به گزارش سایت خبری پرسون، احمدرضا قلیپور نوشت: مسائل مهم این انتخابات که آنها را تحت عنوان تلهها بیان میکنم عبارتند از: ۱- تله مسائل حل نشده: مطابق نظر جامعهشناسان هر کشوری معمولا با چند مساله حاد حل نشده روبهروست نه با تعداد بیشمار. دولتمردان سعیشان بر آناست آنها را در دستور کار قرار داده در اسرع وقت حل کرده، از مزمن شدن آنها جلوگیری نمایند. اما مروری بر مسائل در ایران، ما را به فهرستی طویل میرساند که افقی برای حل آنها در اذهان مردم و صاحبنظران متصور نیست.
در ایران، ما در تمام حوزههای کلیدی با مسائل حل نشده روبهرو هستیم در حوزه رسانه مساله فیلترینگ؛ در حوزه اندیشه، مساله کتاب، مطبوعات و سانسور؛ در حوزه هنر مساله موسیقی به خصوص موسیقی زیرزمینی؛ در حوزه ورزش مساله زنان، به ویژه دوچرخه سواری و ورزشگاه زنان؛ در حوزه آموزش و پرورش مساله انگیزش معلمان؛ در حوزه آموزش عالی بحران مدرکگرایی، مدارک تقلبی و کیفیت مدارک؛ در حوزه سیاست خارجی مساله برجام، رابطه ایران و غرب و روابط با همسایگان؛ در حوزه اجتماعی مساله اقلیتهای دینی؛ در حوزه حقوق بشر مساله ناراضیان سیاسی و اقلیتهای خاص؛ در حوزه اجتماعی و جامعه مساله احزاب و مردمسالاری حقیقی؛ و بسیاری مسائل دیگر در این لیست جای میگیرند.
۲- تله ابرچالشها: مدتهاست که دولت (به معنی عام و حاکمیتی آن) در ایران درگیر ابرچالشها است. ابرچالشها آنهایی هستند که حل آنها از عهده یک قوه بلکه گاهی انجام آن از عهده یک کشور خارج و مستلزم همکاری ملی و حتی در عرصه بینالمللی است. ابرچالشها اگر حل نشوند مشروعیت و مقبولیت نظام را به چالش میکشند. به تعدادی ابرچالش اشاره میکنم. مثلا در حوزه نسل جوان، فرهنگ و خانواده، مساله هویت؛ در حوزه اقتصاد اجتماعی مساله معیشت، اشتغال؛ در حوزه حاکمیت مساله تباین و شکاف نیازها و خواستههای دولت-ملت، فساد تقریبا فراگیر، و سیستم ناکارآمدساز نیروی انسانی؛ در حوزه محیط زیست مساله آب، فرونشست اراضی، گرمایش شدیدتر زمین در ایران، روند درحال انقراض جنگلها، مراتع، جانوران، ذخایر ژنتیکی؛ در حوزه اقتصاد مساله ارز، تورم، نقدینگی، پایه پولی، ارزش پول ملی، اختاپوس اقتصاد دولتی، صندوق درمعرض خطر تامین اجتماعی، خطر تعطیلی کارخانجات؛ در حوزههای مغزافزاری مساله امید، باورهای تحریف شده؛ در حوزه دولت، انتخاب دولت و دولتمردان کارآمد در ساختار ناکارآمد؛ در حوزه دموکراسی، مردمسالاری معیوب و منهای احزاب. حتما ابرچالشهای دیگری قابل احصا است.
