرد آنها را ارزیابی کند. احزاب هم اگر شکست بخورند در نتیجه این فرصت در قدرت نبودن می‌توانند به سیاستگذاری‌ها، راهبردها و برنامه‌ریزی‌های جدی بپــردازنـد. حـاصل تمام اینها هم‌افزایی بیشتر، روشن‌تر شدن منافع ملی و تشـکیل نظام‌هــایی با اشتباهات کمتر است. در این جوامع احزاب در معرض ارزیابی دقیق‌تری از سوی جامعه قرار می‌گیرند که در نتیجه احزاب بهتر می‌توانند به قــدرت‌ها، تهــدیدهــا، ضعف‌ها و قوت‌های خود پی می‌برند.

نبود احزاب در کشور ما را با چه مشکلات دیگری رو به‌رو کرده است؟

ما حزب داریم؛ اما به این شکلی که جریان دارد با جبهه‌ها و طیف‌ها در برخی زمینه‌ها و عرصه‌ها با باندها و گروه‌های فشار بیشتر رو‌به‌رو هستیم و در نتیجه شفافیت ضعیف‌تر، ارزیابی‌ها غیردقیق‌تر، ابهامات شدیدتر است و حافظه تاریخی و انباشت سیاست‌ها به خوبی عمل نمی‌کنند. این طیف‌ها و جبهه‌ها بهتر می‌توانند از عملکرد خود فرار کنند و کسی مسئولیت انباشت‌های مشکلات جدی اقتصادی و اجتماعی را بر عهده نمی‌گیرد؛ بنابراین هر چهارسال یک‌بار هر طیف و جریانی می‌تواند مشکلات انباشت شده را به رقیب خود نسبت دهد و در عین حال خود را به عنوان منجی معرفی کند.

از همین رو وقتی این طیف‌‌ها، جریانات و جبهه‌ها در قدرت نیستند معمولا وحدت بیشتری دارند، چراکه رقیبی در قدرت دارند که بتوانند به او بتازند و به نقد او بپردازند و به نوعی یک «دیگری» وجود دارد که آنها را از خودشان غافل می‌کند. اما وقتی آنها در قدرت قرار می‌گیرند چون پیشتر در آن جایگاه نبوده‌اند آرمانی به مسائل نگاه می‌کنند و واقعیت‌ها به آنها تحمیل می‌شود. در این زمان آنها در به‌کارگیری نیروها و راهبردها و سیاست‌ها دچار اختلاف دیدگاه و شکاف‌های جدی می‌شوند.

این امور اتفاقات جدیدی نیستند و دولت جدید هم حتما با این اختلافات مواجه شده‌ و خواهد شد و بستگی دارد چقدر بتواند این اختلافات و شکاف‌ها بین واقعیت و آرمان‌هایش را مدیریت کند. مشکلاتی که ما امروز به صورت ملی یا بین‌المللی با انباشت آنها مواجه هستیم هر دولت عاقلی را متوجه می‌کند که اگر به‌جای درگیری و تنازع با خودی‌ها و رقیب به شکل ملی و با استفاده از افراد با نگاه‌‎های ملی به مسائل نپردازد و سیاق منطق‌های گذشته را ادامه دهد در دوره کوتاهی با مشکلات جدی رو‌به‌رو خواهد شد.

حال با این شدت از یکدست‌شدن اصولگرایان در قدرت و پیش‌بینی اختلافات درون‌جناحی باید منتظر چه مشکلاتی باشیم؟

به هرحال تجربه‌هایی وجود دارند و بر اساس آنها و روزهایی که دولت‌ها از جناح‌های مختلف بر سر کار بوده‌‌اند می‌توان پیش‌بینی کرد. در یکــی از دوره‌هایی که اصــولگرایان بسیــار با یکــدیگر منسجم بــوده‌اند دولـت احمدی‌نژاد بوده و در آن دوره دیدیم که چطور با اخــتلافات بسیار بنیادین در دولت، مجلس و قوای دیگر رو‌به‌رو شدند. مساله این است که متاسفانه خودمحوری‌ها و استبــدادهای شخصــی افراد به نظام اجتماعــی و همــگرایی بنیادین تــرجیح داده می‌شــود و وقتــی در مسند کار و مسئــولیت قرار می‌گیرند تعارضات را پدید می‌آورد. اینگونــه نیست که یک جریان همگــرا که بر سر کار بیاید، از تمام فرصت‌های ملی استفاده کرده و سعی ‌کند درک درستی از مشکلات و مسائل حال حاضر داشته باشد؛ اما ای کاش غیر از این می‌شد و من به عنوان یک اصلاح‌طلب اصلا از این مسأله خوشحال نیستم.

در انتخابات اخیر شاهد واکنش جامعه بودیم و اگر به جای تبلیغات و مردم‌نمایی به سمت اولویت‌بندی مسائل کشور رو به مردم و نه رو به جناح خود نرویم که احتمال رفتن دولت جدید هم ضعیف است، واکنش‌های بسیار بدتری خواهیم دید. مصادیق اختلافات درون‌جناحی و بین‌جناحی همان چیزهایی است که تاکنون دیده‌ایم؛ اما یک مجموعه هم مانند یک بدن حد خاصی از سختی و آسیب را تحمل می‌کند و وقتی این آسیب‌ها جدی و گسترده می‌شوند بدن حالات و آسیب‌های جدی از خود نشان می‌دهد و با پدیده‌های نوظهور رو‌به‌رو می‌شود. امیدواریم این اتفاق رخ ندهد اما جامعه پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد و مثل همین دوره روحانی که اموری را شاهد بودیم که پیش‌بینی نمی‌شد، اگر مسیر به این سمت برود علاوه بر مصادیق و مسائل قبلی ممکن است ما با آسیب‌های نوظهور هم مواجه شویم.

منبع: آرمان ملی

323545

سازمان آگهی های پرسون