به گزارش سایت خبری پرسون، کامبیز نوروزی نوشت: با انتشار غیررسمی یک گفتوگوی سهساعته با وزیر خارجه، بهسرعت بحث و حدیثهای مفصل و داغ درباره آن پا گرفت. اینجا با محتوای این گفتوگو و تفسیرهایی که تحلیلگران و ناظران مختلف درباره این مصاحبه گفته و نوشتهاند، کاری نداریم. در اینجا بخش مهمتر از محتوا، پرسشهایی درباره انتشار غیررسمی این مصاحبه است:
1-گفته شده این مصاحبه، بخشی از یک طرح وسیعتر است که در اختیار مرکز تحقیقات استراتژیک است. این طرح و جزئیات آن چیست؟
2-گفته شده قرار به انتشار این گفتوگو نبوده است. دراینصورت این گفتوگو برای چه زمانی انجام شده و براساس طرح قرار بوده چه زمانی و تحت چه شرایطی منتشر شود؟
3-اگر این سخن درست باشد که قرار به انتشار این گفتوگو نبوده است، فایل مصاحبه مشمول اسناد و مدارک طبقهبندیشده قرار داشته است یا نه؟
4-طبیعی است که اگر فایلهای مصاحبه رسما در طبقهبندی، مثلا محرمانه یا فوق محرمانه یا سرّی قرار داشتهاند، باید طبق مقررات موجود متناسب با نوع طبقهبندی نگهداری بشوند تا دسترسی افراد به آنها بسیار کم و محدود به چند فرد خاص و معین باشد. آیا مقررات و ضوابط نگهداری مدارک و اسناد طبقهبندی برای این فایل رعایت شده بود یا نه؟ آیا در نگهداری آنها تقصیر یا قصوری رخ داده است؟
4-ممکن است گفته شود اگرچه قرار به انتشار این مصاحبه نبوده؛ ولی فایل آن طبقهبندی هم نشده بود و بهعنوان یک مدرک عادی نگهداری میشده است. دراینصورت روشن است که مثل هر فایل دیگری نگهداری میشده و هرکسی ممکن بوده به آن دسترسی پیدا کند. حال پرسش این است که چرا مصاحبه با وزیر خارجه که قرار است برای آیندهای نامشخص منتشر شود و حاوی سخنان و برخی اطلاعاتی است که اغلب به شکل مرسوم و عادی بیان نمیشوند و آثار سیاسی داخلی و خارجی مهمی شاید داشته باشند، باید بدون ملاحظات خاص و به شکل عادی بهگونهای نگهداری شود که در دسترس همگان قرار گیرد؟
5-این مصاحبه که میگویند قرار به انتشارش نبوده، برای چندین روزنامهنگار ایرانی خارج از کشور ارسال شد.
ابتدا یک روزنامهنگار ایرانی مقیم خارج از کشور این فایل سهساعته را در فضای مجازی افشا کرد و نهایتا در یک شبکه تلویزیونی فارسیزبان نیز منتشر شد. عقل سلیم میگوید این فایل از طرف فرد یا افرادی ارسال شده است که در هر حال در داخل ساخت اداری به آن دسترسی داشتهاند؛ بنابراین اولا اینها چه کسانی بودند؟ ثانیا چه وضعیتی است که از یک طرف خیلیها در کشور به بهانه «همکاری با شبکههای تلویزیونی فارسیزبان معاند» (تعبیری که البته شخصا قبول ندارم) محاکمه و محکوم و مجازات شدند، حالا همین شبکهها میشوند ملجأیی برای ارسال چنین فایلی که احتمالا برای بهرهبرداری در رقابت داخلی سیاسی افشا شده است؟
6-اگر آزادی بیان و امنیت رسانهای در کشور بهدرستی مراعات میشد، همه محتوای این فایل میتوانست بهسادگی در رسانههای داخلی هم بیان شود؛ اما نه وزیر و نه روزنامهنگار از عواقب گفتن و انتشار این حرفها در رسانههای داخلی احساس امنیت ندارند و ناگزیر از آن میشوند که مصاحبهای کنند که «قرار نبوده منتشر شود» و سپس عده دیگری هم با ماهیگیری از آب گلآلود این مصاحبه را افشا کنند. سرانجام کار هم به تولید یک بحران و تنش جدی تازه تبدیل شود. آیا صاحبان قدرت هنوز نمیخواهند بپذیرند که آزادی بیان برای امنیت کشور و سلامت نظام و جامعه و آرامش عمومی ضرورتی فوری و حیاتی است و سود آن بسیار بیشتر از راه زیانبار و ویرانگر محدودیتهای پرشمار برای رسانههاست؟ ازآنجاکه طرح این مصاحبهها در مرکز تحقیقات استراتژیک دولت اجرا شده است، پاسخ این پرسشها باید نزد همین مرکز باشد. انتظار این است که دولت به آزادی اطلاعات احترام بگذرد و پاسخ دهد. دستکم نشان دهد که خلاف مجلس، که دستکاری در بودجه 1400 را بیپاسخ میگذارد یا دادگاهی که پرونده و متن رأی عیسی شریفی را به طور کامل منتشر نمیکند، به افکار عمومی بیاعتنا نیست. دستکم در ماههای اخیر شاهد وقایعی بودیم که باید با رعایت شرایط و اصول قانونی و امنیتی رخ نمیدادند. ترور شهید فخریزاده و انفجار نطنز آخرین نمونهها بودند؛ اما پیداست اهتمامی برای ایجاد سلامت واقعی در کار نیست که چنین رخنههایی باقی میمانند؛ مگر در حد ساختن سریالهای تخیلی سیما؛ اما آنها فیلم است. واقعیت را دریابید. غفلت نکنید که تلخی پشیمانی را برای همه به بار خواهد آورد