به گزارش سایت خبری پرسون از خراسان شمالی، حسن ستایش در این مقاله آورده است:
یکی از میوه هایی که در فصل بهار میل فراوانی برای خوردن آن به وجود می آید چغاله است.
چاقاله یا چغاله در زبان فارسی به هر نوع میوه هسته دار نارس گفته می شود. یکی از این گونه میوه ها چغاله زردآلو است که میوه ای است ترش مزه، هوس انگیز و نوبرانه که بعد از خوردن، دهان و دندان ها گس شده و در پی آن درد معده و سایر مشکلات گوارشی شروع می شود.
در این حالت خورنده چغاله عکس العملی از خود نشان می دهد که گویی صدایی شبیه به لفظ «اخکوک » از دهان خود در می آورد؛ در واقع اخکوک تقلید صدای بیرون ریختن چغاله زردآلو از دهان است.
به همین دلیل چغاله زردآلو در مشهد و سایر شهرها و روستاهای اطراف آن به اخکوک معروف است. به این نوع واژه ها در زبانشناسی نام آوا ( onomatopoeia) گویند که فرایند واژه سازی آنها بر خلاف اصل قراردادی بودن منشاء زبان صورت می گیرد.
توضیح مختصر فرایند ساخت واژی نام آواها به قرار ذیل است:
در ساخت واژه هر زبانی واژه هایی هستند که از همین نام آواها مشتق می شوند. نام آواها صداهای تقلید شده از جهان خارج هستند که رابطه طبیعی و ذاتی میان آنها و پدیده هایی که واژه ها بر آنها اطلاق میشود وجود دارد، در بعضی واژه ها این رابطه آشکار است و افراد عادی هم آن را در می یابند؛ مثل میو میو، جِزجِز و جرینگ که به ترتیب صداهای گربه و سوختن و برشته شدن چیزی بر روی آتش بدون آب و شکستن شیشه هستند.
اما گاهی این رابطه واضح نیست، چون تعداد آواها در هر زبانی محدود است و عناصر آوایی آن زبان برای تقلید همه صداها ناکافی یا متفاوت می باشد. به همین دلیل نام آواها اکثراً به طور دقیق تقلید صدا یا انعکاس صدای بیرون در زبان ما نیستند. بلکه میان صداها و انعکاس آنها در زبانها تفاوتهایی وجود دارد.
صدای سرفه کردن در فارسی قدیم به صورت «سُرف سُرف»، در انگلیسی «کاف»، در فرانسه« تو»، در کردی خراسان «کُخ کُخ» و در کردی سورانی « کوکه» ادا می شود؛ اما در فارسی امروز و ترکی معادلی برای آن وجود ندارد.
همچنین صدای خروس در فارسی به صورت « قوقولی قوقو»، در ترکی بجنوردی « قیقله قی قو»، در کردی سورانی «قوقه»، در انگلیسی «کاکِه دودِلدو» ، در فرانسه «کوکوری کو»، در ژاپنی «کوکهِ کوکو» و در عربی «صیاح » به لفظ در می آید؛ ولی در زبان ترکی آذری و استامبولی و کردی خراسان نام آوایی برای آن به کار نمی رود، چنانکه ملاحظه می کنید بعضی از زبان ها برای بعضی صداها نام آوایی ندارند و یا به دلیل نظام آوایی متفاوتی که دارند نام آواهای متفاوتی را برای آنها انتخاب کرده اند.
بنابراین نباید انتظار داشت که از روی نام آواها بتوان معنی آنها را دریافت؛ یا معنی جمله ای را در زبانی ناآشنا از روی نام آواها تشخیص داد.
صداهایی که از دنیای خارج می شنویم و از آن نام آوا می سازیم به طور کلی از چهار نوع موجود دریافت می شود: انسان، حیوان، طبیعت و اشیاء. از انسان ممکن است صدای«هیق هیق » سکسکه، «وِروِر» آدمهای ورّاج، «غُرغُر» افراد غرغرو و «جیغ » بچه های جیغ جیغو شنیده شود. از حیوانات می توانیم صدای «عرعر» خر ( یا الاغ ) و « قارقار» قرقی یا کلاغ، «جیک جیک» جوجه و «جیرجیر» جیرجیرک و صدای «کواک کواک » اردک را دریافت کنیم. از طبیعت ممکن است صدای «شُرشُر» آبشار، « قُل قُل » غلیان چشمه، «ویز » زوزه باد، « گُرگُر » آسمان غرنبه به گوش برسد. از میان اشیاء نیز می توانیم صدای« خش» خشاب تفنگ، «فِرفِر» فرفره و «زِنگ زِنگ » زنگوله و «ترق » ترقه، «ویژ» ویراژ اتومبیل ها و حرکت سریع اشیاء و «دامبول و دیمبول» دهل را دریافت کنیم.
هزاران واژه از این قبیل نام آواها در هر زبان و فرهنگی یافت می شود که بر روی اشیاء یا صداهایی که از آنها تولید می شوند نهاده شده است.
برای نمونه در برخی از شهرهای خراسان به پرنده قمری « موسی کو تقی» می گویند؛ چون صدایی شبیه به صدای ادا کردن لفظ « موسی کوتقی» از آن شنیده می شود؛ یا در مناطقی که هندوانه و خربزه کشت می شود به خربزه یا هندوانه کال و نارس « خِرتی» یا «خِرتک» می گویند. علتش این است این میوه ها در هنگام خوردن صدای « خِرته خِرت» می دهند.
در زبان فارسی به صدای خرد کردن چیزی در زیر دندان کُروچ کُروچ می گویند. در واقع، این نام آوا صدایی را که از جویدن چیزهای خشک و صدادار برآید می رساند.
کِرته کِرت نیز نام آوایی است که در لهجه فارسی تهرانی به صدای به زمین کشیدن کفشهای کهنه و پاشنه خوابیده یا به قول خراسانی ها صدای لخه کشیدن اطلاق می شود. اما همین لفظ ( کِرته کِرت ) در خراسان به معنای زیر دندان خرد شدن خوراکی هایی به کار می رود که قدری سفت و ترد هستند.
در میان اقوام مختلف شمال خراسان که باغات زردآلو و خیار و ... دارند به میوه ای که نارس است و هنوز قابل خوردن نیست اصطلاحاً می گویند در مرحله «کِرت کِرتی» است؛ یعنی در خوردن زیر دندان کرته کرت صدا می دهد.
مثلاً هسته زردآلوی خام یا چغاله زردآلو که هنوز سخت نشده است، وقتی در دهان قرار می گیرد در خوردن صدایی شبیه به صدای کرته کرت شنیده می شود.
به همین دلیل به آن «کَنَرته» می گویند که انعکاس ناقصی از کرته کرت در زبان های بومی آنجاست. در منطقه تات نشین خراشا و سنخواست و حومه به آن کَمِرته میگویند.
در واقع لفظ کَنَرته یا کَمِرته طی یک فرایند نام آوایی که در آن تقلید از صدای خوردن این میوه صورت گرفته انتخاب شده است. اگرچه این واژه ریشه لغوی در هیچ یک از زبان های منطقه ندارد؛ بلکه صرفًا تقلید از روی صدایی است که هنگام خوردن چغاله زردآلو ایجاد می شود ولی از لحاظ ساختارآوایی متعلق به زبان ترکی است؛ چون دقیقاً بر قیاس ساخت هجایی واژه هایی ترکی نظیر اورته ( میان )، ائرته ( صبح)، اوقَرته ( آنقدر)، شوقَرته (اینقدر) و یمِرته ( تخم مرغ ) ساخته شده است.