۳- تله هیجانات: از نگاه روانشناسی دو نوع پردازش درباره افراد، رویدادها و محیط وجود دارد. پردازش عقلانی دربرابر پردازش هیجانمدار. اول پردازش شناختی (عقلانی) است، که مبتنی بر دادههای درست، حقایق و تجارب است، در این نوع پردازش، تمرکز روی حقیقت و دستیابی بدان مهم است. کشف حقیقت کوشش بسیار میطلبد و مرز نمیشناسد تا آنجا که کشف حقیقت حتی از زبان و منابع غیرخودی باشد، خدا هم به انسانهای هدایت شده پاداش و مژده میدهد که همه سخنها را میشنوند اما بهترین آن را انتخاب میکنند. دوم پردازش هیجانی است که بر احساسات و عواطف استوار است، در این پردازش افراد از ورود به حیطه کشف حقایق خودداری میکنند چراکه کشف حقیقت باورهای آنها را بههم میریزد و آنان را دچار اضطراب میکند، پس چه کاری بهتر از پرهیز. در این پردازش، حقیقت به شرطی خوب است که منحصرا از زبان ما و دوستان ما باشد و هیجانات ما را ارضا کند و لاغیر. البته آنچه مطلوبتر است پردازش شناختی است نه پردازش هیجانی. برای سیاستمردان هیجانگرا (که تعداد آنها کم هم نیست)، نقش عقلانیت در تصمیمسازی و تصمیمگیریهای کوچک و بزرگ کم فروغ است.
۴- تله دفاع از خود: وقتی فردی دچار تعارض، تناقض و تضاد در اهداف میشود در گام اول تعادل درونیاش بهم میریزد و گرفتار اضطراب و استرس میشود و برای خلاصی از آنها دست به دفاع میزند تا از اضطراب رهایی یابد. در دفاع نقش تحریف حقایق پررنگ است. وقتی مکانیسم دفاعی راه میافتد برای مدت کوتاهی هم که شده اضطراب فرد فرو میکاهد و وی را به آرامش میرساند و این برای دفاعکننده مطلوب است.
نظریه اسناد میگوید افراد ناکارآمد همواره موفقیت را از آن خود و ناکامی را متعلق به دیگران میدانند. امری که در کشور ما به فراوانی رایج است. با کمی توجه هرکس بهراحتی میتواند مثالهای فراوانی ازاین رفتارهای دفاعی بیابد. در سالهای پس از انقلاب و به ویژه در چند سال اخیر اینگونه رفتارها به وفور دیده شده و میشود و مختص اصولگرایان و اصلاحطلبان نیست. همگان بدان چنگ میزنند. تابهحال ناکامیها به دشمن و رقیب فرافکنی میشده است. حال با انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم همه قوا یکپارچه شدند دیگر حسن روحانی و به زعم آنان لیبرالها نیستند که ناکارآمدیها به حساب آنان واریز شود گرچه هنوز با وجود دشمن فرافکنی ناکارآمدیها میتواند ادامه داشته باشد. تله قدرتمندی که میتواند فریب بزرگی را بهبار آورد و شکست سنگینی را بیافریند آنگونه که اصلاحطلبان در این انتخابات متحمل گردیدند.
۵- تله تندروی: در جامعه دینی و حتی روشنفکری ما گروههای افراطی و تندرو حیات قدرتمندی دارند. اگرچه کلام الهی به صراحت پرچمدار آزادی تفکر و اندیشه است به مومنان بشارت داده است که بهترینها را برگزینند و دین اجباری و اکراهی اکیدا نفی شده است اما هم برداشت تندروانه در قرائتهایی از اسلام وجود دارد و هم افراد و گروههای تندرو که آشکارا رفتار پرخاشگرانه اعم از کلامی و فیزیکی ابراز میدارند. اساسا تندروی یک پردازش بهشدت هیجانی است که دستمایه آن تحریف و پیامد آن اضطراب اجتماعی و استرس در جامعه است. امید است رییسجمهور منتخب در بستر همسویی و یکپارچگی نهادهای حاکمیتی این معضل را از پیش پای بردارند.
۶- تله ایرانگریزی و فرار مغزها: حقیقت تلخ ایناست که ایران پس از انقلاب با سرمایه ملی مردم ایران بهطور شتابندهای در حال تولید نیروی انسانی کارآمد برای کشورهای غربی به ویژه امریکا، کانادا، استرالیا، و اروپا و اخیرا ترکیه است. آمار رو به تزاید مهاجرت و ترک سرزمین مادری به واقع نگرانکننده است؛ آماری که مطابق برخی تخمینها به ۳.۵ الی ۴ میلیون نفر میرسد. برخی نیز تا ۷ میلیون برآورد کردهاند. برای هر نیروی کارآمد دهها هزار دلار توسط دولت ایران هزینه میشود و دست آخر اینها با قلبی شکسته اما با اشتیاق ترک وطن کرده، راهی کشورهای مقصد میشوند تا به خدمت توسعهیافتگی بیش از پیش آنان درآیند. در حالی که ملت ایران بهشدت به خدماتشان نیازمند اما محروم از خدمات آنان است. شوربختانه باید گفت روند حوادث بهگونهای است که اکثریت بزرگی از هموطنان در فکر جلای وطن هستند و با کمال تاسف برخی نیز به آن دامن میزنند. اگر جمعیت مهاجر ایران را ۴ میلیون فرض کنیم جمعیت آنان از ۶۰ کشور عضو سازمان ملل بیشتر است.
۷- تله سوگیریها: در روانشناسی اجتماعی بهطور نامحسوس از پیوستاری صحبت میشود که شامل تفکر قالبی-پیشداوری-سوگیری-تبعیض است. قصه ازاین قرار است که وقتی فرد دچار تفکر قالبی میشود دست به پیشداوری میزند که جانمایه قضاوت نادرست است، آنگاه که فرد آلوده به پیشداوری شود باورهای تحریف شده در ذهن وی شکل میگیرد که امری شناختی و پایا است. فرد در این شرایط دچار سوگیری شناختی میشود. نهایتا اینکه هرکس که دچار سوگیری شود به سهولت تبعیض روا میدارد و این خود آغازگر رفتارهای پرخاشگرانه در روابط بین فردی است. به سپهر سیاسی ایران بنگرید میبینید که این پیوستار معیوب حاکمیت بلامنازع دارد. مردم و سیاسیون گرفتار تله معیوب سوگیری هستند.
۸- تله مقدسسازی از چهرهها: در سالهای نهچندان دور انتقاد از رییسجمهور بهشدت مذموم بود و کسی را یارای نقد ولو دلسوزانه دولت نبود چراکه کسانی بودند که مدام بر طبل این باور غلط میکوبیدند که دشمن هاشمی دشمن پیغمبر است. سالها بعد دوباره برخی از چهرهها دولت احمدینژاد را دولت امام زمان(ع) و توصیهشده مینامیدند و رییس دولت نیز خود را در هالهای از نور میدید و حتی یارانههای نقدی را مقدس میشمرد. این باورسازیها در منابر جمعه نیز از جایگاه ویژهای برخوردار بود. حال زمزمههایی از این دست از سوی نزدیکان رییس دولت منتخب تحت عنوان سید اولاد پیغمبر(ص) به گوش میرسد که لازم است رییسجمهور منتخب در تبعیت از مشی بنیانگذار جمهوری اسلامی مقابل اینگونه مقدسسازیها بایستد که اگر چنین نکند تتمه اعتقادات دینی مردم نیز در این آشفته بازار سیاست به ثمن بخس به تاراج خواهد رفت.
۹- در خاتمه باید تاکید کنم رییسجمهور منتخب خود را در معرض مطالبات سنگین ملت و تاریخ قرار داده است. اینک بر همگان است تا به دور از گرایشات جناحی برای رفاه و نجات کشور و ملت به ایشان یاری رسانند. چراکه حقیقت ایناست هریک ازاین تلهها به تنهایی میتواند دولتها را از پای درآورد، چه رسد به اینکه همه این تلهها هم اینک پیش پای رییسی و دولت اوست.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: اعتماد